«همرفیق» چقدر جدید است؟
«همرفیق» با آگاهی از تمام ریسکهای شبکه نمایش خانگی ساخته شد. ریسک بزرگی که تقریبا تمام توانش را روی برند «شهاب حسینی» گذاشت؛ وگرنه برنامهای با ساختار مصاحبه، در آشفتهبازار شبکه نمایش خانگی که تاکنون چندین سریال پربازیگر را زمین زده، عملا شانسی برای موفقیت و حتی ریسککردن ندارد. قطعا اگر ایده ساخت این برنامه به ذهن «شهاب حسینی» که کار خود را با اجرا در تلویزیون آغاز کرده بود، نمیرسید، بعید بود سرمایهگذار یا تهیهکنندهای به فکر تولید چنین برنامهای بیفتد. «همرفیق» با تکیه مستقیم به «شهاب حسینی» ساخته شد. در کنار این نام که قرار بود پرستیژ و برگ برنده «همرفیق» باشد، ساختار برنامه هم به شکلی ساده بسته شد. حضور یک بند موسیقی که قرار بود جای آیتمهای نداشته برنامه را پر کند، تجربه موفقی بود. ساختاری که پیشازاین، بارها در برنامههای مصاحبهمحور آنطرف آبی و حتی برخی برنامههای فارسیزبان لسآنجلسی نیز مورداستفاده قرار گرفته و موفقیتهایی را هم به دست آورده بود. ساختار بیتعارف و توجه به زمینههای گمنام زندگی یک هنرمند که بیشتر حواشی و دنیای خصوصی آنها را در برمیگیرد، ازجمله امتیازهای این برنامهها بود. اما «همرفیق» آگاهانه از این مسیر انصراف داد و ترجیح داد تا با آوردن بهترین دوست یک هنرمند، فضای مصاحبه را وارد یک فاز پرریسک کند. شاید نگاه «شهاب حسینی» و تیم مشاورانش در «همرفیق»، بیشتر معطوف به فرمولهای موفق شومنهایی چون «آلن دجنرس» و «جیمی فالون» بود تا با پرهیز از هرگونه ذوقزدگی و زردگرایی، شکل جدیدی از مصاحبه و عرضه هنرمند مردمی را وارد فاز اجرایی کنند. تمرکز بر روی دکوپاژی ساده و نورپردازی حرفهای، از دیگر ویژگیهایی است که «همرفیق» را در مقایسه با برنامههای گفتوگومحور تلویزیون، متمایز میسازد. بنابراین این ساختار، اگرچه در ایران، نسبتا جدید و تازه محسوب میشود، اما نمونههای غربی آن، طی یک دهه اخیر در شکلهای مختلفی ساخته و عرضه شده است.
آیا حضور «شهاب حسینی» توانست ضامن موفقیت «همرفیق» باشد؟
همانگونه که عنوان شد، برگ برنده «همرفیق» از همان ابتدا «شهاب حسینی» بود. علاقهمندی حسینی برای بازگشت به عرصه اجرا که حرفه محبوب اوست و البته درانداختن طرحی جدید در مدیوم برنامههای گفتوگومحور که موردعلاقه حسینی تجربهگرای این سالهاست، سبب شد تا خود او، شخصا تولید برنامهای چون «همرفیق» را شروع کند. «شهاب حسینی» از جهتی دیگر نیز برگ برنده این برنامه محسوب میشود. در برنامههای گفتوگومحور معروف تلویزیونی نظیر «دورهمی»، «خندوانه»، «فرمول یک» و… همواره چهرههایی تکراری روبهروی مجری نشسته و چهرههای معروف سینما و موسیقی، یا مجوز حضور در تلویزیون را ندارند یا نمیخواهند در رسانه ملی حاضر شوند. محبوبیت و نفوذ حسینی، این اجازه را به عوامل «همرفیق» میدهد تا از نخستین مصاحبههای تصویری بازیگران چهره رونمایی کند. کما اینکه اگر کسی غیر از حسینی، مجری «همرفیق» بود، آیا بازیگری چون «نوید محمدزاده» قبول میکرد تا در این برنامه حضور پیدا کند؟
این موازنه قدرت در ادامه با سرمایهگذاری و رونمایی از چهرههای دیگری که چندان علاقهای به گفتوگو ندارند، ادامه پیدا کرده و اگر مسیر به درستی طراحی و اجرا شود، به اتفاقهای خوشایندی ختم میشود که میتواند این تجربه پرریسک را به «اتفاق» مبارک این سالهای شبکه نمایش خانگی در حوزه گفتوگو تبدیل کند. بنابراین تمام تخممرغهای «همرفیق» فعلا در سبد «شهاب حسینی» گذاشته شده است. گرچه انتظار میرفت مهمان قسمت دوم این برنامه، هنرمندی در تراز محمدزاده باشد، اما مشخص شد «هوتن شکیبا» مهمان قسمت دوم این برنامه است و حالا باید دید آیا سیاست برنامه، حضور چهرههای مطرح و سوپراستارهای کمتر پرداخته شده است یا «همرفیق» هم به تلهبرنامههای تکراری همچون «دورهمی» میافتد که دیگر حتی حضور «مهران مدیری» نیز نمیتواند برگ برنده این برنامه لحاظ شده و اشتیاقی را در مخاطب ایجاد کند. گونهای دوئل «شهاب حسینی» با خودش، که تا چه اندازه به اعتبارش بها داده و اینکه برخلاف تهیهکنندگی در سینما که نتوانست مطابق انتظارها ظاهر شود، آیا این بار خواهد توانست در برنامهسازی طعم موفقیت را بچشد یا در مسیر هنرمندانی چون مدیری قرار خواهد گرفت.
