در فوتبال و فوتسال نیز چنین است. برخی بازیکنان مستعد رشد و بالندگی در زمینههای خاصی مرتبط با این دو ورزش یا خود بازی فوتبال و فوتسالاند. عدهای دارای نبوغی ذاتی در زمینه روپایی زدن و حرکات نمایشی، برخی دیگر دارای توانایی بالقوه در داوری و اما عمده افرادی که در این مسیر پیشرفت میکنند، در تمامی بخشهای آمادگی جسمانی، تکنیکی، مهارتی، تاکتیکی، روانی یا بخشی از آنها به گونهای قویاند، که با مقداری کار اصولی و استفاده از دانش و توان مربیان میتوانند تبدیل به بازیکنان بزرگی در فوتبال شوند.
متناسب با سطح توانایی ذاتی، چگونگی پرورش آن استعداد از سطوح پایه تا بزرگسالی و اتفاقات پیش روی در زندگی آن فرد، سیر تکاملی پیشرفت آنها نیز متفاوت است.
ژنتیک و توانایی بالقوه مهمترین شاخصه بوده و تاثیرات محیط، تمرینات مداوم، ممارست، انگیزه و تلاش فاکتورهای تکمیلی در به ثمر نشستن یک استعدادند. اما آنچه در سطح اول فوتبال دنیا، خصوصا تنها درصد ناچیزی از تمامی آن همه استعدادی است که میتوانسته به چرخه فوتبال حرفهای وارد شود، میبنیم، از نظر بنده حدودا 30 الی 40 درصد ظرفیتهای موجود است.
یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن آن 60 یا 70 درصد و عدم ورود آنها به این سیکل، مشکلات مالی و فقر یا بیتوجهی خانوادههاست. به گونهای که اولویتهای آن خانواده بیشتر تامین معیشت افراد خانوار، ادامه تحصیل آنها، اشتغال فرزندان و مسائلی از این قبیل است که با توجه به شرایط دشوار اقتصادی و زندگی، بیشتر به این جنبه از زندگی بازیکن توجه شده است تا فوتبال.
چرا که آنها به پیشرفت فرزند خود در فوتبالی که از ذره ذره آن بوی لابیگری، دلالی، حق خوری، باندبازی، عدم بومیگرایی، رفتارهای سلیقهای، پولی شدن و منفعت طلبی برخی مربیان و استعدادیابها به مشام میرسد، امیدی نداشته که عمر آنها را صرف قماری به اسم فوتبال کنند و پس از عمری تلاش، برد یا باخت آن مشخص نباشد. از دیگر دلایل عدم به ثمر رسیدن استعدادها، آفتها و موانعی است که در سنین نوجوانی و جوانی گریبانگیر بازیکنان میشود.
تلاش برای قبولی در کنکور و آینده تحصیلی و شغلی که سبب شده برخی بازیکنان از سنین 14 سالگی به بعد، اولویت اولشان درس خواندن شده و با قبولی در دانشگاه، دیگر آن سن طلایی جهت عرض اندام را از دست داده و از این چرخه هرچند معیوب عقب بیفتند. دوستیابیها و تبدیل شدن برخی ضدارزشها به ارزشها، همزمان با کاهش توجه خانوادهها به علت درگیری بیش از حد و غرق شدن در مسائل روزمره، تبدیل شدن فضای مجازی به مکانی راحت برای دوستیابی و قرارهای خارج از عرف و چارچوب و جاذبههای جنسی و تنوع طلبیهای موجود، سبب شده بخش عظیمی از سرمایههای ما در فوتبال حتی در سطوح باشگاهی و ملی به هدر بروند.
