گره‌گشایی زندگی من است

اینکه شهردار اصفهان چقدر اهل مطالعه و تماشای فیلم است، چقدر ورزش می‌کند، چه میزان ارتباطی در ایام شهرداری‌اش با اعضای خانواده‌اش دارد، چقدر اهل پذیرفتن انتقاد است، در چه مواقعی عصبانی می‌شود و… مهم‌ترین سؤالاتی است که در گپ و گفت صمیمانه گروه رسانه‌ای «اصفهان‌زیبا»، «قدرت‌اله نوروزی» به آن‌ها پاسخ داده است. افرادی که مناصب مهمی بر عهده دارند معمولا برای مردم ناشناخته می‌مانند! ناشناخته نه از این جهت که اسم و رسمشان چیست و چه کارها و اقداماتی را در طول دوره منصب‌داری‌شان انجام داده‌اند، بلکه از این منظر که در زندگی شخصی‌شان چه روحیاتی دارند، درباره موضوعات مختلف غیر کاری چطور فکر می‌کنند، نحوه حضورشان در جمع‌های خانوادگی و دوستانه چگونه است، چه نوع کتاب و موسیقی را می‌پسندند، چه آرزوها و رویاهایی دارند  یا چه موضوعاتی نگران و مستأصلشان می‌کند…پاسخ این سؤال‌ها از دو جهت حائز اهمیت است؛ یکی اینکه با شناخت وجوه غیر آشکار شخصیت دولتمردان و مدیران می‌توان به انگیزه‌های برخی از اقدامات آن‌ها نیز پی برد و دیگر اینکه چنین فضایی به‌مثابه پلی برای تعامل بهتر و دورادور آن‌ها با مردم خواهد بود. 

تاریخ انتشار: 11:19 - دوشنبه 1399/08/5
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه
مثلا اگر شما به‌عنوان یکی از شهروندان اصفهانی بدانید که شهردار این شهر گاهی در روزهای تعطیل با اتومبیل شخصی‌اش به پروژه‌های عمرانی بزرگ سرکشی می‌کند، در بعضی اوقات شب در چهارباغ قدمی می‌زند و با کسبه و مغازه‌دارها به گفت وگو می‌نشیند، آخرین سریالی که دیده مجموعه «چرنوبیل» بوده و…  با او احساس نزدیکی بیشتری می‌کنید. با خواندن این مقدمه به سراغ گفت‌وگویی خواندنی با قدرت اله نوروزی، شهردار اصفهان بروید. بخش‌هایی از زندگی شما به‌عنوان شهردار اصفهان برای شهروندان کمتر شناخته شده است. بی‌تردید شما هم مانند هر شهروندی که زندگی خصوصی برای خودش دارد از این جنبه برخوردار هستید و شاید جالب باشد اگر شهروندان را به دنیایی ببریم که به دلیل جایگاه شهردار بودن شما تا امروز در سایه مانده است.
من هم مانند سایر شهروندان یک زندگی معمولی دارم. همسرم سال‌ها دبیر آموزش‌وپرورش بود و به‌تازگی بازنشسته شده است. سه فرزند دختر دارم. دختر بزرگ‌ترم متولد سال 1369 و دانشجوی دکتری دوره شهرسازی است و تشکیل خانواده داده است. دختر دیگرم در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و در رشته پزشکی تحصیل می‌کند و دختر کوچک‌ترم سال سوم رشته معماری دانشگاه هنر اصفهان را آغاز کرده است.

ارتباط شما با خانواده‌تان چقدر تحت تأثیر کار قرار گرفته است؟

من از همان ابتدای جوانی، در اوایل دوران انقلاب و بعد هم در دوران جنگ و دانشجویی، زندگی پرمشغله‌ای در حوزه اجتماعی داشتم و هیچ‌گاه شرایط معمولی و عادی نداشته‌ام. بنابراین به مسیر فعالیت‌های اجتماعی‌ام با ازدواج و بچه‌دارشدن خللی وارد نشد. البته همراهی با فردی مثل من توان زیادی می‌خواهد؛ چون زمان اندکی را برای مسائل خانوادگی صرف می‌کنم و با ازدیاد مشغله‌ام سفر و رفت‌وآمد خانوادگی‌ام بسیار کمتر می‌شود. وقتی هم فرماندار اصفهان بودم، شغل پرمشغله‌ای داشتم و شاید در آن زمان تنها فرمانداری بودم که به‌تمامی حوزه‌های شهرستان اصفهان سر می‌زدم و هیچ روستایی نبود که مسائل آب، برق، کشاورزی و… را در آن‌ها از نزدیک پیگیری نکنم.

