بیجا نیست اگر بگوییم تأسیسات و امکانات گردشگری اصفهان و کاشان مکمل یکدیگرند. آنچه را اصفهان ندارد کاشان دارد و بالعکس. گردشگری که به اصفهان قدم مینهد، از آنگونه «باغهای ایرانی» که شهرت جهانی دارد و وصف آن را خوانده و شنیده، دیگر در اصفهان نمییابد. اما دو ساعت که به سمت شمال براند و وارد شهر کاشان شود، «باغ فین» نمونه تمام و کمال باغ ایرانی را میبیند. از آن بارویی که ناصرخسرو در سال444 در اطراف شهر اصفهان دید، اکنون حتی یک خشت هم باقی نمانده است. از بارویی که حکام و فرمانروایان بعدی در عصر صفوی به دور شهر کشیدند نیز هیچ باقی نیست. پس اگر بخواهیم ببینیم در قدیم چگونه از شهرها حفاظت میکردهاند، چارهای نیست جز آنکه به کاشان برویم و در قسمت جنوب شهر، باقیمانده حصار بلند و زیبای آن را ببینیم. از خانههایی که در کاشان مسکن و مأوای خانوادهها بوده، بدان پایه سبک و سیاق و زیبایی و شکوه در اصفهان نداریم. برای کسی که در تاریخ اجتماعی تحقیق میکند یا زندگی خانوادگی افراد و مطبخ و بیرونی و اندرونی خانههای قدیم را میخواهد ببیند، هیچچیز زیباتر از این نیست که به محله سلطان امیراحمد کاشان برود و از خانه بروجردیها، طباطباییها، عباسیان و عامریها بازدید کند. از جهت معماری و زیبایی، «مسجد و مدرسه آقابزرگ» در ایران همتا ندارد. میتواند در نوع کویری مدرسه چهارباغ اصفهان باشد که معماری ماهرتر و باذوقتر دستبهکارش شده است؛ نوعی از معماری که «عاشق باد و سرمای نهفته در آن است».
به نوشآباد و نیاسر و قمصر نمیروم که آنها نیز دیدنیها، چشیدنیها و بوییدنیهایی دارند برای لذت بردن و شاد زیستن. «تپه سیلک» نیز نشان از قدمت و دیرینگی زیست آدمی در خاک آن شهر دارد. بهراستی اگر آنجا مناسب زندگی نبود، از شش هزار سال پیش، اجداد ما تصمیم نمیگرفتند این خاک را برای زیستن انتخاب کنند. قالی کاشان هم شهرت جهانی دارد و قرنهاست که تیزبینی و هنر مردمان آنجا را به رخ میکشد؛ قالیای که بوی گلاب کاشان را میدهد. اینک به بعضی داشتههای کاشان مروری گذرا میکنیم:
باغ فین و بر تخت نشستن شاهعباس دوم
اول به سراغ باغ فین میرویم که مورخ این شهر «حسن نراقی» آن را «باغ شاه» گفته است. این باغ وجود و حیثیت خود را از چشمهای دارد که قرنهاست در آنجا جاری است. نام آن چشمه «سلیمانیه» است، چشمهای پر آب و سرشار که روزگاری کل شهر کاشان را سیراب میکرده است. فین، قریهای در اطراف شهر است. پس برای شاهان و بزرگانی که میخواستند دور از هیاهوی شهر و در پناه امنیت آنجا شبی را بیتوته کنند، یا تعطیلاتی را به عیش و عشرت بگذرانند، بهترین مکان است. ساخت عمارت و آبادانی در محل چشمه مذکور را به دوران آلبویه مربوط میدانند؛ اما بهطور مشخص در زمان شاهعباس صفوی که کاشان را به اندازه اصفهان دوست داشت، عمارتهای سلطنتی در اطراف مظهر چشمه، که پانصد متر بالاتر آورده بود، ساخته شد و بدین ترتیب «باغ فین یا باغ شاه» موجودیت تازه یافت. این پادشاه دستور داد در وسط این باغ کاخی زیبا و بنایی بلندبالا به نام «شتر گلوی شاهعباسی» احداث کردند. بعد از او شاه صفی آثار دیگری در این باغ بر جای نهاد و وقتی در کاشان بدرود زندگانی گفت، فرزندش، شاهعباس دوم، در همان باغ شاه بر تخت نشست. اوضاع باغ فین هرروز رو به آبادانی مینهاد تا سال1192 