به عقیده این فعال سیاسی اصلاحطلب، یک فرد نظامی برای فعالیتهای نظامیگری ساخته شده و روحیه آن بیشتر مرتبط با حوزه دفاعی و مقابله با دشمن هماهنگ و همراه است تا مسائل اجرایی در کشور. کمالی با بیان اینکه یک فرد اقتصاددان بیشتر از یک نظامی میتواند به حل بحران در کشور کمک کند، نحوه برگزاری انتخابات آینده را درخصوص بررسی صلاحیتها و مشارکت مردم مهمتر از صحبت درباره نظامیبودن یا غیرنظامی بودن آنها عنوان میکند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
با نزدیکشدن به انتخابات ریاستجمهوری 1400 صحبتهای گوناگونی از سوی برخی اصولگرایان درخصوص رئیسجمهور آینده مطرح شده که ازجمله آنها حضور یک فرد نظامی در این سمت است. نظر شما دراینباره چیست؟
بنده درخصوص حضور کاندیدای نظامی در بحث انتخابات چیزی نشنیدهام. البته شایعات زیادی درخصوص افرادی که فعالیتهای نظامی داشته و دارند و در حالحاضر نیز برای رقابت انتخاباتی سال آینده اعلام آمادگی کردهاند، وجود دارد. قبل از این در دورههای گذشته نیز افرادی چون محسن رضایی و محمدباقر قالیباف برای این منظور مطرح بوده و خود را در معرض آرای مردم قرار دادهاند که البته مردم این گزینهها را نپذیرفتند. درحالحاضر چنین موضوعی مطرح نیست و اینکه مردم چه موضعی نسبت به آنها نشان دهند قابل پیشبینی نیست.
همانطور که میدانیم، داوطلبان انتخابات ریاستجمهوری باید براساس ویژگیهای مدنظر واژه «رجلسیاسی» گزینش شوند. آیا یک شخصیت نظامی میتواند واجد تمام خصوصیات یک رجل سیاسی باشد؟
باید دید چه تعریفی از «رجل سیاسی» مطرح است تصور برخی از این واژه به سمت معنای مردبودن آن میرود. اما نهتنها مردان بلکه زنان سیاسی نیز مورد نظر این واژه هستند. در واقع معنای رجل در این حوزه یک «شخصیتسیاسی» است. شخصیتی که افراد دارای ویژگیهای مورد نظر را از مرد تا زن دربرمیگیرد. در مورد نظامی و غیرنظامیبودن نیز موضوع همین است. یک فرد نظامی هم میتواند یک شخصیت سیاسی باشد اما نظامیها برای کار نظامیگری ساخته شدهاند. روحیه آنها با فعالیتهایی در حوزه دفاعی و مقابله با دشمن هماهنگ و همراه است. موضوعی که وجود دارد این است که هر شخصیتی برای یک کار ساخته شده است. کسانی که خودشان انتخاب کردهاند که وارد حرفه نظامیگری شوند و در این صحنه افتخارآفرین باشند، الزاما به معنای این نیست که میتوانند در تمامی صحنهها اثر و حضور مثبتی داشته باشند. بنابراین خیلی جا افتاده نیست کسانی که با روحیه دشمنستیزی در جامعه حضور دارند پسازآن بخواهند در حوزه دیگری با اهداف و سیاستهایی متفاوت نقشآفرینی کنند. برای مثال حضور نظامیان حتی برای تعیین رئیس پلیس شهری نیز توصیه نمیشود، چراکه برای این نوع جایگاه در مجموعه پلیس شهری باید از میان افرادی انتخاب شود که همراه و همدم مردم بوده و در گفتوگو با مردم و در کنار آنها بوده باشند. درحالیکه نظامیان آموزش دشمنستیزی میبیند. نظامیان شاید بتوانند در صحنههای سیاسی حضور پیدا کنند و در قالب یک رجل سیاسی شناسایی شوند، اما در مجموع چیزی که در حوزه سیاست بینالملل توصیه میشود، این است که باید این جایگاه را به اشخاص سیاسی سپرد.
برخی معتقدند که یک اقتصاددان بیشتر میتواند در قامت رئیسجمهور به حل مشکلات کشور از نظر معیشتی بپردازد. نظر شما چیست؟
نظر بنده به این قاطعیتی که شما میگویید، نیست. ترجیحا نظامیها باید کار نظامی خود را انجام دهند و سیاسیون و اشخاصی که میتوانند مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور را حل کنند به این سمت نائل آیند.
