تصمیمهای استراتژیک تابع توانایی نقشه خوانی یا بهتر بگوییم «نقشهکشی» سرمربی است. در یک تیم حرفهای، تکنیک بازیکنان، کمترین و استراتژی تیمی، بیشترین تأثیر را از تصمیمهای مربی میپذیرند. تاکتیکها هم ابزار تحقق استراتژیها هستند؛به همین دلیل، تعیین استراتژی مهمترین عامل مشخص کننده مربی توانا از مربی ناتوان است. مربی توانا قادر است در نقشه استراتژیک خود از تمامی عوامل فیزیکی و روانی محیطی بهعنوان اهرم پیروزی استفاده کند.
به این منظور لازم است مربی با پیشبینی درست و به موقع از غافلگیر شدن خود و تیمش پرهیز و تیم مقابل را شگفتزده کند.
موقعیت ۱: وقتی مربی میداند که قرار است در زمین باتلاقی مسابقه دهد، باید تمریناتش را به زمین باتلاقی منتقل کند و استراتژی بازی را به سمت بازی هوایی هدفگذاری کند. استقلال و سپاهان جلوی نفت غافلگیر شدند؛ چون تیم مربیان آنها به اهمیت این تصمیم استراتژیک آشنا نبودند. مربی استراتژیست هرگز از شرایط آبوهوایی غفلت نمیکند.
موقعیت ۲: وقتی مربی میداند که قرار است در هوای بادی مسابقه دهد، باید جهت باد را شناسایی و تمرین رادر جهت در خدمت گرفتن باد طراحی کند. اگر جهت باد در طول زمین است، باید بازی زمینی در نیمه «روبهرویی با باد» و بازی هوایی در نیمه «همجهتی با باد» در دستور کار قرار گیرد. اگر جهت باد در عرض زمین است، باید در خط عرضی نزدیک به سینهکش باد توپ را هوایی و بلند، و در عرض دورتر از سینهکش باد توپها را زمینی و کوتاه به گردش در آورد. ورزشگاه فولادشهر معمولا بادی است و اگر مربی این تیم استراتژیست توانایی باشد، میتواند از بادهای آن بزرگترین اهرم پیروزی را بسازد.
موقعیت ۳: وقتی مربی میداند که قرار است در زمین مصنوعی مسابقه دهد، باید تمریناتش را به زمین مصنوعی منتقل کند و استراتژی بازی را بهسمت بازی زمینی با پاسهای کوتاه هدفگذاری کند. سپاهان جلوی مس رفسنجان غافلگیر شد؛ چون تیم مربیان آن به اهمیت این تصمیم استراتژیک آشنا نبودند.
موقعیت ۴: وقتی مربی میداند که قرار است در مقابل تیم تهجدولی که مربیاش در آستانه اخراج است، مسابقه دهد، باید تیمش را برای یک جنگ تمامعیار تا سوت پایان بازی آماده کند. چنین تیمی را نباید دستکم گرفت. جلوافتادن از چنین تیمی به هیچوجه به معنای تمامشدن کار نیست و بدترین اقدام، رو آوردن به بازی تدافعی در مقابل چنین تیمی است؛ آن هم برای تیمهایی مثل سپاهان و پرسپولیس که اساس هویت تیمشان بر پایه تهاجم شکل گرفته است. سپاهان جلوی ماشینسازی و پرسپولیس جلوی ذوبآهن غافلگیر شدند؛ چون تیم مربیان آنها به اهمیت این تصمیم استراتژیک آشنا نبودند.
موقعیت ۵: وقتی مربی میداند که قرار است در مقابل تیم مدعی قهرمانی مسابقه دهد، باید تیمش را برای یک جنگ تمامعیار تا سوت پایان بازی آماده کند و بردن این بازی میتواند طعم قهرمانی در جام را داشته باشد. این نکته را البته همه مربیان و بازیکنان میدانند.
موقعیت ۶: وقتی تیمی ادعای قهرمانی کرد، باید بداند که بردن این تیم میشود مأموریت هر تیم دیگر و سایر تیمها، هر کدام با تدارکات بسیار ویژه به دیدار این تیم میآیند.
به این صورت، هر بازی برای این تیم حکم بازی فینال را پیدا میکند؛ پس بازیکنان را باید از حیث روانشناختی آماده کرد که تا سوت پایان بازی حتی یک لحظه هم غفلت نکنند؛ حتی یک توپ را هم لو ندهند و از کوچکترین حواسپرتی حریف برای زدن ضربه استفاده کنند؛ چون تیمهای مقابل به این سادگیها به تیم مدعی فرصت نمیدهند.
موقعیت ۷: وقتی تیمهای کاندیدای سقوط با هم روبهرو میشوند باید بدانند این بازی شش امتیازی است؛ حتی بالاتر، باید بدانند به احتمال ۹۰درصد بازنده این بازی سقوط خواهد کرد. تیم نجاتیافته تیمی است که مربی آن قابلیت طراحی بازی را داشته باشد تا از این میدان پیروز بیرون بیاید.
موقعیت ۸: وقتی تیمهای مدعی قهرمانی با هم روبهرو میشوند باید بدانند این بازی شش امتیازی است؛ حتی بالاتر، باید بدانند به احتمال ۹۰ درصد برنده این بازی قهرمان فصل را مشخص میکند. تیم قهرمان تیمی است که مربی آن قابلیت طراحی بازی را داشته باشد تا از این میدان پیروز بیرون بیاید.
این مهمترین چالش پیش روی محرم نویدکیا و تیم مربیگری اوست. آنها باید بدانند برای بردن پرسپولیس نیازی به تحریک غیرت بازیکنان ندارند؛ بلکه باید بتوانند به بازیکنان آرامش بدهند و پلن های زیرکانه را برای گل نخوردن و گل زدن طراحی کنند و به آنها آموزش و تمرین دهند.