جلفای اصفهان در سال 1013ق (1605م) که شاهعباس ارامنه جلفای ارس و نیز ایروان را به اصفهان کوچانید پایهگذاری شد. آنجا شهرکی زیبا و مهم شد که خود به رشد و پیشرفت شهر اصفهان نیز کمک کرد. کتابهای زیادی راجع به این شهرک انتشار یافته است و شاید بتوان گفت آخرین حرفها، همان است که در آخرین کتاب جلالالدین همایی به نام «جغرافیای اصفهان» در سال 1398 منتشر شد. این نکته را هم بگوییم که کتاب در سال 1328 ش نوشته شده یعنی تصاویر و مطالبی که عنوان میکند به هفتادسال پیش باز میگردد. جلالالدین همایی، نویسنده، شاعر و مصحح ایرانی، در سیزدهم دی ماه 1278 خورشیدی در اصفهان به دنیا آمد، آثار ماندگاری در حوزههای شعر و ادبیات، عرفان و اصفهانشناسی از خود به جا گذاشت و در سال 1359 در تهران بدرود حیات گفت؛ اما در تکیه لسانالارض تختفولاد به خاک سپرده شد. اشعار او را با تخلص «سنا» در مقبره پروفسور پوپ و بر سنگ مزار خودش میبینیم.
روایتی از جلفای هفت دهه پیش
استاد همایی در کتابش درباره جلفا میگوید: «جلفا از محلههای بسیار زیبای اصفهان است. دارای خانهها و کلیساها و باغها و کشتزارهای مصفا که از نهر شایج و نایج مشروب میشوند و شعبهای از نهر نایج که از حسینآباد میآید، از وسط جلفا میگذرد و خانهها و باغها و خیابانها را مشروب میسازد. خانههای قدیم جلفا اکثرا به همان سبک و اسلوبی است که در عهد صفویه شایع و رایج بوده…» (همایی، 1398، ص 450). پس از این نگاه کلی جلالالدین همایی به سراغ برشمردن نام کلیساها و محلههای جلفا میرود و به ما میگوید: «جلفا دارای پنج محله و سیزده کلیساست که قدیمیترین آنها کلیسای مریم است. [در واقع نام قدیمیترین کلیسای جلفای نو، کلیسای هاکوپ مقدس که هماکنون در محوطه کلیسای مریم قرار دارد] از بناهای شاهعباسکبیر که چون در میدان جلفا واقع شده، آن را کلیسای میدان نیز میگویند. بعد از آن کلیسای وانک است به مساحت پنجهزار جریب شاه. همچنین از ابنیه زمان شاه عباس اول که از حیث نقاشی و تذهیب و طلاکاری بینظیر است. کتابخانه و موزه عالی جلفا در همین کلیساست. درب بزرگ آن در کوچهای سنگفرش مصفا که چنارهای کهنسال صفوی بر سر آن سایه گسترده است، باز میشود و بالای سردرب کاشیکاری آن که تصویر دورنماهای تاریخی روی آنهاست، ساعتی بزرگ گذارده و کتیبهای هلالی به خط ارمنی دور درب نوشتهاند که تاریخ 1606 میلادی در آن خوانده میشود. این کلیسا موقوفات بسیار دارد که زیر نظر هیئتی از ارامنه اداره میشود. بیشه خلیفه از موقوفات آن است. اسامی باقی کلیساها بدین قرار است: کلیسای سرکیس، سیاس، اوانس، نرسس، سیپان نیک قس، اکاب، عابد، پادریها، سیاهپوشها، غریب. به روایت همایی، «شاه عباس برای ارامنه مقیم فریدن و چهارمحال هم چند کلیسا ساخته و هم به ایشان اجازه ساختن کلیسا داده است و اکنون معتبرترین کلیساهای فریدن در قریه «سروشگان» است که نسخه بسیار قدیم انجیل در آنجا حفظ میشود. اسامی پنج محله جلفا که سابق مثل خود محلهها شهر دروازه و دربند داشت و به همین وسیله محلهها از یکدیگر جدا میشد، عبارت است: 1)محله ایروانیها 2)محله تبریزیان، 3) محله میدان بزرگ که محله چهارسو هم میگویند 4) محله میدان کوچک معروف به میدان جلفا 5) محله سنگتراشان» (همایی، 1398، صص 451).
تبادلات بینالمللی ارزشمند جلفاییهای اصفهان
در ادامه مطلب او بر حقیقتی انگشت میگذارد که تقریبا اکثر سفرنامهنویسان عصر قاجار بدان اشاره کردهاند. این حقیقت که چون سیاحان و مأموران دولتی و کارگزاران خارجی بیشتر در جلفا سکونت اختیار میکردند، موجب میشد که مؤسسات مدرن و پیشرفتهای را در جلفا برپا کنند که باعث شد، جلفا از این لحاظ از خود شهر اصفهان جلو بیفتد. یکی از این مؤسسات مدرسههایی به سبک جدید بود که چند تایی از آنها در جلفا ایجاد شد و اغلب گردانندگان و مؤسسان آن همین خارجیها بودند. در ادامه آمده: «ارامنه جلفا چون از اقدام ازمنه با هندوستان و به تبع آنجا با مملکت انگلیس و سایر ممالک اروپا ارتباط و رفت و آمد داشته، خیلی زودتر از سایر اهالی اصفهان با تمدن و فرهنگ جدید اروپا آشنا شده … مابین ارامنه جلفا رجال هنرمند و صنعتگران با ذوق نیز بسیار بودهاند و هنوز هم عدهای زرگر و منبتکار و نقاش و ساعتساز و قلمزن در این جماعت داریم که در فن خود یگانه و بیعدیلند …» (همایی، 1398، ص 451).
جلالالدین همایی به نکته جالب دیگری نیز اشاره میکند. او به ما میگوید که این جدایی جغرافیایی و اینکه رودخانه زایندهرود بین مردم مسلمان شهر و نیز ارامنه مسیحی واقع شده است، زیاد هم بد نیست چون از تصادم و برخوردهای گاهگاهی جلوگیری میکند. او شهر تبریز را مثال میزند که محله ارامنه آن درست در وسط شهر بوده و گاهی در مواقع خاص موجب نزاع میان این دو جماعت یعنی مسلمان و مسیحی میشد اما در اصفهان به دلیل همین رودخانه، چنین اتفاقی نمیافتد؛ «چون جلفای اصفهان در محلی واقع شده که بین آنجا و داخل شهر رودخانه حائل است، طبعا آمیزش ارامنه با مسلمانان کمتر بوده و به این جهت تاکنون تصادم و تنازعی بین آنها روی نداده است» (همایی، 1398، ص 452).