حکمرانی‌‌خوب، پادزهر تروریسم

ترورهای پیاپی دانشمندان هسته‌ای و امور دفاعی کشور سوای از خسارت‌های جبران‌ناپذیر ناشی از فقدان سرمایه‌های انسانی برجسته، آسیب‌هایی نیز به روندهای حکمرانی می‌زند. هدف این یادداشت، بررسی کوتاه درباره پیوند میان «تروریسم» و «حکمرانی‌‌خوب» است. حکمرانی‌‌خوب به معنای بهبود شاخص‌های حکمرانی همچون ثبات سیاسی و فقدان خشونت/تروریسم، مهار فساد، پاسخ‌گویی و شنیدن صداها (حق اعتراض و آزادی بیان)، کارآمدی حکومت، کیفیت نظارتی و حاکمیت قانون است. بنابراین، حکومت‌ها باید سیاست‌هایی که این شاخص‌ها را تامین می‌کند، در پیش گیرند.

تاریخ انتشار: 08:38 - دوشنبه 1399/09/10
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

پژوهش‌ها و مطالعات درباره حکمرانی‌‌خوب نشان‌دهنده این واقعیت است که تروریسم به صورت مستقیم و غیرمستقیم با تمام شش شاخص حکمرانی که در بالا به آن‌ها اشاره شد، پیوند دارد. بی‌شک، تروریسم تهدیدی برای ساختار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی یک حکومت و ملت است. تروریسم و تهدیدهای امنیتی بیشتر پیامد بحران حکمرانی از جمله فساد فراگیر، ناکارآمدی حکومت، کیفیت نظارتی ضعیف است. تروریسم، راهبردی است که توسط بازیگران (دولتی یا غیردولتی) با اهداف کاملا متفاوتی که قصد دستیابی به آن را دارند به کار گرفته می‌شود. در معنای گسترده، مفهوم «حکمرانی» به فرایند اعمال قدرت سیاسی برای مدیریت امور یک ملت یا جامعه اشاره دارد. حکمرانی مستلزم فرآیند تصمیم‌گیری درست و اجرای درست تصمیم‌ها بر اساس ملاحظاتی از جمله مشارکت مردمی، احترام به قانون، رعایت حقوق بشر، شفافیت، دسترسی آزاد به اطلاعات، پاسخ سریع به نیازهای شهروندان، سازگاری منافع گوناگون، عدالت، شمول‌گرایی سیاست‌هاست. بر این مبنا، بحران حکمرانی در زمانه‌ای رخ می‌دهد که از عناصر کلیدی حکمرانی به درستی استفاده نشود و بدتر آنکه بهبود چنین روندهایی در ساختارها و نهادهای حکومتی قرار نگرفته باشد. ساختارهای غیردمکراتیک و نهادهای ناکارآمد، توانایی‌هایی حکمرانی را فرو می‌کاهند. در چنین شرایطی، از یک سو ساختارها و نهادهای ضعیف در تنظیم سیاست‌های درست و مورد نیاز کشور ناتوان هستند یا توان اجرای تصمیم‌ها و سیاست‌های درست را ندارند و از این رو، زمینه‌های شکنندگی و آسیب‌پذیری دولت‌ها را فراهم می‌کنند. از سوی دیگر، تروریسم نه‌تنها بر رشد اجتماعی و اقتصادی کشور تأثیر می‌گذارد، بلکه به طور جدی‌تری، ساختارهای دمکراتیک و توانایی‌های حاکمیتی و الگوهای حکمرانی‌‌خوب را تضعیف خواهد کرد. به عبارتی، در صورت ناتوانی نظام‌ها در بهبود حکمرانی، خلأ  امنیتی ایجاد شده و جای آن با خشونت و بی‌ثباتی در امنیت ملی پر خواهد شد. ادامه این روندها سبب آسیب‌پذیری نظام می‌شود.  اساسا آسیب‌پذیری نظام را به عنوان یک شکست اساسی حکومت در انجام وظایف لازم برای تأمین نیازها و انتظارات بنیادین شهروندان از طریق روند سیاسی تعریف می‌کنند. از جنبه نظری، آسیب‌پذیری نظام را می‌توان به عنوان معیار ترکیبی از همه جنبه‌های کارکردی دولت مانند اقتدار، ارائه خدمات و میزان مشروعیت درک کرد. چنین آسیب‌پذیری‌هایی ناشی از عوامل ترکیبی است:
