حرکت موازی هنرمند و کیوریتور

«نمایشگاه “شما خود محصول هستید” به کیوریتوری “عاطفه مهدیانی” در گالری “تام” اصفهان، دربرگیرنده مجموعه محدودی از آثار ویدئو و چیدمان “الیکا زارعی” است. زارعی در این نمایشگاه در دو مدیوم به ارائه چند اثر انتقادی پرداخته است. قبل از هر چیز توجه به این مسئله حائز اهمیت است که فارغ از حصول موفقیت در بیان هنری، مسائل زیبایی‌شناسانه یا اندیشه موردنظر برگزارکنندگان، فی‌نفسه حضور کیوریتور در کنار هنرمند برای برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی مسئله‌ای قابل توجه و تأمل است. بنابراین می‌توان این نمایشگاه را از دو منظر “محتوا”ی تولید شده توسط هنرمند و مسئله “سازمان‌دهی” توسط کیوریتور بررسی کرد.»

تاریخ انتشار: 11:01 - سه شنبه 1399/09/4
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

منظر اول: هنرمند

با توجه به آثار ارائه شده، به‌نظر می‌رسد زارعی بیشتر نسبت به مسئله مصرف‌گرایی و لیبرالیسم دغدغه دارد و به نوعی استعمار جدید غرب را هدف قرار داده است. نمایش سیطره بی‌حد و اندازه اینترنت و کنترل سلایق مردم جهان، مسئله‌ای است که هنرمند به دنبال واکاوی آن است. در حقیقت اینترنت و پس از آن شبکه‌های اجتماعی مرزهایی را به روی بشر باز کرد و آزادی به او بخشید که تا پیش از آن تصورش هم برایش ناممکن بود؛ اما مسئله این است که در ازای آن‌ها، چه چیزی را از او ستانده است؟! همان‌گونه که سرمایه‌داری برده‌داری را حذف کرد و به‌ازای آن الگوی برده‌داری نوینی را به جهان عرضه کرد که باعث کاهش هزینه‌های خود شد، اینترنت نیز آزادی‌هایی را به بشر داد که در قبال آن محدودیت‌های وسیع‌تری را برای کنترل افکار، سلایق و فرهنگ جوامع به دست گرفت. جهان را به دهکده کوچکی بدل کرد که کدخدای آن سرمایه‌داران بلامنازع غرب هستند. ستاره‌های پوشالی که مهره‌ها و عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی این تفکر در عرصه جهانی هستند، در پشت ویترین‌های شبکه‌های مجازی برای کلیه سنین از کودکان تا بزرگسالان، سلیقه تعیین می‌کنند. سلیقه‌ای در طیف گسترده از هر آنچه شما لازم دارید یا تصمیم گرفته‌اند که لازم داشته باشید؛ بدون آنکه فکر کنید به آن احتیاجی داشته‌اید. ستاره‌های بزرگ این سرزمین نه متفکرین که اصطلاحاً «سلبریتی‌هایی» هستند که در هر کجای دنیا باشند، ناچارند برای تصاحب جایگاه بیشتر دیده شدن یا همان اصطلاحاً «تِرند» شدن و بالا ماندن در رتبه‌بندی یا همان «رنکینگ» جهانی، پیرو معیارهایی باشند که سازندگان این بستر برای آن‌ها تعیین کرده‌اند؛ از قیافه و ظاهر و اندام گرفته تا سبک زندگی و گفتار و سایر ارکان زیستی.