به طور کل حضور چهرههای نظامی (از سوی اصولگرایان و اصلاحطلبان) برای گزینه ریاستجمهوری و در شرایطی که ایران با تحریمهای حداکثری از سوی آمریکا دستوپنجه نرم میکند و حتی ادامه این تحرکات از سوی آمریکا ممکن است منجر به جنگ شود، آیا به صلاح کشور نیست؟
ما هماکنون در جنگ کامل با آمریکا به سر میبریم و آمریکا هرگونه حملهای را به ایران کرده است. نوع منازعه سیاسی نسبت به گذشته تغییر کرده است. قبلا مبنای قدرت، قدرت نظامی بود و نظامیگری تعیین تکلیف میکرد. امروزه دانش فنی و اقتصاد حرف اول را در چارچوبهای قدرت ایفا میکند. آمریکا نیز از همین سیستم استفاده کرده و ایران را تحت تحریمهایی خود قرار داده است. از طرفی کشورهای دیگر را از همراهی و همکاری با ایران منع کرده و شرایطی را به وجود آورده است که مشکلاتی در اقتصاد ما رخ دهد و این نتیجه همین جنگ است که میبینید. جنگی جدید که برای مقابله با آن لازم نیست فردی نظامی رئیسجمهور ایران شود تا بتواند صحنه جنگ را اداره کند. جنگ کنونی در ایران جنگی اقتصادی است. به نظر بنده ایران به یک رئیسجمهور اقتصاددان ماهر و توانا بیشتر نیاز دارد تا فردی که توانایی اداره و مدیریت یک صحنه جنگ نظامی را دارد.
پس با این اوصاف، حرف شما این است که یک شخص نظامی نمیتواند از لباس دفاع به لباس اجرا تغییر فرم دهد؟
من نمیخواهم بگویم که یک فرد نظامی نباید رئیسجمهور شود یا او نمیتواند بر سر این کار بنشیند. آن چیزی که تشخیص میدهم این است که جنگی که با آمریکا در حال انجام است، جنگی است اقتصادی و برای این جنگ باید یک اقتصادان یا کسی که بتواند اقتصاددانها را به یک همکاری مثبت و مفید برای حل این مشکل فرا خواند، صحنهگردان شود. البته این شرایط در صورتی قابلاجراست که در کشور چیزی به اسم انتخابات واقعی داشته باشیم. با گزینشهای مورد نظر شورای نگهبان که رد صلاحیت بسیاری از داوطلبان را به همراه خواهد داشت، عده زیادی نمیتوانند در صحنه انتخابات 1400 حضور پیدا کنند، در واقع این رویکرد انتخابات را از معنا و مفهوم واقعی خود خارج میکند.
به نظر شما مردم با چهرههای نظامی و اقتصادی بهعنوان رئیسجمهور مشکلی نخواهند داشت و آن را به راحتی میپذیرند؟(با این پیشبینی که یک فرد نظامی یا یک اقتصاددان کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شود.)
ما باید حق انتخاب را برای مردم قائل شویم و بپذیریم تنها مردم هستند که باید شخص مورد نظر خود را بهعنوان رئیسجمهور تعیین کنند. داوطلبان ریاست جمهوری در هر شغل، رده و دارای هر سابقهای که باشند باید به دست مردم انتخاب شوند. اگر مردم یک نظامی را انتخاب کردند یا یک فیلسوف، اقتصاددان یا یک شخص فرهنگی یا سیاسی، باید همان باشد. شرایطی که تابهحال شورای نگهبان و برخی از نهادها به آن واکنش مثبتی نشان ندادهاند.
انتخابات 1400 ریاست جمهوری را با توجه به تجربه رقابت اسفند 98 در بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان و مشارکت حداقلی مردم و تکرار آن در دور دوم این انتخابات، چگونه میبینید؟
این موضوع بستگی به رفتار شورای نگهبان و سایر نهادها در آینده دارد. به نظر شما اصلا رقابتی با این شرایط در آینده وجود خواهد داشت؟ ما باید کلمات را درست انتخاب کنیم. وقتی که رقابت درستی وجود نداشته باشد رقابت یک گروه تنها با خودشان است. البته در علوم سیاست نباید به هیچچیز ناامید بود. مشخص نیست که در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
درحالیکه قانون انتخابات درخصوص داوطلبان انتخابات ریاستجمهوری نیز با شرایط جدیدی اعمال خواهد شد و نظارت شورای نگهبان بر کاندیداهای این رقابت بیشتر میشود، آیا اصلاحطلبان میتوانند در این شرایط باز هم به پیروزی خود در انتخابات سال آینده امیدوار باشند؟ پیشبینی شما دراینباره چیست؟
تا به امروز جناح اصلاحطلب در بحث ریاستجمهوری به هیچ جمعبندی خاصی نرسیدهاند. بعدها این موضوع مشخص خواهد شد. از طرفی تغییراتی که میخواهند در قانون انتخابات به وجود آورند، قطعا شرایط را بهتر که نه بدتر نیز خواهد کرد. البته این تغییرات به انتخابات فعلی نخواهد رسید. اما آنچه را که بهعنوان پیشنویس اصلاح قانون انتخابات منتشر کردهاند، هیج وجه مثبتی در هیچ زمینهای نخواهد داشت.