تا به حال شده که خانواده‌تان از این مسئله ابراز ناراحتی کنند و توقع یک زندگی عادی را از شما داشته باشند؟

خانواده من بسیار همراهم بوده‌اند و هیچ‌گاه از این جهت که برخی کارها را نمی‌توانم انجام بدهم، اعتراضی نکرده‌اند. شاید دلخور شده‌اند ولی مانع فعالیتم نشده‌اند، اما لازم است بگویم که به‌طورکلی در خانه ما کسی علاقه‌مند به پست و مقام و اینکه من در چنین حدی فعالیت داشته باشم نیست، چون واقعا به‌جز دردسر نتیجه‌ای ندارد. به‌خصوص که اگر در حوزه تخصصی خودم به‌عنوان یک وکیل دادگستری ادامه کار داده بودم، امروز می‌توانستم در حوزه مسائل مالی فرد موفق‌تری برای خودم و خانواده‌ام باشم. امروز هم خانواده‌ام تمایل دارند که این روزها هرچه زودتر تمام شود تا بتوانم ارتباط بیشتری با آن‌ها داشته باشم.

صبح‌ها معمولا چه ساعتی خانه را ترک می‌کنید؟

معمولا ساعت 7 از خانه بیرون می‌روم و شب‌ها هم حدود ساعت 9 برمی‌گردم، ولی بسیاری از مواقع هم به علت ازدیاد کار شب‌ها ساعت یک یا دو به خانه برمی‌گردم. هفته‌ای یک‌بار هم به‌منظور شرکت در جلسات بانک مرکزی، سازمان مدیریت و… ساعت 4 صبح عازم تهران می‌شوم و ساعت یک یا دو شب برمی‌گردم و فردای آن روز دوباره صبح همان ساعت همیشگی از منزل خارج می‌شوم. به‌طورکلی در روز حدود 17 ساعت مشغول به کار هستم.

آخرین باری که به مهمانی رفته‌اید را به یاد دارید؟

به یاد ندارم آخرین بار چه زمانی به مهمانی رفته‌ام، اما یادم هست حدود یک سال و نیم قبل در منزلمان مهمانی داشتیم. البته گاهی به دیدار اقوام نزدیک می‌روم ولی متأسفانه اصلا فرصتی برای دیدار با سایر اقوام پیش نمی‌آید. به‌هرحال شهرداری یک امر مستمر و دائمی است، توقفی در آن نیست و هر کاری باید به‌موقع انجام شود.

روزانه چقدر ورزش می‌کنید؟

قبل از مسئولیت شهرداری گاهی به اسب‌سواری و والیبال می‌رفتم و تا قبل از شیوع کرونا هم هفته‌ای یک‌بار شنا می‌کردم. پیاده‌روی و کوهنوردی هم گاهی در برنامه‌ام بود، اما الان همه این‌ها متوقف شده و گاهی فقط برای بازدید از پارک‌های چهارباغ این مسیرها را پیاده طی می‌کنم. هرچندشب یکبار در چهارباغ به کتابفروشی‌ها و دیگر مغازه‌ها سر می‌زنم، ولی متأسفانه امکان تحرکی که با نیت ورزش و برای سلامتی باشد برایم فراهم نیست.

مهم‌ترین سرگرمی شهـــــردار اصفهان  در این روزها چیست؟

مهم‌ترین سرگرمی و دلخوشی من این است که بتوانم مشکلی را حل و گرهی را باز کنم. بازدید از پروژه‌ها هم برایم بسیار لذت‌بخش است. روزهای پنجشنبه گاهی به تنهایی یا همراه با یکی از دوستانم که تجربه‌ای در این زمینه‌ها دارد، از نقاط مختلفی مثل میدان پینارت، پروژه شهید سلیمانی و… دیدن می‌کنم. اگر پیشرفتی حاصل شده باشد بسیار لذت می‌برم و اگر توقفی در کار ایجاد شده بسیار عذاب می‌کشم. جالب اینکه یک بار برای سرکشی به سالن اجلاس رفته بودم و چون نگهبان ورودی مرا نمی‌شناخت به سالن راهم نمی‌داد! (با خنده) یک بار هم برای بازدید از پروژه چهارباغ رفته بودم و می‌خواستم با ماشین به محدوده‌ای وارد شوم که ورود ممنوع بود. نگهبان مرا نشناخت و تا وقتی خودم را معرفی نکردم، اجازه نداد وارد شوم. من هم موقع خروج برای قدردانی از احساس مسئولیتی که به خرج داده بود مبلغی به‌عنوان تشویقی دادم. بنابراین به‌طورکلی حل مسائل مردم و دیدن خوشحالی در چهره آن‌ها برایم بسیار لذت‌بخش است. به ویژه اینکه فعالیت‌های شهرداری که بیشتر در حوزه‌های عمران، آبادانی و رفاه مردم است بسیار برایم ملموس است.

حرف‌ها و قضاوت‌های دیگران در کار چقدر برایتان اهمیت دارد؟

من با نقد بسیار موافقم و همیشه از منتقدانم تشکر کرده‌ام، چون مرا تحت نظارت و سنجش قرار می‌دهند و بی‌شک اشکالاتم در این روند رفع می‌شود. بسیاری از موفقیت‌هایم را هم ناشی از این توجه می‌دانم. ولی بسیاری از حرف‌ها به جای نقد تخریب هستند و در این صورت روی من اثری ندارد. این حرف‌ها را جمع بندی می‌کنم و اگر تشخیص بدهم به‌منظور اخلالگری و حاشیه سازی بیان شده‌اند اصلا در من اثری نمی‌گذارند، مگر اینکه حرف‌ها از سوی افراد کارشناس و خبره مطرح شود که دلایلی برای بیان حرف‌هایشان دارند.

در صورت عصبانیت چطور آرام می‌شوید؟

من خیلی به ندرت عصبانی می‌شوم و اگر عصبانی شدم سعی می‌کنم تصمیمات فوری نگیرم و این کار را به تأخیر بیندازم.

آخرین کتابی که خوانده‌اید؟

معتقدم یک شهردار در اصفهان باید حتما با تاریخ و جامعه‌شناسی و… آشنا باشد تا بتواند درست تصمیم‌گیری کند. بااین‌حال در حال حاضر فرصت خواندن اول تا آخر یک کتاب را ندارم. ولی هر شب حتما تورقی می‌کنم. وقتی قرار بود در شورای شهر صحبتی داشته باشم، کتابی درباره آدم‌های سمی خواندم تا نکاتی را درباره این موضوع بدانم. چون معتقدم باید هر کاری را با مطالعه و منطبق با عقل و منطق انجام بدهیم تا رفتارهایمان سنجیده باشند و اجماع عمومی را به دنبال داشته باشد. «تاریخ بی خردی» هم دیگر کتابی است که قبلا خوانده بودم و اخیرا مرور کردم.
درباره آخرین فیلمی که دیده‌اید هم بگویید. اخیرا بخش‌هایی از یک سریال چندقسمتی به نام چرنوبیل را دیدم که درباره قضایای شوروی سابق بود. چون احساس کردم تماشای این مجموعه برای یک مدیر ضرورت دارد، اما به دلیل زمان محدود شش ساعتی که در خانه هستم متأسفانه فرصتی برای تماشای فیلم و چنین فعالیت‌هایی ندارم. در واقع اگر یک مدیر با چنین حجم کاری بگوید فرصتی هم برای انجام چنین کارهایی دارد باید از او پرسید مگر روزی چندساعت کار می‌کند؟! چون این‌ها باهم جمع نمی‌شوند.

شما مدت زمانی را هم در جبهه‌های دفاع مقدس حضور داشته‌اید. یادگاری‌هایتان از آن دوران چیست؟

به واقع هیچگاه علاقه‌ای به صحبت کردن درباره این موضوع نداشته‌ام، چراکه معتقدم حضور در جبهه‌های جنگ وظیفه جوانان آن مقطع بود. حالا عده‌ای به صورت یک بسیجی داوطلب به جنگ رفتند و عده‌ای هم به دلیل حضورشان در نهادهایی که این وظیفه را به آن‌ها اجبار کرد. من نیز در جایگاه یک بسیجی داوطلب به جبهه رفتم اما هرگز پرداختن به این موضوع و نگاه ابزاری به آن را نمی‌پسندم و وارد آن نمی‌شوم. به‌هرحال مهم‌ترین مسئله دهه شصت، مسئله جنگ بود و کمتر جوانی بود که نسبت به حضور در آن احساس مسئولیت نداشته باشد. اولین و آخرین یادگاری‌هایم از آن دوران هم مجروحیت از ناحیه کتف در سال 61 و مجروحیت شیمیایی در سال 67 است.

اگر به جای یکی از اعضای شورا بودید چه توقعی از شهردار اصفهان داشتید؟

اگر یکی از اعضای شورا بودم توقعم از شهردار این بود که سیاست‌های شورا و مصوبات آن را به نحو شایسته اجرا کند، به خواسته‌های مردم توجه کند و تلاشش را در راستای تحقق بودجه‌هایی که در شورا تصویب شده قرار دهد و اگر در این مسیرها حرکت جدی نمی‌کرد، برایم سؤال برانگیز بود. همچنین به نحوی با شهردار رفتار می‌کردم که بداند از قدرت و حمایت بالای اعضای شورا برخوردار است و با همکاری آن‌ها می‌تواند کارها را جلو ببرد.

فکر می‌کردید روزی شهردار شوید؟

به درستی نمی‌دانم، ولی برای افرادی مانند من که از سابقه‌ای در حوزه مدیریتی برخوردار بوده‌اند، چنین اتفاقاتی دور از ذهن نیست. من قبلا فرماندار اصفهان و قبل از آن نیز در وزارت کشور فعال بودم. هرچند به‌طور مشخص ذهنیت شهردار شدن نداشتم، ولی آنچه در کشور سابقه نداشت و در دوره من رخ داد، این بود که به زعم اغلب افراد، شهردار باید یک مهندس باشد. اینکه یک حقوقدان شهردار یک کلان‌شهر بشود و در کارش موفق هم بشود دور از ذهن آن‌ها بود. اما شخصا معتقدم که یک حقوقدان آن هم متخصص در حوزه حقوق عمومی که با بودجه و مباحث شهرداری و …آشناست، در همه حوزه‌ها موفق است.

بدترین روزی که در شهرداری داشته‌اید، چه روزی بوده است؟

می‌شود گفت هر روز بدترین و بهترین روز است، چون اتفاقات خوب و بد هم‌زمان رخ می‌دهند، اما من تلاش می‌کنم همیشه بخش پر لیوان را ببینم. مثلا وقتی بدهی‌های پیمانکاران به تعویق افتاده یا حقوق کارگران عقب افتاده و یا برخی رفتارهای نادرست صورت گرفته روز بدی داشته‌ام. هرچند در مجموعه بزرگی مانند شهرداری اصفهان از این لحظات دردناک بسیار است و مدیران باید آستانه تحمل بالا و قدرت و تدبیر حل معادلات چندمجهولی را داشته باشند.

در مدت زمان حضورتان در شهرداری به کدامیک از اقداماتتان افتخار می‌کنید؟

به تحقق شعارهایم که در بخش‌های مختلف متبلور شده است، افتخار می‌کنم. وقتی گفتم پروژه خط یک مترو را طی چهار ماه محقق می‌کنیم و سر موعد نیز محقق شد، بسیار خوشحال شدم. وقتی گفتم پل آفتاب باید طی ده ماه ساخته شود، در حالی که گفته بودند مدت زمان احداث آن 18 ماه است و سه روز قبل از پایان ده ماه پروژه تمام شد بسیار خوشحال شدم. وقتی گفتم خط دو مترو باید بر اساس این جدول جلو برود و امروز می‌بینم ایستگاه‌ها گام به گام جلو آمده‌اند خوشحال می‌شوم. وقتی می‌گفتند به ابرپروژه رینگ چهارم وارد نشو چون 20 سال است خیلی‌ها جرئت ورود به آن را نداشته‌اند و وارد شدم بسیار خوشحال شدم. وقتی می‌بینم پل شهید سلیمانی امروز دارد از حیث عرضی، طولی و ارتفاعی پیش می‌رود و قد کشیده است، لذت می‌برم. وقتی گفتند به پروژه چهارباغ وارد نشوید و شدم و محمد بهشتی که سال‌ها در حوزه میراث فرهنگی کشور کار کرده آمد و وقتی چهارباغ را دید گفت سال‌ها آرزو داشتم چهارباغ اینگونه شود ولی نمی‌شد، بسیار خوشحال شدم. در حال حاضر گلستان شهدا یک سالن اجتماعات خوب دارد. وقتی سفیر سوئیس می‌گوید اصفهان مروارید خاورمیانه است برایم بسیار خوشحال‌کننده است. چون او این شهر و این تمیزی و مردم را دیده و چنین سخنی گفته است. بالاخره فعالیت شهرداری به گونه‌ای بوده که بینندگان و ناظران جهانی اینطور قضاوت می‌کنند و این‌ها در آینده تحلیل می‌شود.

اگر به عقب برگردیم باز هم شهردار اصفهان می‌شوید؟

چون به عقب برنمی‌گردیم پاسخ این سؤال را نمی‌دهم. (با خنده)

ایده‌ای در ذهنتان بوده که در این مدت اجرایی نشده باشد؟

 بله، خیلی موارد بوده که محقق نشده است. دوست داشتم همین الان باهم از پشت این پنجره جمعیت زیادی از گردشگران را می‌دیدیم که در میدان امام حسین (ع) رفت‌وآمد دارند یا لب رودخانه در نوبت قایق‌سواری ایستاده‌اند. دوست داشتم میدان امام (ره) از حضور گردشگران جای سوزن انداز نباشد و…، هرچند اینها به سیستم‌های کلان و بین المللی برمی‌گردد و ارتباطی با ما ندارد. من روز اول در معارفه خودم گفتم رویاهای زیادی دارم که البته خیلی‌هایشان امروز تعبیر شده‌اند و امیدوارم دیگران به دنبال تحقق بقیه این رویاها باشند. ما چهارباغ، رینگ چهارم، سالن اجلاس و… را بیدار کردیم و به حرکت انداختیم و دارند به پایان ایستگاه می‌رسند.از دیگر رویاهایم این بود که می‌خواستم صد مدیر جوان را در این چهار سال تربیت کنم که چون نیاز به همکاری و مجوز برخی از نهادها بود، محقق نشد. این کار یک سرمایه‌گذاری ملی بود که صد جوان متخصص و هدفمند را به مدیریت آینده‌ای کشور تحویل می‌داد. چنانکه امروز آسیب بزرگ کشور ما نبود سرمایه نیروی انسانی متخصص است. این سرمایه باید به مرور ساخته و شکوفا شود و بعد در گوشه‌ای بنشیند و تجاربش را انتقال بدهد. ولی این فرصت برایم فراهم نشد. البته تعدادی از جوان‌ها را در مدیریت شهری وارد کردم و تجربیاتی اندوختند ولی اینکه بتوانند بمانند، نشد.

دوست دارید آیندگان از شما چه چیزی را به یاد بیاورند؟

انسان معمولا حریص است و دوست دارد دوستش داشته باشند، اما من دوست دارم حداقل آن حقیقتی که درباره‌ام هست را تحریف نکنند. همین برای من کافی است و آن وقت هر قضاوتی که بشود را می‌پسندم. قضاوت انسان‌های منصف قضاوت درستی است. اگر مسائل تحریف نشود و آیندگان بدانند که 2500 میلیارد تومان در یک سال صرف شده تا پروژه‌ها به راه بیفتند و 700 کارگر شاغل شوند و سه شیفت کار کنند، طبیعی است که هر قضاوتی بکنند درست است و تحریف نشده است.

به‌عنوان یک شهروند چه انتظاری از شهردار اصفهان دارید؟

از شهردار اصفهان توقع دارم در شرایط سخت کنونی کارها را اولویت‌بندی و به زیرساخت‌ها توجه کند. شاید الان این اقدامات چنانکه باید، دیده نشوند، ولی این یک پروسه بلندمدت است که صد سال خدمت‌رسانی می‌خواهد. می‌خواهم تحت تأثیر حاشیه‌سازان از کارهای اصولی فارغ نشود. می‌خواهم راهی را که پیش گرفته با قدرت جلو ببرد و همین‌طور که تاکنون به حاشیه سازان بی‌اعتنا بوده، باز هم باشد.
 
برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط