با نگاهی به جامعه ایران دهه 30 و 40 میتوان دریافت که اکثریت قریب به اتفاق جامعه الفت چندانی با مطالعه و مطبوعات نداشته و بیشترین تأثیرگذاری پیام در قالب خطابهها، سخنرانیها و نشستها خلاصه میشد. با پیدایش صنعت فیلم و سینما و جاذبههای آن و استقبال نسبتا زیاد جامعه به این صنعت، دامنه جدیدی ظهور کرد و زنده یاد عدیلی نیز هوشمندانه فضا و امکانات آن را شناخت و در راستای تبلیغات بهترین بهره برداری را از آن به عمل آورد. تصور کنید تبلیغات قبل از نمایش فیلم برای جمعیتی که به سینما رفته و مشتاقانه در انتظار اکران فیلم مورد علاقهشان هستند چه تأثیرگذاری شایانی در برداشته است. ابزار دیگری که نویسندگان و تدوینکنندگان تبلیغات بسیار به آن توجه میکنند، نهادینه شدن یا رسوب تبلیغ در ذهن مخاطب است.
با نگرشی به همان دوران و تعلق خاطر عموم به شعر و موسیقی و کلام شیوا و آهنگین و نیز به نگاهی به ساخت کلیپهای کانون آگهی هنر میبینیم که ایشان استفاده بهینه از این استراتژی کرده و این موضوع نمایانگر ذکاوت هوشنگ عدیلی در ارائه بهترین و تأثیرگذارترین تبلیغات در آن زمانه است. یکی دیگر از عوامل موفقیت هوشنگ عدیلی، ارتباط صمیمی و تنگاتنگ با اهالی فیلم و سینما و همکاری با ایشان بود و همین روابط سبب شد تا ایشان علاوه بر بهرهگیری از فن و تخصص بتواند امکانات حرفهای ساخت، مونتاژ، تدوین وصداگذاری فیلمهای کوتاه را در استودیوی خود در اصفهان مهیا کرده و از وابستگی و ایاب و ذهاب به تهران (به دلیل امکانات بیشتر) خلاصی یابد. ناگفته نماند ایشان برای طراحی تیتراژها و مواردی که نیاز به امکانات خارج از استودیو بود، از بهترین عواملی که ترجیجا در اصفهان بودند بهره میگرفت.
لازم به توضیح است که تیتراژ فیلم یا آگهی به شیوهای خلاقانه توسط طراحان و خوشنویسان روی لیتهایی که برای همین منظور مهیا شده بود، طراحی و روی فیلم مونتاژ میشد. زندهیاد عدیلی در این زمینه از هنرمندانی چون مصطفی ستاریفر، حسین بهادر، مهذب نیا، مرحوم عباس رفائیل و چند تن دیگر از طراحان که همگی اصفهانی بودند، استفاده میکردند. چند سال پیش مجید بلوچ، یکی از پیشکسوتان و استادان حوزه طراحی گرافیک و تبلیغات (طراح گرافیک و مدیر هنری گروه پاکسان و تیدی) برای مراسمی اصفهان بودند و در پایان مراسم اصرار به دیدار ایشان داشتند که خوشبختانه میسر شد. برای من بسی جای تعجب داشت که بلوچ شناخت بسیار خوبی از هوشنگ عدیلی و کارهایش داشت و متاسفانه ما که همجوار ایشان بودیم کمتر. به مصداق کلام حضرت مولانا: خوشتر آن باشد که سرّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران.
جای بسی خوشبختی است که فرزندان زنده یاد عدیلی نیز از هوش و ذکاوت و پشتکار پدر بیبهره نبودهاند و هم اکنون در عرصههای گوناگون کارهای خوبی را ارائه میدهند. عادل عدیلی در زمینه طراحی و انیمیشن در سطح بینالمللی، عارف در حوزه عکاسی، امیر علا در عرصه تحقیق و نشر و امین در عرصه گردشگری و طبیعت توفیقات قابل توجهی دارند. این استاد دانشگاه در پایان گلایهای هم بابت فراموشکردن پیشکسوتان و بزرگان عرصههای مختلف هنری از جمله صنعت تبلیغات بیان میکند: «همه جای دنیا مرسوم است که از تجربیات افراد کار کرده استفاده میکنند، اما متاسفانه در کمال ناباوری همه این بزرگان و اساتید را به فراموشی میسپاریم.
از یاد نبریم که تقدیر و ستایش از عملکرد ایشان در کهنسالی میتواند روحیه مضاعفی را در ایشان ایجاد کند. چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید نمیتوانیم تاریخ تبلیغات را به ورطه فراموشی سپرده و نسبت به آن بی اعتناباشیم. اینها از بد و خوب نمایانگر هویت و سابقه فرهنگی ماست.
باید ببینیم قبل از ما پیشکسوتان چه زحمتها کشیدهاند و چه کورهراههایی را به سختی گذراندهاند. در حال حاضر با امکانات پیشرفته و ابزارهای رایانهای و امکانات دیجیتال همه داعیه کار تبلیغاتی دارند و به راحتی و در فضاهای متنوع کار میکنند، بلکه هنر تبلیغات زمانی مشخص میشود که بدانیم امثال آقای عدیلی با دست خالی و امکانات آن زمان چگونه کار میکردند.» در پایان وظیفه خود میدانم از زحمات خانواده نازنین عدیلی در راستای مراقبت و پرستاری از این پدر عزیز در شرایط سختی که چندین سال پایانی عمر درگیر آن بودند، صمیمانه تشکر و قدردانی کنم. چرا که شخصیتهای این چنینی به تمام جامعه تعلق دارند. روح شادروان هوشنگ عدیلی شاد و در آرامش.