قمری، یعنی در دوران حکمرانی کریمخان زند، که تاریخ کاشان وارد فصل جدیدی شد. ماجرا ازاینقرار است که در این سال مصیبت بزرگی بر کاشان بارید و زلزله عظیمی کل شهر را زیروزبر کرد. باغ فین نیز از این تکانهای شدید بینصیب نماند و بناهای پیشین در هم ریخت. دوران قاجاریه که از راه رسید، فتحعلیشاه علاقه زیادی به این باغ نشان داد و به حکمران منطقه، یعنی حاج محمدحسین خان صدر، دستور بازسازی و مرمت باغ را صادر کرد. در سال1226 قمری تعمیرات به پایان رسید و خاقان صاحب قران، فتحعلیشاه برای بازدید و گذراندن لختی عیش و عشرت به باغ فین وارد شد. او لوح چهارطاق فتحعلی شاهی و تابلوهای نقاشی دربار خویش را بازدید کرد و بدین ترتیب یادگار فتحعلی شاه در باغ شاه هم ثبت و ضبط شد. ناصرالدینشاه هم در اوایل حکمرانیاش یکبار سفری به اصفهان کرد. در این سفر میرزاتقی خان امیرکبیر همراه او بود. در رفت و بازگشت به اصفهان آنها مدتی در باغ فین بیتوته کردند. در ذیالقعده 1265 قمری این باغ میزبان آنها بود. اما چه چاره از دست تقدیر که آن صدراعظم دانشمند و شجاع پس از بازگشت به تهران، مدتی بعد با خواری تمام به باغ فین بازگردانده شد تا در 18ربیعالاول1268 قمری در حمام همین باغ، خون رگهای خود را قربانی مبارزه با نظام فاسد درباری کند. از آن به بعد باغ فین در پرده نفرت و فراموشی قرار گرفت. بااینحال بعضی حکام وقت کاشان تلاشهایی در مرمت و تزیین باغ فین انجام دادند. پس از قاجاریه در سال1313 خورشیدی وقتی علیاصغر حکمت به کاشان مسافرت کرد، دستور داد این باغ مهم از دست اداره دارایی خارجشده و به سرپرستی اداره فرهنگ سپرده شود و مقدمات ثبت قانونی آن به عمل آمد. مدتی بعد خیابان جلوی باغ کشیده شد و با انتقال ادارهکل باستانشناسی کاشان به باغ فین، آنجا بیشازپیش مرمتشد و محل بازدید گردشگران قرار گرفت. اکنون باغ فین یا باغ شاه با خیابانهای دلانگیز و سبز و رقص زیبایی که آب و سایه در گوشه این باغ دارند، یکی از نمونههای عالی باغ ایرانی به شمار میرود.
مسجد و مدرسه آقابزرگ غافلگیرتان میکند
اگر به کاشان رفته باشید، میدان اصلی شهر که شاید بتوان آن را با میدان نقشجهان مقایسه کرد، میدان مستطیل شکلی است که «کمالالملک» نام دارد. چندین خیابان به این میدان منتهی میشود که یکی از آنها «فاضل نراقی» نام دارد. در اواسط این خیابان، میدانگاهی است که شما را به «مسجد و مدرسه آقابزرگ» میرساند. معماری باشکوه و گنبد و منارههای سفیدرنگ بلند، شما را مجذوب خود میکند. درحالیکه دارید به سمت عمارت قدم میزنید، ناگهان متوجه میشوید که زیر پای شما در طبقه زیرین، حیاط مشجر زیبایی است که اتاقهایی آن را فراگرفته است. شکوه معماری بنا در نظر شما دوچندان، بل صدچندان میشود. بنیانگذار این بنای عظیم شخصی بود به نام «حاج محمدتقی خانبان» که آن را برای تدریس و امامت حاج ملامهدی نراقی دوم ملقب به «آقابزرگ» ساخت. از وصف بنا میگذرم که دیدنی است و نه خواندنی. فقط بگویم که کتیبههای این بنای عظیم از سال 1260 تا 1264 قمری را در خود ثبت و ضبط کردهاند. به این معنی که ساخت مسجد و مدرسه در دوران محمدشاه قاجار آغازشده و اوایل دوران ناصرالدینشاه به اتمام رسیده است. تا آن را نبینید نمیتوانید به شکوه معماری منحصربهفرد شهر کاشان پی ببرید.
خانههای تاریخی امضادار کاشان هوش از سر گردشگران میبرند
آبوهــوای گرم و خشک کاشان و خاک خوب آن، از دیرباز موجب شده است که مرکز سفال و خشت شود. سفالهایش از سیلک پیداست. خانههایش نیز در جایجای محلههای شهر هنوز پابرجا هستند. اما یک نکته در بازسازی معماری شهر نقش مهمی داشته است. گاهی وقتها باید با این شعر همعقیده شد که «خرابی چونکه از حد بگذرد آباد میگردد»؛ آری زلزله سال1192 قمری که خانههای بسیاری را ویران کرد، باعث شد تجار و صاحبان ثروتمند شهر فرصتی یابند تا بناهای ویران گذشته را به کناری نهاده و خانهای مطابق با سلیقه و وسوسههای خویش بسازند. دراینباره پای سخن مورخ شهر کاشان، حسن نراقی، مینشینیم که گفت «عصر قاجاریه باآنکه بهطورکلی دوره رکود و بلکه تنزل فنون معماری ایران شمرده میشود، معهذا در شهر کاشان از شدت احتیاجات عمومی به ابنیه و ساختمانهای جدید که بر اثر خرابیهای زلزله به وجود آمده بود، در این عصر آثار یک نوع فعالیت وسیع و همهجانبهای در فنون مختلف معماری مشاهده میشود که آمیخته با مزایای خاص اقلیمی بوده و با هنرهای تاریخی و محلی مزین و آراسته گشته، بهنحویکه هر واحد ساختمانی برای زندگانی انسانی در فصول چهارگانه سال کاملا مجهز و متناسب بوده است» (نراقی، 1374، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، ص 207). یک نمونه از این انطباق با محیط اطراف در این است که معماران عصر قاجار برای هر خانه «کولر»های خوشطرحی کار میگذاشتند که اکنون جزو زیباییهای بصری این خانههاست و ما آن را «بادگیر» مینامیم؛ همچنین در هر خانه سردابهایی تعبیه شده است که با مهارت تمام باد این کولرها را دریافت کرده، سرد میکند و در سراسر خانه پخش میکند. ازاینگونه خانههای عالی و اعیانی دهها عمارت در گوشه و کنار شهر وجود دارند که چند تا از آنها در محله «سلطان میراحمد» هستند: خانه بروجردیها، خانه طباطباییها، خانه عباسیان، خانه رئیسیان و… بعضی از این خانهها بهصورت موزه بوده و با خرید بلیت داخل آن رفته و از آن بازدید میکنیم، بعضی نیز بهصورت محلهای اقامتی یا «هتل» درآمده و امکان بازدید آن محدودتر است؛ مانند خانه عامریها، خانه راهب، خانه احسان و… . پس از بازدید از این خانهها حتما با نگارنده همرأی خواهید شد که مشابه این خانهها نه در شهر اصفهان، که در کل ایران یافت نمیشود.
از تیمچه ملک تا تیمچه امینالدوله
تیمچههای زیادی در بازار اصفهان وجود دارند که نوع قاجاری آنها مانند تیمچه ملک، زیبایی خیرهکنندهای دارند؛ اما دیدن تیمچه بسیار زیبای «امینالدوله» کاشان میتواند به تصور شما از تیمچه صورت دیگری ببخشد. خود بازار کاشان از مراکز دیدنی است که قدم زدن در آن حال و هوای آدمیزاد را عوض میکند. اما در وسط بازار اگر آدرس تیمچه امینالدوله را بپرسید، به محل سرپوشیدهای میرسید که سقف مقرنسکاری و هندسی آن ناگهان کلاه از سر شما میاندازد. آنجا را «فرخخان غفاری» ملقب به امینالدوله در سال1285ق ساخته است. این بنا دارای سهطبقه با سقف مرتفع و با دهانه وسیع است که نظیر آن با این عرض و طول در جای دیگر دیده نشده است. معمار در روزگاری که تیرآهن نبود، سقفی وسیع و بلند برای تیمچه مهیا کرد، سقفی که نهتنها سرپناه است، بلکه همچون لانه زنبور، از بالا تا پایین مقرنسهای زیبا و هندسی سراسر آن را پوشانده است. تیمچه امینالدوله «یکی از بهترین شاهکارهای برازنده معماری اصیل ایران در نیمه دوم قرن سیزدهم و نماینده فنون گوناگون این هنر به شمارمیرود» (نراقی، ص 200).
کاشان؛ نماینده معماری کویری
آنچه از کاشان گفتیم قطرهای بود از دریا. کاشانگردی فرصتی چندروزه میخواهد و فراغتی زیاد و مشربی وسیع که بتوان گوشه و کنار این شهر را دید و خصوصیات شهری و جاذبههای معماری آن را درک کرد. در همان کوی سلطان امیراحمد که وارد شوید، پس از بازدید آن چند خانه مشهور و حمامی که در دل این محله به شکوه تمام دامن گسترده است، بهدرستی سخن من پی خواهید برد.