نمایشگاه حاضر در تلاش است تا نسبت به «کالایی» شدن افراد جامعه نهیب بزند. هرچند ممکن است در بیان این مسئله چندان موفق نبوده باشد. هنرمند سعی دارد تا در بطن ویدئو و چیدمان خود بتواند به زیر سیطره قرارگرفتن مردم و جامعه جهانی توسط شبکه‌های مجازی اینترنت، توجه نشان دهد. ویدیوی کوتاهی که بر دیوار گالری نقش بسته و متشکل از مرور تصاویر اینستاگرامی است، ارجاع مستقیمی دارد به معضل این روزهای جوامع بشری همچون مسئله بردگی فرهنگی و فکری. آنچه معمولاً سرمایه‌داری به ملت‌ها دیکته می‌کند و آنچه مردم آن جوامع مصرف می‌کنند. رقابت بی‌حد و حصری که پایانی ندارد و نمود بیرونی آن با علائم و قراردادهایی به‌ظاهر ساده مشخص می‌شود. مابه‌ازاهای بسیار ساده‌ای که مانند قراردادی برای هر کدام از این رفتارها تعیین شده است. رقابتی شدید برای بیان شهرت و موفقیت‌ هرچه بیشتر. موقعیتی ویژه و یا حداقل «خاص بودگی» که با نمود بیرونی یک «تیک آبی» در کنار نام کاربری شخص در اینستاگرام او تعیین می‌شود. این پدیده مرزی بین «خود» و «دیگری» را مطرح می‌کند: «من» تیک آبی ندارم و آن «دیگری» تیک آبی دارد؛ پس او جایگاه ویژه تأیید شده و تثبیت شده‌ای در دنیای امروز ما دارد. «شهرت و طرفداران بیشتر» که توسط عدد دنبال‌کنندگان (میزان فالوورها) تعیین می‌شود؛ هر چه عدد بیشتر باشد شخص «محبوب‌تر» است. «تأیید هرچه بیشتر» که با یک «قلب قرمز» به عنوان «پسندیدن» (لایک) مطرح می‌شود. لایک بیشتر، تأیید بیشتر از جانب مردم و جوامع است. معیار تأیید شدن را چه چیز و چه کسی تعیین می‌کند؟ فرهنگی که بر کل دنیا سیطره پیدا کرده است از کجا می‌آید؟ در واقع قرار است با دیدن چنین نمایشگاه‌هایی، این پرسش‌ها، در ذهن ما جرقه بزند و به آن‌ فکر کنیم. ممکن است نمایش این چند اثر محدود آن‌طور که باید به این پرسش‌ها پاسخی نداده باشد هرچند همیشه قرار نیست پاسخی در میان باشد؛ لیکن طرح مسئله و پرسش که از عمده مسائل مهم در ویدئوآرت است نیز آن‌چنان که باید بیننده را با خود همراه و درگیر نمی‌کند. وجود جعبه آیینه‌ای در میانه نمایشگاه قرار است که این چیدمان را فعال‌تر و بحث‌برانگیزتر کند، ولی به نظر دارای شاخصه‌های این پویایی نبوده و کمی ابتر مانده است. بهره‌گیری از ایده ساده دستمال کاغذی به عنوان نمود یک کالای ‌مصرفی، انتخاب خوبی به نظر ‌می‌آید و دخالت مخاطب در نمایشگاه و تعاملی بودن اثر را دوچندان می‌کند که به‌نوعی از محاسن آن به‌حساب می‌آید.

