شهری برای همه

نوشتن درباره پرسه‌زنی و تجربه مواجهه با شهرها هیچ‌وقت به اندازه سال‌های اخیر مُد نبوده است. گشت‌وگذار سریع بین عناوین‌ کتاب‌های چاپ شده، ورق زدن مجلات منتشر شده، اقبال عمومی به فرم نوشتاری «جستار» که مبتنی بر تجربه نگارنده آن است و حتی بالا و پایین کردن صفحه‌های توییتری و اینستاگرامی به خوبی گویای تمایل جمعی برای نوشتن و خواندن از تجربه پرسه‌زنی و مشاهده شهر و محیط است.

تاریخ انتشار: 13:20 - چهارشنبه 1399/09/19
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
تکنولوژی این امکان را به همه ما داده است که ولو در چارچوب محدود صفحه‌های مجازی شخصی‌مان از مواجهه با شهر بگوییم؛ از زیبایی‌ها، کاستی‌ها، سوء مدیریت‌ها، محدودیت‌ها و اتفاق‌های خوشایند یا ناخوشایندی که در شهر با آن روبه‌رو می‌شویم. گشتن در شهرها یا همان «پرسه‌زنی» در ذهن بعضی از ما آن‌قدر با تاروپود زندگی در شهرهای بزرگ امروزی تنیده شده که تصور نمی‌‌کنیم بشود آن را از زیست روزمره حذف کرد، یا برایش محدودیتی قائل شد. محدودیت‌ سنی، قومی، مذهبی یا جنسیتی! شهر محل زندگی «همه» ماست و گشتن و پرسه زدن در آن هم متعلق به همه است. این جملات روی کاغذ بدیهی به نظر می‌رسند اما تجربه واقعی آدم‌ها از محیط شهری چیز دیگری می‌گوید. شهر با برخی مهربا‌ن‌، برای برخی آشنا و برای بعضی دیگر رعب‌آور است. 
عجیب است که از زمانی که شهرها وجود داشته‌اند، همیشه زنان در آنها زندگی کرده‌اند، اما انگار که «پرسه‌زنی» در شهرها بیشتر عملی مردانه تلقی می‌شود. اگر ما بخواهیم بدانیم که پرسه‌زنی و قدم‌زدن همراه با تفکر در شهر چگونه است، بیشتر به نوشته‌های مردانه برمی‌خوریم: یک لیست بلندبالا و طولانی که اسامی افرادی چون شارل بودلر، والتر بنیامین، اورهان پاموک و مایکل سوروکین در آن دیده می‌شود. انگار که پرسه‌زن همیشه یک «مرد» است.  اما اگر بخواهیم بدانیم که تجربه زنان از شهر چگونه بوده و زنان چگونه با محیط شهری ارتباط برقرار می‌کرده‌اند، چه؟ «پرسه‌زن» زن، در اواخر قرن نوزدهم یا شاید چند دهه اول قرن بیستم میلادی در ذهن خیلی‌ها یک خیابان‌گرد یا زن بی‌خانمان یا فرد بدبختی بود که شرایط او را مجبور به ورود به خیابان کرده بود. اما زنان به مرور جای خود را در فضاهای شهری باز کردند و با آن عجین شدند. غیرمنصفانه است که اگر در زمانه پرشتاب امروزی پرسه‌زنی را هم‌چنان امری مردانه قلمداد کنیم و نقش زنان و نحوه مواجهه‌شان با فضای شهری را نادیده بگیریم. لارن الکین ، در یادداشتی در سال ۲۰۱۶ در گاردین نوشت: «برای پرسه‌زن بودن بیش و پیش از هرچیز باید اهل پیاده‌روی و قدم زدن باشید. باید شهر را با گشت‌و گذار در خیابان‌ها، سرک کشیدن در گوشه‌های تاریک،  تماشا کردن از ورای نماهای شناخته شده و نفوذ به حیاط‌های مخفی کشف کنید». پیاده‌روی و قدم زدن که احتمالا با صرف کمی وقت و حوصله از عهده همه برمی‌آید اما کشف گوشه‌‌های شهر و مکان‌های نادیده آن قبل از هرچیز نیازمند بستری امن برای عابر است. نیازمند محیطی که کنجکاوی را منحصر به مردان نداند و در جواب زنان جملاتی از قبیل «این‌جا زنانه نیست»، «اینجا امن نیست»، «شما دخترها را چه به این سرک کشیدن‌ها» و غیره نگوید. «امن» بودن فضاهای شهری وابسته به عوامل زیادی است. می‌توان آن را با اتخاذ راهکارهایی افزایش داد، اما بخش مهمی از امنیت در فرهنگ و رفتار آدم‌هایی است که در آن فضا حضور دارند. آدم‌هایی که حضور و پرسه زدن در فضای شهری را حق همه شهروندان می‌دانند و با رفتار و گفتارشان به کسی حس ناامنی نمی‌دهند. کسانی که زنانی که از فضای شهر عکاسی را مسخره نمی‌کنند، متلک نمی‌پرانند، مانع کنجکاوی و پرسیدن نمی‌شوند و حق همه را بر شهر به رسمیت می‌شناسند. شاید این حرف تکراری به نظر برسد اما قدم اول همیشه «فرهنگ‌سازی» و عبور از «کلیشه‌ها» است. 
