اما فاکنر علاوه بر تمام این ویژگیهای سبکی نویسندگان جنوب آمریکا، شیوهای جداگانه نیز برای خود قائل شده است. استفاده از درهمریختگی زمانی و جریان سیال ذهن در روایت داستان یکی از همین روشهاست. فاکنر داستانهایش را اینگونه پیچیده و مبهم میسازد. زندگی ساده سیاهان و کارگران مزرعه را اینگونه به تصویر میکشد و روایتهایی زمخت را به داستانهایی عمیقا عاطفی و ظریف بدل میسازد.
فاکنر در کنار رمانهای درخشانش، داستانهای کوتاه درخور توجهی نگاشته است. داستانهایی که کم و بیش به همان دغدغههای اصلی نویسنده پرداختهاند و ردپای سبک نوشتاری خاص او را در خود دارند. مجموعهای از این داستانهای کوتاه که توسط آقای احمد اخوت ترجمه و راهی بازار کتاب شده، «میس جینی و زنان دیگر» است. داستانهایی با محوریت شخصیتهای زن. کاراکترهایی که فاکنر آنها را تحت تأثیر زنان مهم زندگی خود خلق کرده است. یکی زنی سیاه پوست به نام کالی بار که پرستار فاکنر بوده و فاکنر از او درباره فرهنگ مردم عامه و سیاهپوستان بسیار آموخته است و دیگری مادر فاکنر، زنی عاشق هنر و کتابخوانی که در زندگی او تاثیری بسزا گذاشته است و همین طور زنان دیگر که مترجم در مقدمه این کتاب درباره آنها توضیحات خواندنی و جالبی نگاشته است. اما این داستانها همان طور که قبلا هم اشاره شد، روایتهایی از زندگی مردم جنوب هستند. زندگی با سیاهان و بردهها، کار بر روی زمین و کشاورزی و البته جنگ با مردم شمال آمریکا بر سر لغو قانون بردهداری. همه ما داستانهای زیادی درباره ظلم و ستم سفیدپوستان در دوران برده داری خواندهایم، فیلمهای زیادی در این باره ساخته شده. اما در آثار نویسندگانی مانند فاکنر آنچه میبینیم سراسر سیاهی و تعدی و تجاوز نیست. فاکنر قرار نیست در این داستانها پرده از ستم کسی بردارد، بلکه گاهی حتی با زبان طنز به رابطه بین سفیدها و سیاهها میپردازد. طنزی نهفته در پس گفتوگوها و کنشهای معمول روزمره که مخاطب به خوبی میتواند آنها را دریابد. در این کتاب پیش از هر داستان، مترجم درباره آنچه قرار است بخوانیم، توضیحات کوتاهی را ارائه میدهد. این توضیحات، موضوع، شخصیتها و نکات جالب توجه داستان را بیان میکند که با توجه به تاریخی بودن این داستانها خالی از لطف نیست. اما گفتیم شخصیتها. در تمام این آثار ردپای زنی را میتوانیم ببینیم. زنانی که در مواجهه با دنیای مردانه، جنگ و سنتهای جنوبی بال و پر شکسته میشوند و به آرزوها و خواستهها خود نمیرسند. مانند «دروسیلا» در داستان «درگیری در سرای سارتوریس» که زنی مبارز و مردانهپوش است که میخواهد پابهپای باقی مردان در میدان جنگ نبرد کند اما به قول آقای اخوت: «ببینید چه به روزگارش میآورند!» و «مادربزرگ میلارد» در داستان «مادربزرگم میلارد» که در حقیقت خاطرهای از شخصیت مادربزرگ فاکنر است که به تصویر کشیده شده. زنی مقتدر که سعی دارد کنترل اوضاع را در دست بگیرد، ولی در شرایط نابسامان جنگ راه به جایی نمیبرد و پیردختری به نام «میس مینی کوپر» در داستان «سپتامبر بیباران» که در ماجرایی درمییابد چندان هم دوران او به سر نرسیده است! شخصیتهای ویلیام فاکنر چه در این مجموعه داستانی و چه در کلیت نویسندگی او مقابل چیزی ایستادهاند.
سنت جنوب و مدرنیتهای که به آنها تحمیل میشود. زندگی ساده و معصومی که دارند در برابر دنیای پیشرفتهای که به سمت آنها هجوم میآورد رو به زوال و نابودی است. اما وفاداری بر سر این سنتها که گاهی ناعادلانه هم هستند خیلی به چشم میخورد، مثل همان بردهای که در یکی از داستانها هر چند از جانب جنوبیها به او آزادی داده شده باز طبق روال همیشه در مزرعه اربابش کار و دستورهای او را اجرا میکند و وقتی اربابش به او میگوید که میتواند آزادانه زندگی کند و از آنجا برود در پاسخ میگوید در این صورت نمیداند باید کجا برود و چه کار کند. شخصیتهای داستانهای او، آمریکایی دیگر و پایبند به رسوم را نشان میدهد که در مقابل تغییر مانند تمام جوامع سنتی مقاومت میکنند، برایش میجنگند و خون میریزند. آنچه در خوانش داستانهای فاکنر مهم جلوه میکند، توجه به این نکته است که فاکنر گاهی عامدانه نثرش را مبهم مینویسد. در واقع خوانندهای را طلب میکند که با شیوه نوشتن او آشنا باشد و بتواند این ابهامات خودآگاهانه را تاب بیاورد. در این میان، نقش مترجم بسیار حائز اهمیت است. ترجمه آقای اخوت در مجموعه داستان «میس جینی و زنان دیگر» به فهم و ارتباط مخاطب با اثر کمک شایانی میکند. لحنی که این مترجم در ترجمه کتاب برگزیده لحنی خودمانی است که به خوبی شوخیها و نکات طنز اثر را نشان میدهد. هر چند در بعضی جاها باز همان پیچیدگیهای خودخواسته نویسنده احساس میشود اما در مجموع میتوان گفت نسبت به باقی آثار فاکنر خوشخوانو روانتر است. ارتباطی که خود مترجم با نویسنده و اثرش برقرار کرده است به خوبی در ترجمه نمایان است. خواننده کاملا حس میکند که این اثر حاصل اشتیاق مترجم به آثار فاکنر است. همانطور که اشاره شد، آقای اخوت توضیحات بسیار راهگشایی در کتاب گنجاندهاند که برای سطح خوانشی بالاتر بسیار مفید هستند. گرمی قلم نویسنده جنوب در ترجمه این اثر کاملا حس میشود.