 1) نهادهای سیاسی ضعیف، ناکارآمد و ناپایدار و حکمرانی بد که منجر به از بین رفتن استقلال دولت می‌شود؛
2) بحران مشروعیت، ناشی از انسجام ملی ضعیف، رقابت‌های خشونت‌آمیز برای قدرت دولت، چالش‌های چند ساله برای اعتبار و دوام دولت را در پی دارد؛
 3) جامعه قطبی‌شده که نشان از یک شکاف اجتماعی شدید، حداقل کنترل اجتماعی و کشمکش‌های فراگیر دارد و سبب کاهش وفاداری مردم به کشور می‌شود و سرانجام فساد فراگیر، فقر، و سطح پایین رشد و توسعه اقتصادی که منجر به ناتوانی مالی برای انجام وظایف اساسی دولت (از جمله پایبندی در قبال شهروندان مانند پاسداری از امنیت ملی، فقدان خشونت و تروریسم و …) خواهد شد.  کافی است به یکی از گزاره‌هایی که پس از ترور شهید فخری‌زاده در باب رخنه و نفوذ اطلاعاتی از سوی سردار دهقان مطرح شده است، به دقت بنگریم. همان‌گونه که عباس عبدی نیز به درستی اشاره کرد، چنین چالشی نتیجه فساد است و به یاد داریم که مهار فساد از شاخص‌های حکمرانی برشمرده می‌شود. پس، در چنین سطحی از حساسیت اطلاعاتی، هسته تصمیم‌گیر نظام باید بیشتر در پی بهبود ساختار حکمرانی خود باشد و باید بر فساد متمرکز شود.
 پدیده فساد اغلب نتیجه شرایط رایج سیاسی و اجتماعی یک حکومت است. عواملی چون فقر، فقدان دسترسی به خدمات اساسی، فقدان اطلاعات، سازمان‌های صرفا بوروکراتیک و انگیزه‌های کارگزاران نظام و دیگر عوامل ریز و درشت دست به دست هم داده و شرایط را برای پذیرش فساد مهیا می‌سازد. اصلاح حکمرانی در سطح کلان و افزایش شفافیت و نیز مشارکت عمومی می‌تواند در برخورد با فساد و مبارزه با آن اثربخش باشد. البته این نکته را نیز نمی‌توان فراموش کرد که در برخی اوقات، فساد موجود پیامد تلاش‌های ساختاری و عمدی پیکره سیاسی و امنیتی قدرتمندی است که هدفش خراب‌کردن حکومت و سازمان‌های آن است.  امروزه، اجماعی در نهادها و دولت‌های باورمند به حکمرانی‌‌خوب در حال شکل‌گرفتن است که برای کنار آمدن با چالش‌های تروریسم، کارآمدی نهادی و بهبود حکمرانی باید بیش از پیش در تصمیم‌گیری‌ها و اجرای آن به کار گرفته شود. از این رو، نهاد تاثیرگذاری همانند «سازمان امنیت و همکاری اروپا»، برداشت جامع خود از مفهوم «امنیت» را (که جنبه سیاسی، نظامی، اقتصادی، محیط‌زیستی و حقوق بشری دارد) همان «حکمرانی‌‌خوب» می‌داند.
 این نهاد به این نتیجه رسیده است که حکمرانی‌‌خوب با همکاری نزدیک با نهادهای دولتی و ساختارهای ملی مرتبط و همچنین سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، همکاری با جامعه تجاری و جامعه مدنی بهبود می‌یابد. چراکه امنیت دیگر محدود به نیروهای امنیتی و امنیت نظامی نیست، بلکه از تمامی نهادهای ساختار مدنی و نظامی تشکیل شده است. چنان‌چه حکمرانان نگاه جامعی به مسئله حکمرانی داشته باشند، بی‌شک دستیابی به حکمرانی‌‌خوب ماموریت امروز و آینده ساختار سیاسی و امنیتی است. حکمرانی‌‌خوب پادزهر تروریسم است.

برچسب‌های خبر