از قدم اول و فرهنگ‌سازی که بگذریم، می‌توانیم این سؤال را مطرح کنیم کالبد شهری چگونه می‌تواند برای عابران و پرسه‌زن‌ها آشنا باشد و آنها را به خود جذب کند؟ مرور کوتاهی بر شکل‌گیری فضاهای شهری نوین می‌تواند به پاسخ این سؤال کمک کند. شهر نوین مفهومی است که در دوره مدرن در مقابل شهر سنتی شکل گرفت. خیابان‌های عریض، محلات جدید و ساختمان‌های نوین مفهوم شهر، شهرسازی و معماری جدید را در مقابل نوع قدیمی آن به وجود آوردند. این دگرگونی‌های کالبدی – فضایی تحولاتی را به همراه داشت که یکی از نتایج آن گشوده شدن فضاهای شهری بر روی عموم مردم بود. بلوارهای عریض و روشن، مغازه‌های قرار گرفته در جداره خیابان با ویترین‌های رنگارنگ، بناهای عمومی و حتی شخصی که دیگر با دیوارهای بلند و عریض احاطه نشده بودند و با گشودگی‌هایشان با فضای شهر ارتباط برقرار می‌کردند، همه را به خود جذب می‌کردند. ساختار بسته و درون‌گرای شهرهای سنتی و قرون‌وسطایی و فضاهای تنگ و باریک آن، آدم‌ها را در خودش گیر می‌انداخت. اما ساختار کالبدی شهرهای مدرن به گونه‌ای بود که  عابرها و پرسه‌زن‌ها دوست داشتند با آن ارتباط برقرار و آن را کشف کنند. آن همه نور و شفافیت، گشودگی‌ها و فضاهای باز در جداره بناها حس آشنایی و امنیت به همراه داشت. همین احساس امنیت و آشنایی نوظهور مقدمه‌ساز حضور بیشتر زنان در فضای شهر شد. زنان رفته رفته حضور مستقل خود را در فضای شهر اعلام کردند، حضوری که حکایت از شکستن سنت‌های دیرین داشت. شهر با حضور زنان در عرصه‌های عمومی دگرگون شد، تغییر چهره داد و تصور مردمان از آن نیز تغییر کرد. با حضور زنان در عرصه عمومی، شهر و فضاهای آن از تعلق داشتن به مردان رهایی یافت. تغییرات کالبدی، فضایی و شکلی در شهرها صورت گرفت و دگرگونی‌های روانی، هنجاری و محتوایی را سبب شد.
هرچند تغییرات کالبدی و جانمایی فضاها و فعالیت‌های شهری به مرور طوری تغییر کرده که بتواند پذیرای حضور مردان و زنان باشد، اما هنوز هم ساختار کالبدی شهرها بیشتر مردانه است و در مواردی راهی به حضور زنان نمی‌دهد. کافی است خیابان‌ها، راسته‌های بازار و پاساژهایی را به یاد بیاوریم که آن قدر به نوع خاصی از کاربری‌ها محدود شده‌اند که تردد زنان در آنها عجیب و حتی خطرناک است. پل‌های عابر پیاده‌‌ای را به یاد بیاوریم که تلاشی برای امن کردن آنها نمی‌شود. کوچه‌های خلوتی را تصور کنیم که حتی نور کافی هم ندارد. نمی‌توان انتظار داشت زنان با ساختار کالبدی و فضایی شهر آشنا باشند و در آن احساس امنیت کنند در حالی که به طرق مختلف از بیشتر این فضاها رانده می‌شوند. جداسازی و تک‌جنسیتی کردن برخی از فضاها و فعالیت‌ها یا محدود کردن ناحیه‌ای به فعالیتی خاص نتیجه‌ای به جز ناامنی و آشنایی‌زدایی آن برای نیمی از جمعیت ندارد. اگر قرار باشد که محله، خیابان یا هر فضای دیگری برای همه امن باشد باید فعالیت‌ها، گروه‌ها و در نتیجه کاربری‌ها و فضاهای مختلف را در خود جای دهد. باید فضایی باشد برای تردد و حضور اقشار مختلف، زنان، مردان و کودکان در هر سن و با هر موقعیتی. شهر متعلق به همه است. آدم‌ها باید، فارغ از جنسیت‌شان، فرصت داشته باشند که هر زمان اراده کردند در آن پرسه بزنند، با هیاهو و همهمه آن همراه شوند و به عنوان عضوی از صحنه نمایش شهر ایفای نقش کنند. عضوی که بنا بر تعاریف ارائه شده از واژه پرسه‌زن هم بازیگر نمایش شهری است و هم ناظر آن. 
 
 
برچسب‌های خبر