بازیکنان ملی و مطرحی که بر اثر همین موارد به انحراف و خروج از ریل فوتبال شدهاند، بیشمارند. از طرفی تنوع انواع مواد روانگردان، افزایش بیرویه قلیانسراها و قهوهخانهها، پارتیهای شبانه و خانههای تیمی، انواع مواد مخدر صنعتی و سنتی و همچنین تغذیه ناصحیح به علت تغییر ذائقه مردم و روی آوردن به فست فودها و تغییر رویه در زمان خواب و بیداری به گونهای که اکثر نوجوانان و جوانان ساعت 4 یا 5 صبح به خواب رفته و ساعت 13 یا 14 از خواب بر میخیزند، از دیگر دلایلی است که استعدادها هدر رفته و آسیب رسیدن به پیکره تغذیه و خواب به عنوان 2 شاخ غول پیشرفت در ورزش، عامل اصلی در فروپاشی قوای جسمی و روحی یک نوجوان و جوانی است که سنین رشد را طی میکند.
از دیگر موانعی که در اوج پیشرفت یک بازیکن نخبه 2 سال او را از شرایط آمادگی و بالندگی دور میکند، خدمت مقدس سربازی است که تیمهای نظامی به علت ظرفیتهای محدود، توانایی جذب و به کارگیری تمامی بازیکنان واجدالشرایط را نداشته و برخی دیگر نیز این گونه هدر میروند.
پس از خدمت سربازی نیز، جوانی که مشاهده میکند آن بازیکن سابق به لحاظ آمادگی بدنی و تکنیکی نیست و اولویتهای بسیار جدیدی در زندگیش پیش آمده، عطای کار را به لقایش بخشیده و جذب بازار کار، دانشگاه یا مقوله ازدواج میشود.
اما اگر از موارد فوق بگذریم و آن را کنار بگذاریم، گاهی سرنوشت یک بازیکن را آسیب دیدگیها و مصدومیتهای شدید رقم میزند. چه بازیکنان خوبی در فوتبال استان بر اثر چنین مواردی کنار رفته و برای همیشه از گود فوتبال بیرون رانده شدهاند. از دیگر موانع رشد و علل سرخوردگی یک استعداد، مربیان و استعدادیابهایی هستند که تنها لباس مربیگری و استعدادیابی بر تن کرده، اما در حقیقت اینکاره نبوده و اشتباهی وارد این حرفه شدهاند.
افرادی که معلم، مربی و اخلاقمدار نبوده و حب و بغضهای شخصی را در مقوله استعدادیابی لحاظ کرده و برای جذب و کمک به یک بازیکن، بیشتر به جیب، شغل و جایگاه اجتماعی خانواده وی توجه میکنند و در حقیقت بده بستان راه میاندازند تا بتوانند برای خود امکانات، وام، تمکن مالی و… بیرون از زمین فوتبال فراهم کنند و از این علاقه بازیکنان و خانوادهها به پیشرفت در فوتبال، سوءاستفاده کرده و با استفاده ابزاری از جایگاه شغلی خود و پله قرار دادن بازیکنان، سبب هرزروی نخبگان ورزشی زیادی میشوند.
البته تعداد این افراد غیرموجه و ناشایست در مقابل مربیان باشرافت، با اصالت و زحمتکش انگشت شمار بوده، اما بسیاری از این افراد چنان در بدنه فوتبال رسوخ کردهاند که در این شرایط گرگ و میش، گاهی تشخیص آنها از پیشکسوتان و استعدادیابهای واقعی حتی برای اهالی فن نیز دشوار به نظر میرسد.
تاکید میکنم ضربهای که این افراد ناکاربلد بر پیکره ورزش استان و روند استعدادیابی وارد میکنند، عمیقتر از زخم شمشیر بوده و اثرات منفی آن بر فوتبال، حتی از ویروس کرونا، کشتارها و ویرانیهای جنگ های جهانی و حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی و متعاقبا فلج کردن اقتصاد ژاپن نیز سختتر بوده است.
پس احتمالا با توجه به موارد یاد شده و دیگر دلایل گفته نشده که در این مختصر نمیگنجد، احتمالا شما خوانندگان محترم نیز به این نتیجه رسیده باشید که تنها 30 الی 40 درصد از بازیکنان، آن هم اگر به سلامت از کنار مسائل ویرانگر یاد شده بگذرند، خواهند توانست به سطح اول فوتبال استان، کشور و حتی عرصه بینالمللی برسند.
*کارشناس فوتبال