در رابطه با کارکرد مجلس و نقش این نهاد قانونگذار در جمهوری اسلامی ایران با محمود صادقی گفتوگو کردیم. محمود صادقی زاده ۲ فروردین ۱۳۴۱ در الیگودرز، سیاستمدار اصلاحطلب، حقوقدان، مدرس دانشگاه و نماینده سابق تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی بود. او از جمله نمایندگانی در مجلس دهم بود که نطقها و گفتوگوهایش در طول چهار سال نمایندگی اظهارنظرهای گوناگونی را در میان اهل سیاست موجب شد.
او معتقداست مجلس یکدست اصولگرا یا اصلاحطلب نمیتواند آینه جامعه ما باشد و به نفع مردم نیست و حتی میتواند نهاد قانونگذار کشور را با ضعف روبهرو کند. مشروح گفتوگو با محمود صادقی را در «اصفهان زیبا» میخوانید.
آقای صادقی به عنوان اولین سؤال، کارکرد مجلس فارغ از قانونگذاری برای کشور چیست؟
غیر از قانونگذاری وظیفه مهم مجلس بر طبق قانون اساسی نظارت بر امور است که میتواند بر کار همه دستگاهها از طریق سؤال، تذکر، تحقیق و استیضاح نظارت داشته باشد. مضاف بر اینکه کمیسیون اصل 90 مجلس برای رسیدگی به شکایات مردم وجود دارد و همچنین نهاد مهم دیوان محاسبات در مجلس برای نظارت بر بودجه پیشبینی شده است.
آیا مجلس در حال حاضر در رأس امور است؟ یا میتوان گفت مجلس جایگاه اصلی خود را در سالهای اخیر از دست داده است؟ شما طرفدار کدام دیدگاه هستید؟
مجلس یک ظرفیتهایی دارد که به نظر من اگر به خوبی از آنها استفاده نشود مجلس به حاشیه میرود. در حال حاضر مجلس نقش تأثیرگذاری بر جامعه و فرایندهای جاری ندارد و به تعبیری میتوانیم بگوییم بر خلاف صحبت امام و تاکید رهبری، مجلس فعلی در رأس امور نیست که دلایل زیادی نیز دارد. از نظر من بخشی از این دلایل به کاستیهای نظام انتخاباتی ما برمیگردد و به نوعی موانعی که بر سر انتخابات آزاد و رقابتی وجود دارد. سختگیریهای فراوانی که برای تأیید صلاحیتها از سوی شورای نگهبان انجام میشود نیز بخشی از مسئله است. بخش دیگر این مشکل فقدان احزاب به عنوان یک حلقه مفقودی در نظام سیاسی کشور است که خلأ آن بسیار تأثیرگذار است. اگر نمایندگان مجلس کاندیداهای حزبی باشند و احزاب فعال باشند احزاب به عنوان یک تشکیلات سیاسی میتوانند برای نمایندگان پشتوانه خوبی باشند و به نوعی عملکرد آنها را همراه با برنامههای انتخاباتی تضمین کنند. وجود احزاب باعث میشود نمایندگان نگاههای محلی کمتری داشته باشند و نگاههای ملی قوت بگیرد. بنابراین بخشی از کارکرد مجلس به نظام انتخاباتی بر میگردد. در طی سالهای مختلف در مجلس اتفاقاتی افتاده است که روزبهروز مجلس را ضعیفتر کرده است. برخی از این اتفاقات در هیئترئیسههای مجلس در ادوار مختلف اتفاق افتاد که رئیس مجلس در ارگانهای مختلف مثل مجمع تشخیص، شورای عالی انقلاب فرهنگی، فضای مجازی و… حضور دارد، اما حضورش به نوعی فردی است و عقبه مجلس را به نوعی همراه خودش در آن دستگاهها نمیبرد. عامل دیگر نیز بروز دستگاههای موازی با مجلس است که کار قانونگذاری میکنند و تداخل صورت میگیرد و بعضا سطحشان در حاکمیت فراتر از مجلس است و به این ترتیب اختیارات قانونگذاری مجلس را محدود میکنند، مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام که پیش بینی شده بود فقط در راستای اختلافات مجلس و شورای نگهبان عمل کند، اما در عرصه قانونگذاری دخالت میکند، یا شورای عالی انقلاب فرهنگی که به منظور سیاستگذاری فرهنگی تأسیس شد اما دست به قانونگذاری میزند. نهادهای ریز و درشت دیگری نیز مانند شورای عالی امنیت ملی وجود دارد که اقدامات قانونگذاری میکند. پس مجلس دارای رقیب در قانونگذاری شده است.
مجلس فعلی (مجلس یازدهم) به عنوان مجلس یکدست شناخته میشود، این یکدستی به نفع ملت است؟
خیلی واضح است که به نفع ملت نیست؛ نفع ملت در صورتی در مجلس تأمین میشود که مجلس آینه ملت باشد، به تعبیر امام عصاره فضایل ملت باشد و طیفهای مختلف در کشور وجود دارند که اگر این تنوع دیده نشود در واقع مجلس عصاره فضایل ملت تلقی نمیشود و یکدستی عملا باعث ضعف مجلس میشود.
