کاربرد آینده‌پژوهی در برنامه راهبردی اصفهان 1405

در طول تاریخ، بشر برای کشف آینده تلاش‌های زیادی انجام داده است. درگذشته انسان‌هایی که سعی در کنترل آینده داشتند، با استفاده از پیشگویی و پس از آن شهود، به دنبال نشانه‌هایی از آینده بودند. با گذشت زمان اثبات شد که اینها خرافه‌ای بیش نیست و باید شناخت آینده براساس مبنای علمی صورت گیرد. به همین دلیل دانشمندان سعی کردند با استفاده از شبیه‌سازی‌های ریاضی به پیش‌بینی آینده بپردازند؛ اما پس از مدتی با افزایش پیچیدگی‌ها و چالش‌ها پیش‌بینی آینده نیز به یکی از احتمالات آینده تبدیل شد و پس از آن پیش‌بینی آینده با درصدی احتمال مطرح می‌شد. پیچیدگی‌های غیرخطی و عدم‌قطعیت‌ها (چیزهایی که از آن‌ها آگاهی درستی نداریم) روز به روز ناکارآمدی این روش‌ها را بیشتر نشان می‌داد.

تاریخ انتشار: 09:05 - پنجشنبه 1399/08/22
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

 در واقع همه به دنبال راهکاری بودند که بتوانند برای آینده آماده باشند تا با رخ‌دادن آن غافلگیر نشوند. آینده‌پژوهی با ورود خود، اسم این حالت آماده‌باش را «رویکرد فرافعال» نامید و با فضای شناخت جدیدی که نسبت به آینده ایجاد کرد، تمامی مفاهیم قبلی را کنار زد. با این رویکرد، آینده‌پژوهی در تعریف، نوعی فضای ذهنی شناخت نسبت به آینده است که وقتی در عمل مورد استفاده قرار می‌گیرد به آن آینده‌نگاری می‌گویند، اما سوالی که مطرح می‌شود این است که آینده‌ای که هنوز رخ نداده است، چگونه شناخته می‌شود و در عمل مورد استفاده قرار می‌گیرد تا نسبت به آن رویکرد فرافعال داشت؟ درست است که آینده قابل شناخت نیست چون هنوز رخ نداده است، اما دانشمندان به این نکته دست یافته‌اند که آینده، نتیجه عمل امروز ماست. اقدام درست امروز است که آینده مطلوب را  ترسیم می‌کند. آینده‌پژوهی با این فضای شناختی، پا به عرصه علم و تجربه گذاشت و امروز نیز مورد استقبال جهان، کشورها، شهرها، سازمان‌ها و حتی افراد قرار گرفته است. کشورها، شهرها و سازمان‌های بسیاری که دغدغه آینده بلندمدت دارند، امروزآینده‌پژوهی را در عمل به کار گرفته‌اند.
با گسترش استفاده از آینده‌پژوهی، اختلاف‌نظرهایی بین برنامه‌ریزان و آینده‌پژوهان شکل گرفت. برنامه‌ریزان بر این باور بودند که روش‌های آینده‌پژوهی در برخی حالات، بسیار به روش‌های برنامه‌ریزی شباهت دارد و در نتیجه چرا باید جایگزین برنامه‌ریزی شود. نکته‌ای که در پاسخ به این سؤال، باید در نظرگرفت این است که آینده‌پژوهی دانشی فرارشته‌ای است و برای حذف یا جایگزین شدن با دانشی دیگر به وجود نیامده است. آینده‌پژوهی همانند یک شیوه کشاورزی نوین است که کمک می‌کند درختی پربار با ریشه‌های مستحکم ایجاد کند تا با کوچک‌ترین طوفانی از جا کنده نشود. به عبارتی دیگر، این علم و هنر در کنار سایر علوم قرار می‌گیرد و همانند یک مکمل، پیکره‌ای تراشیده ایجاد می‌کند تا سلامت بدن را در آینده با مشکلات کمتری درگیر