اشتباه برداشت نکنید، من هم عاشق فضای مجازیام. رسانههای اجتماعی به من و خیلیهای دیگر کمک کرد تا دوستان جدیدی پیدا کنیم و با دوستان قدیمی درارتباط باشیم. کمک کرد تا برندهایمان را بسازیم و مخاطب بیشتری جذب کنیم. کمک کرد تا خبرها را دنبال کنیم و بهروز باشیم. با این حال، نیمه خالی این لیوان بزرگتر از نیمه پرش است و در ریشه شر رسانههای اجتماعی، اشتیاق فلج کننده «توجه» است. نیاز شما به توجه مجازی کم کم شما را از بین میبرد، در بعضی موارد به آرامی، در برخی به سرعت.
آدمهای دنیای مجازی بدجنساند!
حقیقت تلخ است، اما آدمها در دنیای مجازی بد رفتارند. نکتهای در مورد ناشناس بودن در رسانههای اجتماعی هست که مردم را مجبور به تندخویی میکند. حسابهای ترول (اکانت فیک برای تحریک افراد به پاسخگویی در فضای مجازی) ایجاد شدهاند و هیچ قصد دیگری به جز سخنرانیهایی جنجالی و منزجرکننده ندارند. صفحات ناشناسی که فقط برای اذیت و آزار سایر کاربران ایجاد شدهاند و حسابهایی جعلی که کمر بستهاند تا برندها و مجموعهها را از بین ببرند. حتی بدتر این است که مردم برای شناخته شدن تند و زننده رفتار میکنند، رفتاری که بعدها تبدیل به برند آن فرد میشود! شبکههای اجتماعی تبدیل به دنیای «بخور تا خورده نشی» شده است. برخی مردم شغلها و درآمد خود را از رفتارهای نژادپرستانه، جنسیتزده، احمقانه و بیگانههراسانه به دست میآورند. چه چیزهایی در این افراد مشترک است؟ جلب توجه. اگر مراقب نباشید، نیاز به توجه میتواند شمارا هم وادار به تبدیل شدن به چهرهای نفرتانگیز در اینترنت کند.
شبکههای اجتماعی، علت نارضایتی از زندگی واقعی
به دنبال جلب توجه بودن، در فضای مجازی مانند ساختن خانهای کاغذی است. وقتی باد واقعیت میوزد، کل خانه فرومیریزد. مشکلی که درباره جلب توجه غریبهها در فضای مجازی هست و میتوانید آن را به وفور دریافت کنید، دوپامین تنظیم نشدهای است که به مغز شما شلیک میشود.
اما آنچه بالا میرود باید پایین بیاید، و وقتی میفهمید که عشق لحظهای که به صورت آنلاین دریافت میکنید همیشه نمیتواند جای احساس واقعیاش را بگیرد، با ناامیدی گوشی را زمین میگذارید تا به واقعیت زندگی خود برسید. ما در فضای مجازی بخشی از زندگیمان را نشان میدهیم که جامعه از ما میخواهد، مانند پوست صاف و کمر باریک یا عکسهای پیدرپی از تفریح و خوشگذرانی که سکانسهای برتر زندگی ما هستند. دیگران از واقعیتهای زندگی خود فرار میکنند تا وارد تخیلات و آرزوهای شما شوند و باید تمام وقت در واقعیت زندگی کنند، تا بخش نصفه نیمهای از زندگیشان فانتزی و آرزوی آدمهای دیگر باشد؛ یک چرخه بیپایان که بیشتر عناصر واقعی زندگی روزمره در آن میمیرند.
مقایسه کردن قاتل شادی است
وقتی به دنبال جلب توجه آنلاین باشید، بیاختیار منجر به مقایسههای بیمورد خواهد شد که چرا یک نفر بیشتر از شما مخاطب دارد یا چرا معروفتر است؟ چرا دیگران از طرف رسانه پذیرفته شدهاند اما شما نه؟ و ناگهان، به خاطر آنچه در اینترنت دیدهاید، ارزش واقعی خود را از دست میدهید. گول نخورید و مقایسه نکنید. ما اغلب فقط بخش کوچکی از زندگی مردم را میبینیم؛ قضاوت درباره کل زندگیتان براساس یک توییت ۱۰ کلمهای یا عکسی در اینستاگرام، دستورپخت یک فاجعه روانی است. جلب توجه قبل از اینها هم یک ویژگی مشکلآفرین بوده، اما وقتی با شبکههای اجتماعی پیوند میخورد، مخربتر میشود. نیاز به اعتبار در قالب معیارهای پوچ، شما را به آرامی میکشد … تا روزی که متوجه شوید دیگر در دنیای آنلاین، خودتان نیستید.