مهمانان خاصی که سوخت میشوند
«همرفیق» در گام نخست خود، رونماییهای خوبی از یک برنامه جدید داشت. دوری از آیتمهای تکراری که دیگر ابتداییترین روش برنامهسازی در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی است، در این برنامه بهعنوان یک «اصل» موردتوجه قرار گرفت تا وقت بیشتری از برنامه به مهمان و تمرکز روی سوژهها معطوف شود. استفاده از بند موسیقی جوان و خوشسلیقه در کنار مهندسی فضا و دوربین، از پوئن های شاخص «همرفیق» در قسمت اول بود. اما بزرگترین ایراد قسمت اول، اجرای «شهاب حسینی» در مقام مجری برنامه است. حسینی در جایگاه مجری، با دست پر در استودیو حاضر نشد و گویی بحثها و سؤالات او فیالبداهه مطرح میشدند. این خلأ تااندازهای احساس میشد که در میانه برنامه، محمدزاده عنان گفتوگو را در دست میگرفت و خود، فاز صحبتهایش را تغییر داده و بدون هیچ پرسشی از جانب مجری، به مقوله دیگری ورود میکرد. این مسئله سبب شد تا مهمان، در یکجا، تا ده دقیقه، مونولوگی طولانی داشته باشد. این انفعال حسینی در مقام مجری تا اندازهای برای مخاطبان عجیب بود که برخی رسانهها، از محمدزاده بهعنوان طراح و بازیگر اصلی میدان این گفتوگو سخن به میان آورده و او را برای طراحی و داغکردن این مصاحبه یکطرفه ستودند. در مقابل، «شهاب حسینی» با ژستی عجیب از قرارگرفتن مقابل مهمان، که گویی به اجبار میخواست خود را خودمانی و عادی نشان دهد، مدام دستهایش را روی هم قرار داده و میسائید که این قبیل رفتارها و نشانهها نمیتواند حاکی از تسلط او در طراحی و مهندسی یک گفتوگوی اورجینال باشد. خندههای عجیب او که بیشتر به صحبتهای خودش بود، دیگر نشانهای بود که اجازه نمیداد او را در مقام بازیسازی و طراحی سؤال، در جایگاه برتر و بالاتر قرار دهد. در این میان، تشویقهای بیمورد تماشاگران که مشخص نبود به چه دلیل به کارهایی چون کفزدن، سوت و خندیدن مجبور میشوند، مورد عجیب این قسمت بود. اغراق نیست اگر عنوان کنیم در قسمت نخست «همرفیق»، «شهاب حسینی» و «تماشاگران»، مهرههایی اضافی بودند که حضورشان، خطدهی خاصی را در صحبتهای مهمان ایجاد نکرد و محمدزاده توانست با استعداد ذاتی و هوش سرشار خود، خیلی زود متوجه این خلأ شده و محفل این برنامه را گرم کرده و یک مونولوگ طولانی با مخاطبان خود داشته باشد. در نگاه کلان، «همرفیق» در لایههای زیرین و ناخودآگاه خود، همان سیاستی را در پیش گرفته که پاشنه آشیل «خندوانه» و «دورهمی» است. در این برنامهها، مهمانان بسیاری به دلیل نفوذ «مهران مدیری» و «رامبد جوان» حاضر به شرکت میشوند؛ اما متأسفانه شکل سؤالات بهگونهای است که استفاده چندانی از این موقعیت بکر و فرصت طلایی که بهدستآمده، نمیشود و بهاینترتیب مهمانان چهرهای که افراد غیرقابل دسترسی برای اهالی رسانه و روزنامهنگاران هستند، به همین راحتی سوخت شده و سؤالات درخور و حرفهای از آنها نمیشود. هرچند سیاست «همرفیق»، کاوش برخی زمینههای عجیب در زندگی هنرمندان است، اما اگر یک روزنامهنگار یا منتقد سینمایی، روبهروی «نوید محمدزاده» مینشست، این برنامه پربارتر و جاودانهتر از آن چیزی میشد که در قسمت اول «همرفیق» دیده شد. متأسفانه «همرفیق» حتی در اصالت ذاتی خود که بحث سرگرمیسازی بود، چندان موفق ظاهر نشد تا این برنامه علیرغم موفقیتهایی که در بحثهای سختافزاری به دست آورد، نتواند چندان در حوزه «محتوا» موفق عمل کرده و اگر چنین سیاستی برای قسمتهای دیگر هم ادامه پیدا کند، میتواند به نگرانیهای عمیقتری راجع به آینده این برنامه ختم شود. این مسیر سبب میشود تا «همرفیق» مانند تمامی سریالهای پربازیگر و گرانقیمتی که ساخته و شکست خوردند، زمینگیر شده و این فرصت طلایی، به یک بازی تماما سوخت تبدیل شود.