با این نویسنده جوان درباره حالوهوای کتابها و روش شخصی توزیع کتابها گفتوگو کردیم.
پوریا منزه آغاز علاقه به نوشتن را مربوط به سالهای اوایل دهه 80 میداند: «از سال ۱۳۸۱ به نوشتن علاقهمند شدم و پس از گذراندن دورههای نویسندگی با سلمان باهنر و سپس زندهیاد احمد بیگدلی، از سال۱۳۸۹ بهطورجدی به مطالعه کـتـابهــای زیادی درباره امــــر نویسندگی پرداخـتـم و درعینحال از پیگیری سیـنمای جهان غافل نبودم. بهگونهای که با سینما زندگی میکنم و بههیچعنوان از زندگی من جداشدنی نیست.»
او ادامه میدهد: «اولین رمانی که حوالی ۱۳۹۰ شروع به نوشتن آن کردم، رمانی است که بارها عنوان آن تغییر کرد و حالا تحت عنوان “ایالات انفرادی” در میانههای راه قرار دارد. سال۹۱ رمان اژدها را شروع کردم که به لطف خدا در مهر۹۹ پس از هشت سال زحمت بالاخره به پایان رسید و اکنون در انتظار چاپ قراردارد.»
آدمبرفیهای خندان؛ شعرهای سپید عاشقانه و اعتراضی
منزه درباره مجموعه شعر آدمبرفیهای خـنـدان مـیگـویـد: «ایــن مـجـمـوعــه شعرهای کوتاهی را دربرمیگیرد که از سال 89 تا 99 سرودهام. شعرهای در سبک شعر سپید که مضامینی عاشقانه و اعتراضی دارند و در بخشهایی شاید تحتتأثیر احمد شاملو و در قسمتهای تحتتأثیر سهراب سپهری هستند.»
او از آغاز علاقه به شعر سرودن هم صحبت کرده و بیان میکند: «سال84 بهصورت اتفاقی در انجمن شعری حضور پیدا کردم و در همان لحظات شعر افق روشن شاملو در ذهنم بود. با توجه به آن یک شعر گفتم و جمع حاضر خوششان آمد و تشویقم کردند و این باعث شد بهصورت جدی بر مطالعات شعرم افزوده شود و شروع به گفتن شعر کردم. بهغیراز مجموعه اول، مجموعه شعر دیگری هم در دست انتشار دارم که بهزودی چاپ خواهد شد.»
رمان بویایی؛ رمانی فانتزی
این نویسنده جوان درباره رمان بویایی میگوید: «رمان بویایی درباره آدمی است که یک روز از خواب بیدار میشود و در همان ابتدای داستان متوجه میشود که چه بوی بدی میدهد. فضای رمان فانتزی است. آن را تیر سال گذشته نوشتم و بعد از چند بازنویسی در زمستان سال گذشته به ناشر تحویل داده شد و بعد از چاپ تمام نسخههای کتاب را بدون چند نسخهای که باید آرشیو کنم به فروش رساندم.»
رمان ایستگاه؛ در ستایش سینما
پوریا منزه رمان ایستگاه را رمانی در ستایش سینما میداند و بیان میکند: «سینما مهمترین چیزی است که بیشترین تأثیر را روی من گذاشته و در این رمان ارجاعات بسیاری به فیلمهای مختلف انجام شده است. این رمان اسفند97 با یک خط داستانی ساده شروع شد. بعدازآن در تیر98 تصمیم گرفتم با دوچرخه به شمال بروم. در آن سفر در یک اقامتگاه دقیقا مانند یک کار روزانه و منظم شروع به نوشتن ایستگاه کردم و حدود سه ماه زمان برد تا نوشتن آن به اتمام رسید. رمان اینگونه آغاز میشود که آدمی در حال سقوط از آسمان است و نمیداند چرا در حال سقوط است.»
کتاب کالای تولیدی من است
منزه برای فروش کتابهایش تصمیم گرفته است کتابها را از ناشر بگیرد و بدون بردن آنها به کتابفروشیها شخصا آن را به فروش برساند. او درباره این روش توزیع میگوید: «انتخاب من این بوده که کتاب را خودم تحویل بگیرم و به هر سختی که شده با مشتریها و آدمهایی که میشناسم یا به آنها معرفی میشوم کتاب را ارائه کنم و بفروشم؛ چراکه میدانم اگر کتاب را در کتابفروشی بگذارم هیچ اتفاقی برایش نمیافتد. علاوه بر اینکه 250 تا 300 نسخه آنقدر تعداد زیادی نیست که نتوان فروخت. شاید دوماهی فروش این نسخهها طول بکشد و چه بخواهم و چه نخواهم تمام خواهد شد. این تیراژ کتاب از منظر من خیلی مربوط به پخش کتاب و ماندن در کتابفروشی نیست و به روش خودم بهتر میتوانم به نتیجه برسم. هم کتاب بهتر معرفی میشود و هم اینکه راحتتر به دست مخاطبان میرسد؛ اگرچه ازلحاظ اقتصادی سود ناچیزی برایم باقی میماند.»
او میافزاید: «به نظرم ازیکطرف ورود به مافیای کتاب کشور دشوار است و از طرف دیگر حجم تولید کتاب بسیار زیاد است که از هر راهی در این مسیر تولید و عرضه کتاب برویم سخت است. درنتیجه ترجیح میدهم از مسیری که خودم میشناسم و بلدم و بر اساس سبک زندگی خودم هست، برای عرضه و فروش کتابهایم اقدام کنم.»
از بیشتر ناشران «نه» شنیدم
این نویسنده از تجربه نه شنیدن از ناشران مختلف کتاب هم میگوید: «برای چاپ کتاب چه بهصورت حضوری و چه بهصورت مکاتبهای از 54 ناشر مختلف تهران نه شنیدم. دلیل بسیاری از این ناشران این بود که در حال حاضر اصلا کتاب قبول نمیکنند و این اتفاق مختص من نویسنده ناشناس هم نیست. تعدادی از ناشران هم گفتند اگر داستانها ترجمه بود حتما قبول میکردند. درنهایت اما نشر ایجاز و آقای بیگی مدیر این نشر انتشار کتابها را قبول کردند. رمان بویایی را با همان سیستم شخصی به فروش رساندم و تصمیمم بر این است به همین سبک و به شکل رودررو و تکبهتک کتابها را به دست مخاطبان برسانم. تمام تلاشم این است که با پول فروش یک کتاب هزینه چاپ کتاب بعدی را تهیه کنم و فعلا با این روش مسیر نوشتن و عرضه کتابهایم را ادامه دهم.»