هادی مقدمدوست از آن دست کارگردانانی است که امضای مخصوص خود را در تمام آثارش بهنوعی به نمایش گذاشته است. آثاری که بعضا با استقبال خوب مخاطبان روبهرو بوده و نشان از توانایی بالای مقدمدوست در شناسایی ذائقه مخاطب ایرانی دارد. او با استفاده از عناصری چون شناسههای ارتباط با خدا، قابها و ادوات خاص، موسیقی آرام، درونمایه امیدبخش، عشق و عناصر نوستالژیک آثارش را از باقی سینماگران همنسل خود متمایز کرده و تازهترین فیلمش یعنی «عطرآلود» نیز از این قاعده مستثنا نیست.
مقدمدوست در آخرین ساخته سینماییاش به سراغ قصه زندگی پسر جوانی به نام علی رفته که در تلاش برای پیداکردن یک ایده خوب عطرسازی است. جستوجوی علی و تلاشش او را موتور محرک اصلی فیلم به مخاطب معرفی میکند؛ موضوع نهچندان تازه و بدیعی که با استفاده از همان تصاویر چشمنواز و لطیف نظر سینماگران بسیاری را به خود جلب کرده و «عطرآلود» را در جشنواره چهلویکم بهعنوان فیلمی خوشساخت و قابلبحث به مخاطبان سینما معرفی میکند.
فیلمی که همچون نامش دلنشین و آرامبخش است و ایده بسیار بکر عطرسازی و مسابقه عطر از همان ابتدا قلابی قوی برای جذب مخاطب به اثر تازه مقدمدوست است؛ قصهای که با وجود گرههای پیدرپی درنهایت به بنبست و ناامیدی نمیرسد؛ در مواقع سختی و بحران خبری از فریاد و فحش و تنشهای خانوادگی نیست و رگههایی از دین، نماز و اسلام در سرتاسر آن به تصویر کشیده شده است.
عطر «عطرآلود» گس است؛ فیلمی تلخ و شیرین از یک زندگی حقیقی که در تلاش برای یادآوری مفاهیمی چون: دین، تلاش، امید و ارزش جایگاه زن و مادر یک قصه ساده را روایت میکند. قصهای که گاه با تصاویری تلخ در دل کوچهپسکوچههای بازار تهران مخاطب را نگران میکند و گاه با لحظههایی شاد و امیدبخش همچون مسابقه عطرسازی و مراسم عروسی طعم شیرین امید را به بیننده خود میچشاند.
«عطرآلود» در لایههایی نهچندان پیدا؛ ارزش مادر و حس مادری را در مدیریت زندگی و تحکیم خانواده بهخوبی به نمایش میگذارد و زن را بهعنوان کاراکتری تأثیرگذار در تمام طول قصه به کنش وامیدارد. در قصه مقدمدوست این زن است که جلوی سقطجنین میایستد، به همسرش امید میبخشد و در اوج بحران و فقر بر حلال و حرام مالش همچنان سختگیر است.«عطرآلود» مقدمدوست یک فیلم واقعی است، فیلمی که علاوه بر درونمایه خوب از فیلمبرداری قوی و تدوین خاص نیز بهرهمند بوده و بهاحتمالزیاد یکی از شانسهای دریافت سیمرغ در این دو حوزه است.
اما باوجود تمامی این محاسن؛ ریتم کند فیلم در دوسوم پایانی قصه، سکانسهای اضافی همچون سکانس تصادف با موتور، ضعف در دیالوگنویسی و پایانبندی نهچندان جذاب، آخرین اثر هادی مقدمدوست را با وجود نقاط قوت بسیار با ضعفهایی نیز مواجه کرده است که به حتم از چشم منتقدان سینما و مخاطبان کمصبر دور نمیماند. بازی مصطفی زمانی و هدی زینالعابدین خوب و قابلقبول است؛ اما فیلم در بازیگردانی و طراحیها ازجمله گریم، با حفرههای بعضا گذشتناپذیری مواجه شده است.
بههرحال، سرمایهگذار این فیلم سینماداری است که میتواند یک ارتباط مستقیم را با مخاطبان در سالنهای سینمایی خود مهندسی کند و بهاحتمالزیاد اثر او یکی از مهمترین آثار جشنواره چهلویکم بهشمار میرود.