منظر دوم: کیوریتور

الزام وجود کیوریتور در کنار هنرمند به مسائل مختلفی از جمله خواسته هنرمند، سفارش‌دهنده یا سازمان‌دهنده نمایشگاه، نحوه برگزاری، ایده هنرمند، گالری و محیطی که اثر در آن ارائه می‌شود، نوع مدیوم و مواردی دیگر اشاره دارد. اگر نمایشگاه «شما خود محصول هستید» به‌طور مستقل و بدون وجود کیوریتور در کنار هنرمند برگزار می‌شد، چطور ‌بود؟ نقش کیوریتور در برگزاری و هدایت هنرمند و مخاطب به چه شکل بوده است؟ این‌ها سؤالاتی است که با کنکاش درباره آن‌ها می‌توان به نقش کیوریتور در نمایشگاه، توجه بیشتری داشت. نمایشگاه به عنوان اولین تجربه حرفه‌ای «عاطفه مهدیانی» در نقش کیوریتور به‌خودی‌خود ارزشمند است. مهدیانی که خود تحصیل‌کرده هنر است و پیش‌تر تجاربی در زمینه پژوهش در هنر یا دستیاری کیوریتور را در کارنامه خود دارد، بدون هیجان‌زدگی و از سر تأمل و تفکر این مسیر را انتخاب کرده است. با توجه به روحیه پژوهشی او و تمایل‌اش به بحث تحقیق و مطالعه در زمینه هنر و با نگاهی به فعالیت‌هایی -هرچند محدود اما گزیده- که پیش از این در کارنامه خود به ثبت رسانده است؛ می‌توان فهمید که در نقش یک کیوریتور، توجه‌اش بیشتر به مسائل دانش‌بنیان، آرشیومحور، هدایت‌کننده و سازمان‌دهنده است. باید ببینیم در ادامه، او تلاش دارد تا به‌عنوان یک گردآورنده آثار دیگران به‌واسطه آشنایی و ارتباط با هنرمندان عمل کند یا ایده‌های نابی در سر دارد. هرچند دامنه ارتباطات اجتماعی با هنرمندان، مدیران فرهنگی، گالری‌داران، مجموعه‌داران و… در حوزه کار کیوریتور نیز امری ضروری است؛ اما باید دقت داشت که مسئله این حرفه و شاخه‌های متنوع آن صرفاً به اینجا منتهی نمی‌شود.
دغدغه‌مند بودن مهدیانی در زمینه پژوهش هنر و گردآوری اطلاعات و همچنین تسلط او به زبان ایتالیایی را باید از جمله نقاط قوت‌اش به عنوان یک کیوریتور قلمداد کرد که قطعاً باید از این توانمندی‌ها به بهترین نحو بهره ببرد. در شهری که شاید کمتر از تعداد انگشتان دو دست، هنرمندان یا فعالان عرصه فرهنگی آن به زبان‌های خارجی تسلط دارند، این مهارت، موهبتی برای بخش پژوهش ما به‌حساب آید که باید با تکیه بر آن دستاوردهای خوبی برای جامعه خود داشته باشد. با توجه به موج ایجاد شده در چند سال اخیر در شهر اصفهان برای جمع‌آوری اطلاعات (داکیومنت‌ها) مربوط به تاریخ شفاهی شهر یا مطالعات نظری هنر در حوزه‌های مختلف از جانب پژوهش‌گران هنر، انتظار می‌رود که مهدیانی نیز به زودی به خیل جوانان باانگیزه و پرتلاش بپیوندد. این پژوهش‌ها، علاوه بر انتشار به‌صورت مقاله، مجله و کتاب، گاه به شکل نمایشگاهی مانند کارنما یا مرور آثار هنرمندان نیز ارائه می‌شود؛ بنابراین اگر کیوریتور به‌عنوان یک پژوهشگر با دقت‌عمل کار کند، می‌تواند تأثیرگذاری دوچندانی در این دو حوزه داشته باشد که به گمانم مهدیانی این قابلیت را دارد. او می‌تواند با برگزاری این قبیل نمایشگاه‌های انفرادی یا گروهی کوچک، خود را در زمینه سازماندهی رویدادهای هنری و فرهنگی محک زده و خلاء موجود در رابطه با نمایشگاه‌های پژوهش‌محور در شهر را پر کند. رسالتی که به‌عنوان یک کیوریتور آگاه می‌تواند حتی در کنار سایرین، به ایجاد یک جریان در شهر کمک کند. او می‌تواند با تولید محتوای جدی، دانش‌محور و مطلوب در قبل و بعد از نمایشگاه‌های خود، به ارتقاء سطح علمی و هنری شهر کمک کند؛ مسئله‌ای ضروری در هنر معاصر که متأسفانه از دید اکثر کسانی که در این حوزه مشغول هستند، مغفول می‌ماند. در رابطه با تجربه اخیر مهدیانی باید گفت؛ از او مشارکت جسورانه‌‌تر و بیشتری در چیدمان، ایده‌پردازی و هدایت هنرمند را در نمایش آثار انتظار داریم. او باید به اهمیت نقش بیانیه در ایجاد آگاهی نسبت به معرفی هنرمند و روشن شدن هدف او و موضع برگزارکننده یا دیدگاه آن‌ها به صورت موجز دقت عمل لازم را داشته باشد. ضروری است کیوریتور جهت حمایت تبلیغاتی و بیان مواضع خود و نمایشگاه در عرصه اجتماعی، ارتباط تنگاتنگی با مطبوعات داشته و اطلاعات نمایشگاه را به‌صورت پیش‌خبر، قبل‌از نمایشگاه و مصاحبه و پرونده مطبوعاتی در حین یا پس ‌از برگزاری آن، به‌طور جدی پیگیری کند. این فعالیت نه‌تنها نتیجه پژوهش‌های او و هنرمند بر روی موضوع نمایشگاه را مشخص می‌کند، بلکه به عنوان اسنادی برای مطالعات سایر پژوهش‌گران و حتی نسل‌های بعدی بر روی هنر معاصرمان در شهر باقی می‌ماند؛ نقطه ضعفی که تاریخ هنر ایران تا کنون، آسیب‌های فراوانی از آن دیده است.
 
برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط