ادیبی که مرزهای اصفهان‌پژوهی را ارتقا داد

جلال‌الدین همایی علاوه بر اینکه بر جامعه ادبی و ادبیات ایران منتی عظیم دارد، اصفهان‌شناسی را نیز مرهون کوشش‌ها و زحمات خود کرده است. در این مقاله ما به آخرین اثر چاپ‌شده او در حوزه اصفهان‌شناسی یعنی کتاب «جغرافیای اصفهان» او می‌پردازیم و از دریچه آن کتاب، نگاهی ژرف‌تر به مؤلف ارجمندش می‌افکنیم. جلال‌الدین همایی از عاشقان اصفهان بود. از سال فوت او (1359) تا به امروز هر ساله شخصیت وجودی او گسترده‌تر شده و ارزش علمی و وسعت دانش او بر همگان آشکارتر می‌شود. یک دلیل آنکه وقتی فوت کرد، نتوانست گنجینه دست‌نوشته‌ها و تحقیقات خود راجع به اصفهان را به چاپ برساند و بدین خاطر دختر او، ماهدخت بانو همایی در طی این چهل سال، با کوشش قابل‌تقدیر دست‌نوشته‌های پدر را تنظیم کرد و به چاپخانه سپرد و حدود ده جلد کتاب ایشان تحت نام کلی «تاریخ اصفهان» را انتشار داد.

تاریخ انتشار: 09:30 - سه شنبه 1399/10/23
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه

 بیراه نیست اگر بگوییم هر چند سال با انتشار یکی از این مجلدها،  می‌توان مرزهای اصفهان‌پژوهی را ارتقا داد و دستمایه‌ای گرانقدر برای محققان اصفهان عرضه کرد؛ خلاصه چنان که گفته می‌شود آخرین مجلد آن تحت عنوان تاریخ اصفهان و مجلد «جغرافیای اصفهان» در سال 1398 توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بازار نشر عرضه شد. این چنین بود که در دو دهه اخیر هرچه زمان می‌گذشت، چهره علمی استاد جلال‌الدین همایی آشکارتر و ابعاد شخصیت علمی و محققانه ایشان روشن‌تر می‌شد. جلال‌الدین همایی دو وجه دارد؛ یک ادیب که کتاب‌هایی مانند «غزالی‌نامه» و «مولوی‌نامه» حاصل آن است. او با تصحیح متون فراوان و نیز تحقیقات گسترده، توانست جایگاهی هم‌سنگ فروزانفر و مجتبی مینوی در میان ادیبان کشور کسب کند؛ اما این، همه جلال‌الدین همایی نبود. آن بخش از وجود این مرد که اصفهان‌شناسان و اصفهان‌پژوهان منتظرش بودند، کسی است که مورخ محلی و محقق شهری اصفهان است. این بخش از شخصیت او حدود دو دهه بعد از فوتش و با انتشار اولین مجلد از کتاب عظیم «تاریخ اصفهان» خود را نشان داد. این جلد از کتاب زندگی کارنامه «هنر و هنرمندان» این شهر بود که در سال 1374 توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد. مدتی طول کشید تا در سال 1381 مجلد دیگر یعنی مجلد «ابنیه و عمارات» توسط انتشارات هما به دست اصفهان‌دوستان برسد؛ اما در دهه نود شمسی کار تنظیم و چاپ آثار استاد سرعت گرفت و در همان سال 1390 مجلد «ابنیه و عمارات» و نیز مجلد «سادات و مشجرات و مسطحات» راهی بازار شد و پنج سال بعد مجلد «حوادث و وقایع و حکام و سلاطین اصفهان» نیز عرضه شد. درست یک سال بعد یعنی سال 1396 مجلد مهم و ارزشمندی که سه جلد هم بود، تحت عنوان «رجال و دانشمندان اصفهان»  به دست مشتاقان رسید و سه‌سال بعد یعنی سال 1398 مجلد «جغرافیای اصفهان» هم منتشر شد و به این شکل آثار اصفهان‌شناسی جلال‌الدین همایی در دسترس همگان قرار گرفت. از همان دهه چهل، از خلال سخنرانی‌ها و کوشش‌های میدانی جلال‌الدین همایی همه می‌دانستند که در حال نوشتن اثری عظیم در حوزه اصفهان‌پژوهی است؛ اثری که خود نام «تاریخ اصفهان» را بر آن نهاده بود.  درباره وسعت کار و نیز مشکلات آن خود ایشان در جایی آورد «هر گوشه از تاریخ این شهر عظیم محتاج تألیفی جداگانه است. خصوصیات جغرافیایی، حوادث تاریخی، رجال و دانشمندان، زبان وادبیات علوم و معارف و صنایع و تجارت و زراعت ودیگر این‌گونه مهمات تاریخی از هر حیث به حدی در این شهر وجود دارد و در خور تحقیق و غوررسی است که بر سر هر کدام از آن‌ها عمرها باید خرج کرد…» (همایی، 1398، مقدمه). او در مورد شیوه کارش می‌افزاید: «در همان سال که سرگرم تألیف دانشمندان اصفهان بودم، به تهران سفر کردم و از تهران به استخدام وزارت معارف مأمور به تبریز شدم و دو سال در تبریز بودم و در سال 1310 شمسی از تبریز به تهران منتقل شدم و اکنون سال‌هاست که در تهران اقامت دارم و در تمام این سنوات همه ساله تعطیلات تابستان را به اصفهان می‌آیم و به عشق اصفهان از هر کجا هست سفر می‌کنم. ابنیه تاریخی اصفهان را  همه‌ساله زیارت و تغییراتی را که در آن‌ها راه یافته است ثبت می‌کنم. قسمتی از تحقیقات را که جز در خود شهر میسر نیست، در این چند ماهه در اصفهان و باقی را در تهران انجام می‌دهم»؛ کار عمده‌ای که جلال‌الدین همایی در اصفهان انجام می‌داد تحقیقات میدانی بود. او در مورد روش کار خود می‌گوید: «برای خواندن یک کتیبه و کشف یک سنگ لوح تاریخی بسی راه‌ها پیموده، آفتاب و گرد و خاک‌ها خورده، بقعه‌های مخروبه را با دست وآستین رفته، روزها بر این منوال زحمت کشیده‌ام تا اثری تاریخی کشف کرده، نتیجه را برای خوانندگان در دفاتر ثبت نموده‌ام» (همایی، 1398 جغرافیایی اصفهان، مقدمه). با نگاهی به مجلد «جغرافیای اصفهان» درمی‌یابیم که این کتاب 700 صفحه‌ای، در واقع ادامه روند کار جغرافی‌نویسانی است که در طی قرون و اعصار گذشته بدین کار اشتغال داشته‌اند. این جریان علمی در جهان اسلام با کسانی مانند اسطخری و یعقوبی آغاز شد و در قرن هشتم با شخصیتی مثل حمدالله مستوفی به اوج  خود رسید. آن‌ها شهر را از نگاه حوادث و جریانات تاریخی می‌نگریستند و در معرفی شهرها تلاش داشتند پس از بیان خصوصیات اقلیمی و جغرافیایی، گریزی نیز به حوادث تاریخی شهر بزنند.
جلال‌الدین همایی نیز در این مجلد در ابتدا تلاش کرده است که مروری بر آنچه درباره اصفهان در این کتاب‌های جغرافیای تاریخی وجود دارد، بیندازد. او سعی کرد از گنجینه قلم پیشینیان سود جوید. پس بخش عمده‌ای از کتاب، نقل و نقد این نوشته‌هاست. او از کتاب «مقدسی» در قرن چهارم آغاز می‌کند، سپس به یعقوبی می‌رسد. پس از آن به «ابن خردادبه» و اسطخری نظر می‌دوزد. آخرین نفری که همایی به بیان نظرات او می‌پردازد، میرزا حسین تحویلدار است؛ اما شاید بتوان گفت بهترین بخش کتاب، آن قسمت‌هایی است که خود جلال‌الدین همایی مشاهدات و تحقیقاتش را بازگو می‌کند. او راجع به محله‌های شهر، باغ‌ها، میدان‌ها، باروی شهر و بسیاری از قسمت‌های دیگر شهر سخن گفته و آخرین مشاهدات و تحقیقات خود را ابراز داشته است. زمان نگارش کتاب سال 1328 شمسی است. پس مشاهدات و نوشته‌های او مربوط به حدود هفتاد سال پیش است. البته این امتیاز کتاب نیز محسوب می‌شود. مثلا تصویری که از میدان نقش‌جهان در زمان حیاتش و حتی بر اساس شنیده‌هایش ارائه می‌دهد بسیار جالب است: «آنچه در زمان ما وجود داشت و مردم اصفهان کم‌و‌بیش از آن اطلاع دارند، به این قرار است که غرفه‌های اطراف میدان وقتی دست سربازان بود و سپس قسمتی مخروبه، لانه سگ و گربه و مسکن غربا و گدایان شهر و قسمتی هم دست کسبه اطراف میدان بود. مقابل درب بازار مسگران سقاخانه بزرگی داشت.  در چند قسمت اطراف میدان… قهوه‌خانه‌های معتبر پرجمعیت که جلوی آن‌ها از بقایای درخت‌های میدان، چنارها و نارون‌های کهن سایه‌افکن داشت. در زاویه شمال شرقی عرصه میدان، صبح‌ها بازار سبزی و تره‌بار بود که تا حدود ظهر بیشتر دوام نداشت و کسبه برای خود سایبان‌های کوچک و بزرگ ساخته بودند. جلوی قیصریه و حدود آن بساط‌اندازها و خرده‌فروشان می‌نشستند… مقابل قیصریه در طول ضلع شمالی، معرکه‌های نقالان و شعبده بازان و تردستان، یکی بعد از دیگری دایر می‌شد» (همایی، 1398، ص 318). عکس‌هایی که از آن روزگار میدان باقی مانده، همین وضعیت آشفته و بی‌سامان را در جلوی سردر قیصریه نشان می‌دهد یا جلال‌الدین همایی میدان عتیق را در آن سال‌ها چنین دیده است: «از جمله خصایص و امتیازات میدان کهنه، چهارشنبه بازار است که از عهود ماضیه و قرون سالفه به یادگار مانده. در روزهای چهارشنبه اشخاص متفرقه، زن و مرد، از تمام شهر، انواع امتعه و اقمسه و البسه و اثاث‌البیت و کتاب‌ها و قلمدان‌ها و انگشتری‌ها و دیگر اشیا در این میدان می‌آورند و در معرض فروش قرار می‌دهند» (همایی، 1398، ص 276).  او از این حقیقت تلخ یاد می‌کند که در همین میدان، اشیای عتیقه و خصوصا کتب خطی فراوانی به فروش می‌رفته است و متأسفانه اکثرا به دست یهودیان افتاده و راهی خارج از کشور می‌شده است.