کند. تا پیش از آینده‌پژوهی دو مفهوم رایج آینده برای برنامه‌ریزان، تفکرراهبردی و برنامه‌راهبردی بود. تفکرراهبردی در واقع فضای فکری درهم‌گسیخته‌ای تعریف می‌شد که گاهی فرای تفکر منطقی قدم می‌گذارد. این شیوه نوین تفکر می‌توانست نگاه راهبردی ایجاد کند که سازمان‌ها بتوانند با توجه به محدودیت منابع خود، برنامه راهبردی تدوین کنند. برنامه‌راهبردی درواقع مسیری با منابع مشخص است که به منظور تعقیب یک هدف گام‌به‌گام برای رسیدن به نتایج پیش‌بینی شده، طی می‌شود. فضای توسعه راهبردی با پرکردن حلقه گم‌شده بین این عنصر با استفاده از آینده‌پژوهی، به تدوین هرچه واقعی‌تر برنامه راهبردی کمک کرد. توسعه راهبردی درحقیقت، سطح وسیعی از درک گزینه‌های پیش‌رو است که با آینده‌نگاری جهت‌گیری بالقوه آگاهانه را شکل می‌دهد. بنابراین، آینده‌پژوهی به عنوان بخشی از تفکر راهبردی با تعیین احساسات مردم و سیاست‌های کلان به استخراج فضای حاکم بر خواسته‌ها و ارزش‌ها می‌پردازد.
سپس این اطلاعات در فضای توسعه راهبردی و به کمک رویکردهای آینده‌نگاری، با تعیین مواردی همچون: آینده‌های ممکن، آینده‌های بدیل، اهداف، ابهام‌ها، عدم‌قطعیت‌ها، هشدارها، آشوب‌ها و مواردی از این قبیل تلفیق می‌شود و منجر به متمرکز شدن بر خواسته‌های یکپارچه‌ می‌شود، اما این‌بار اتفاقی جدید قبل از ورود به برنامه‌راهبردی رقم می‌خورد. خروجی این مرحله باورهای ذهنی مدیران را تغییر می‌دهد. دیگر مدیران صرفا به خاطر ابزار در دسترس هدف خود را فراموش نمی‌کنند، بلکه به دوردست‌ها نگاه کرده‌اند و به این باور رسیده‌اند که تصمیم درست چیست. به همین دلیل قبل از ورود به فرایند برنامه‌ریزی راهبردی یک فرایند واقعی تصمیم‌گیری و درنتیجه انتخاب‌های بالقوه آگاهانه راهبردی رخ می‌دهد. حال که جهت‌ها انتخاب شده است می‌توان باور کرد که آینده‌ مطلوب تحقق‌پذیرتر است و آینده بهتری را رقم می‌زند. نمونه فرایند تشریح‌شده، در شهرداری اصفهان و قبل از تدوین ششمین برنامه پنج‌ساله به نام برنامه راهبردی اصفهان 1405 شکل گرفته است. به عبارتی دیگر، استخراج خواسته‌های ذی‌نفعان، ارزش‌ها و یکپارچه‌سازی آن‌ها قبل از ورود به مرحله تدوین اهداف کلان برنامه، منجر به تغییر باور ذهنی تصمیم‌گیران شد. تغییر باور ذهنی تصمیم‌گیران چالش‌هایی را رقم زد که همگی در جلسات مشارکتی هم‌اندیشی برنامه به بحث گذاشته شد و راهکارهای ارائه شده در آن جلسات، تبدیل به جهت‌گیری‌های بلندمدت آگاهانه‌ و درنتیجه اهداف کلان برنامه شد. فرایند طی‌شده در تدوین این برنامه با سطح مشارکت حداکثری و استفاده از رویکردهای مختلف برای اولین بار در کشور انجام شده است. اما همان‌طور که تدوین این برنامه با مشارکت ذی‌نفعان مختلف شهرداری اصفهان شکل گرفته است، در اجرا نیز نیاز به مشارکت آن‌ها حس می‌شود. لذا امید است با مشارکت همه ذی‌نفعان شهرداری، به ویژه شهروندان محترم اصفهان، تحقق این برنامه همچون تدوین آن با موفقیت رقم بخورد.