به نظر شما قویترین مجلس بعد از انقلاب کدام دوره بوده است و به چه علت؟
تردیدی نیست که مجلس اول قویترین مجلس بعد از انقلاب بود و دلایل مختلفی دارد، از جمله عدم ضعفهای کنونی در آن زمان؛ اولا در مجلس اول احزاب نقش آفرین انتخابات بودند و یک سری از نمایندگان وابستگی حزبی داشتند و در سالهای اول و دوم انقلاب، فضای کشور از آزادی بالایی برخوردار بود و گرایشهای مختلف امکان رقابت داشتند و یک انتخابات رقابتی در کشور شکل میگرفت و نمایندگان برآمده از آن اشخاص زبدهتری بودند و بسیاری از آنها شخصیتهای انقلابی که مسئولیتهای مهم کشور را عهدهدار شدند. از جمله جناحهای دیگر نیز در مجلس حضور داشتند که بهطور خاص نیروهای ملی مذهبی و نهضت آزادی در مجلس نماینده داشتند و سختگیریهای بعدی از جمله نظارت استصوابی وجود نداشت. مجلس اول در دورهای شکل گرفت که نظام جمهوری اسلامی تازه تأسیس شده بود و قوانین مؤسس که نقش تأسیسی نظام را داشتند و در اجرای اصولی مؤثر بودند، در مجلس اول اتفاق افتاد. در مردم جامعه نیز در آن زمان انگیزههای خدمت و انقلابی زیاد بود که بهمرور تضعیف شد. در طول ادوار مجلس هر زمان انتخابات رقابتیتر بود مشارکت مردم افزایش یافت و نمایندگان قویتری به مجلس راه پیدا کردند از جمله مجلس ششم که با حضور گسترده مردم تشکیل شد.
در دوران حضور در مجلس دهم عمده چالشهای پیش روی شما چه بود؟
فضای محافظهکاری و به نوعی ترس از محدودیتها را در نمایندگان احساس میکردم که بر روی آزادی بیان آنها سایه انداخته بود؛ بسیاری از حقایق کشور را که میدیدیم و جای طرح از تریبون مجلس داشت، بسیاری از نمایندگان از ترس فشار های بیرونی و رد صلاحیت از گفتن آنها اجتناب میکردند. بعضی از موارد چالشی که خود من مطرح کردم قبل از بیانشان به سراغ همکاران میرفتم که بیان گروهی و امضای جمعی باشد و در موارد مهم احتیاط میکردند که نوعی خودسانسوری بود و عملا آزادگی و شجاعت دفاع از حقوق ملت را از نمایندگان سلب میکرد. مضاف بر اینکه محدودیتهای تأیید صلاحیت نیز در مجلس دهم در سطح گستردهای وجود داشت و در طیف اصلاحطلبان اکثر نیروهای شاخص در فرایند نظارت استصوابی رد صلاحیت شدند و نمایندگان اصلاحطلبان تحت عنوان لیست امید تهمانده فرایند تأیید صلاحیتها بودند و اندکی از آنها از چهرههای شاخص اصلاحطلبان تلقی میشدند و این باعث کاهش اثرگذاری نمایندگان میشد. به طور محدود مواردی هم که اشخاص جسارت بیان برخی مطالب را پیدا میکردند با محدودیتهای زیادی از سوی برخی نهادها رو بهرو میشدند و پروندههای زیادی در هیئت نظارت و دادسراها برای نمایندگانی که حصار ترس را میشکستند به وجود میآمد.
عملکرد اصلاح طلبان چرا مورد رضایت مردم واقع نشد و علت عدم اقبال عمومی به اصلاح طلبان در انتخابات اسفند 98 چه بود؟
این مسئله به شرایط عمومی کشور برمیگردد. در انتخابات 98 تحلیل اصلاحطلبان این بود که با محدودیتهای تحمیلی و رد گسترده صلاحیتها در حقیقت بهتر است که لیستی معرفی نشود و کسانی معرفی نشوند که نتوانند عملکردشان را تضمین کنند. البته حتما ضعفهایی در درون اصلاحطلبان و فراکسیون امید وجود داشته است، اما در مجموع آن محدودیتها اصلاحطلبان را به اینجا رساند که وقتی چهرههای شاخص آنها شانس شرکت در انتخابات را پیدا نمیکنند موافق لیستهای دستچندم نبودند. البته اگر عملکرد مجلس دهم را با مجالس دیگر مقایسه کنید، در تصویب خیلی از قوانین و در اجرای طرحهای مختلف اثرگذار بود و اقدامات نظارتی با خیلی از مجالس دیگر قابل رقابت بود. ولی در مجموع عمدتا به خاطر ضعفهای فراکسیون امید و همچنین تنگناهای معیشتی بعد از خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمها بهنوعی نارضایتی مردم اتفاق افتاد و به آن دامن زد. به همین دلیل خیلی از رأیدهندگان نظرشان این بود که رأیدادن چه فایدهای دارد وقتی نمایندهای که انتخاب میشود به دلیل محدودیتها نمیتواند کاری انجام دهد و این مسئله مردم را دچار دلسردی کرد.
یک سال از وقایع و حوادث آبان 98 گذشت. مجلس چه نظر یا عملکردی درباره آن اتفاقات و حواشی گسترده پس از گرانی ناگهانی بنزین داشت؟ آیا مجلس از تصمیم دولت مبنی بر سه برابر شدن نرخ بنزین مطلع بود؟ کمی از آن روزهای مجلس بگویید.
به طور خلاصه باید بگویم که مجلس دهم به شدت مخالف افزایش قیمت بنزین بود و همه طیفهای مجلس از اصولگرایان تا اصلاحطلبان اکثرا مخالف این گرانی بودند و این مسئله در جلسات مختلف علنی و غیرعلنی ابراز شده بود و نمایندگان موافق این افزایش قیمت نبودند. تصمیم برای افزایش ناگهانی قیمت بنزین در شورای سران قوا اتخاذ شد. البته رئیس مجلس حضور داشت، اما رئیس مجلس در واقع آرای نمایندگان را در آن شورا در نظر نگرفت و بیشتر نظرات شخصیاش را به کار برد. بعد از آن اتفاق هم چندین طرح برای تعدیل قیمت بنزین ارائه کردیم که هیئت رئیسه آنها را به اجرا نگذاشت و نهایتا مجلس هیچ نقشی در گرانی بنزین نداشت و صدایش نیز شنیده نشد. ما تلاشهای زیادی کردیم که مسئولان مربوطه درباره برخوردها پاسخگو باشند از جمله بهصورت بازدیدهای میدانی از بعضی مناطق ناآرامیها دیدار کردیم. خود ما در تهران بازدیدهایی داشتیم و اطلاعاتی جمع آوری کردیم. در کمیسیون اصل 90 موضوع بررسی شد ولی به دلیل اینکه شرایط بهشدت امنیتی شده بود، متاسفانه در این مورد هم نتوانستیم اقدامات لازم در کمیسیونهای مختلف از جمله امنیت و اجتماعی را انجام دهیم.
انتخابات مجلس یازدهم در حالی برگزار شد که طبق آمار وزارت کشور مشارکت زیر 50درصد بود و در شهرهای مهمی مانند تهران این مشارکت 20 درصد عنوان شد. با وجود کاهش سرمایه اجتماعی، به نظر شما در انتخابات پیش رو چرا مردم باید به اصلاح طلبان اعتماد کنند؟
باید را نمیشود به مردم دیکته کرد. زمانی که مردم حس نکنند آمدنشان پای صندوق رأی تأثیرگذار است انتظار از آنها انتظار عبثی است. در واقع اصلاحطلبان وقتی با دستهای خالی در عرصه انتخابات حضور پیدا میکنند، این موضوع باعث افت سرمایه اجتماعی میشود و طبیعی است که مخصوصا در مجلس و ریاستجمهوری اصلاحطلبان به لحاظ این محدودیتها تن به نیروهای نیابتی و غیراصلاحطلب بدهند. عمدتا فشارهای بیرونی به اصلاحطلبان که در ابتدا نیز اشاره کردیم باعث مشکلات موجود شده است و به نوعی مردم به نهاد انتخاباتی بیاعتماد شدهاند. نسبت به اصولگرایان نیز این مسئله وجود دارد و در تهران با آرای باطله، زیر 20 درصد مشارکت بود و در مجموع ناامیدی مردم از اثرگذاری انتخابات باعث کاهش سرمایه اجتماعی شده است. برای هر دو طیف سیاسی ناامیدی ایجاد شده است. البته اصولگرایان در کشور درصدی رأی ثابت دارند که در هر شرایطی بر اساس گرایش تکلیفی در انتخابات شرکت میکنند، اما این افراد اقلیت هستند و نمیتوانند به شکلگیری یک مجلس قوی کمک کنند.
یک خاطره شنیده نشده از دوران حضورتان در مجلس نقل کنید؟ سختترین روز مجلس برای شما چه زمانی بود و چرا؟
در چهار سال مجلس فعالیتهای زیادی انجام شد که بیان همه آنها امکانپذیر نیست. برای من خاطرات زیاد و اتفاقات تلخی مانند اقدام قوه قضائیه برای بازداشت من، حوادث آبان، دی ماه 96 و… وجود دارد. غمانگیزترین روز مجلس یکشنبه بعد از گرانی بنزین بود که ما هر تلاشی که توانستیم انجام دادیم ولی حتی صدایمان را نگذاشتند از تریبون مجلس به مردم برسد. وضعیتی که باعث شد استعفایم را بنویسم و بعدا به دلایلی حتی نتوانستم استعفا کنم. البته حوادث دی ماه 96 و بازداشت شدگان را پیگیری کردیم که بسیار برای ما تلخ بود و ما میدیدم که مجلس سنگ روی یخ شده است و اساسا هیچ نقشی در تصمیمهای آن سال نداشت و در زمینه پیامدهای خونبار آبان 98 هیچگونه امکانی برای نظارت نداشتیم و به هر حال همین مسائل هم بود که مردم ناامید شدند.