 زندگی مؤلف

جلال‌الدین همایی در جای‌جای کتاب، بخش‌هایی از زندگی خود را در دوران نوجوانی و طلبگی در مدرسه «نیم‌آورد»، که بیست سال در آنجا درس می‌خواند، به زبان قلم خود آورده است. مثلا او در جایی می‌گوید: «خود در مدرسه نیم‌آورد، شبانه روز غرق کار و درس و بحث بودم و از راه کتابت قرآن و فروش کتاب و اثاثیه موروثی به اقل ما یقنع، گذران می‌کردم» (همایی، 1398، ص 383). همین حقیقت تلخ به ما می‌گوید کسی مانند جلال‌الدین همایی چه دوران سختی را در دوران طلبگی تجربه کرده است.
همایی چنان‌که در جای‌جای کتاب معلوم است، هر بنای تاریخی را چندین و چند بار مشاهده کرده و به صورت میدانی خصوصیات آن را ثبت و ضبط کرده بود. به همین خاطر از دایره محدود کتاب‌ها خارج شده و به نظرات ارزشمندی رسیده بود که می‌توانست نظرات و دیدگاه‌های قبلی را مورد نقد و رد قرار دهد؛ مثلا در جایی از کتاب این نظریه را که «باروی اشرف» ساخته اشرف افغان است به شدت رد می‌کند. این همان جایی است که در بازار به آن دروازه اشرف هم می‌گویند؛ «معروف است که این حصار را اشرف افغان در حدود دروازه دولت تا پایان شهر کشید برای اینکه از خطر هجوم سپاه شاه‌طهماسب ثانی از طرف شمال مصون باشد… ولی من تا‌کنون در هیچ مأخذی نیافته‌ام که اشرف افغان بارویی در شهر اصفهان احداث کرده باشد. گمان می‌کنم کلمه اشرف این توهم را ایجاد کرده است تا جایی که آقای شیخ جابری هم گفته و نوشته‌اند» یکی از دلایلی که این موضوع را به شدت رد می‌کند، این است که در طی مطالعات میدانی او متوجه شده بود که این دیوار مستقیم است و کشیدن آن هیچ سودی نداشته است. پس نتیجه می‌گیرد «کشیدن دیواری مستقیم در وسط شهر و اسم آن را بارو گذاردن سخت احمقانه و کودکانه است»(همایی، 1398، ص 365).
کتاب تاریخ اصفهان، مجلد جغرافیای اصفهان جای خالی بسیاری از تحقیقاتی را که باید انجام می‌شد، پر کرد. گویا این کتاب آخرین اثری است از کتاب عظیم «تاریخ اصفهان» که جلال‌الدین همایی بیش از پنجاه سال از زندگی خود را بر سر آن نهاد. جا دارد مجموعه عظیم تاریخ اصفهان به صورت یک مجموعه منظم و با هم‌منتشر‌شده و دارای فهرست اعلام مرتب شوند. همچنان که ماهدخت بانو همایی در مقدمه کتاب این درخواست را ارائه داده است «تنظیم نهایی مجلدات به عهده دانشجویان علاقه‌مند است که با وسایل و فناوری جدید و تهیه فهرست سراسری، استفاده از آن را آسان‌تر سازند» (همایی، 1398، مقدمه).

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط