جریان هنری با عطر ایرانی و اصفهانی

اولین بار سال 68 یا 69 به توصیه برخی دوستانم برای دیدن نمایشگاهی به گالری کلاسیک رفتم و با محیط آنجا و مدیرش مهندس مرتضی بخردی آشنا شدم. بعد از آن، از ایشان درخواست برگزاری نمایشگاهی در گالری کلاسیک را کردم و ایشان هم از این پیشنهاد استقبال کرد. اولین نمایشگاهی که من در گالری کلاسیک برگزار کردم یک نمایشگاه آبرنگ بود. هنرمندان مختلف اصفهان به دیدن این نمایشگاه آمدند، از جمله آقای یرواند که بسیار مرا تشویق کرد.

تاریخ انتشار: 08:48 - چهارشنبه 1399/11/1
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

بعد از این نمایشگاه، دوستی ما مستحکم‌تر شد و سال 70 کارهای دیگری را در گالری کلاسیک ارائه کردم. گرایش‌های سنتی و ملی در نقاشی معاصر موضوع پروژه کارشناسی من بود و همین دلیلی شد که روی یک مجموعه با این موضوع به طور ویژه تمرکز کنم. انجام این پروژه هم از دیگر دلایل گفت‌وگوی من با آقای بخردی بود که مورد توجه ایشان قرار گرفت و در نهایت نمایشگاهی از این آثار در گالری ایشان برگزار کردم و به تبع آن، چند نمونه از کارهای مجموعه در گالری کلاسیک نگه داری شد و توسط ایشان جسته و گریخته به فروش رسید و به برخی معرفی می‌شد که این جریان هم زمینه مناسبی برای دیده‌شدن و خرید کارهای من را فراهم کرد.
مهندس بخـــــــردی به طور کلی با توجه به فضاهایی که تجربه کرده بود به هنرمندانی که در زمینه نقاشی معاصر فعالیت می‌کردند و نگاهی نو داشتند و در عین حال موتیف‌های ایرانی و سنتی را در کارهایشان به کار می‌بردند، علاقه‌مند بود و کار آن‌ها را کنار هم جمع‌آوری می‌کرد و بیشتر نمایشگاه‌هــــــایی که در اصفهان و در گالری کلاسیک برگزار می‌کرد، نمایشگاه هنرمندانی بود که تلفیق نگاه معاصر همراه با عناصر سنتی را درون آثارشان می‌دیدیم. اما مسئله قابل توجه دیگر در رابطه با تلاش مهندس بخردی در فضای هنری دهه 70 این است که تا قبل از فعالیت گالری کلاسیک نمایشگاه‌های رسمی به شکل کنونی در اصفهان خیلی کم برگزار می‌شد و جریانی ملموس و محسوس که بسیاری از هنرمندان را دور هم جمع کند وجود نداشت و این فضا با گالری آقای بخردی به خوبی شکل گرفت. مثلا در دهه 60 اگر نمایشگاهی هم در اصفهان برگزار می‌شد از طرف ارگان‌های دولتی و نیمه دولتی بود و فعالیتی به صورت گالری شخصی وجود نداشت و جریان‌های هنری هنوز شکل نگرفته بود. به عبارت دیگر گالری‌داری به شکل جریان‌سازش محلی از اعراب نداشت. اینکه فضایی به طور حرفه‌ای آن ر را دنبال کند و به گروهی از علاقه‌مندان این فرصت را بدهد که آثار هنری را ببینند و در کنار هم به گپ و گفت و تحلیل درباره آن بنشینند و چرخه‌ای در این بین شکل بگیرد، اما مهندس بخردی با تأسیس گالری کلاسیک این امکان را فراهم کرد.
از طرف دیگر بسیاری از هنرمندان اصفهان و حتی کسانی که در بازار هنری فعالیت داشتند آقای مهندس بخردی را به عنوان عضوی از جامعه هنری می‌شناختند و برای او احترام قائل بودند و اگر کاری انجام می‌داد به خاطر اینکه می‌دانستند تخصصی پشت انتخاب‌هایش وجود دارد از آن استقبال می‌کردند. خاطرم هست که زنده‌یاد یرواند می‌گفــــــت مهندس بخردی هـــــــر نمایشگاهی بگذارد من حتما برای دیدنش می‌آیم و این نشان‌دهنده جایگاه و شخصیت خاص مهندس بخردی در فضای هنری است. اما در مورد جنبه و وجهه هنری شخصیت مهندس بخردی معتقدم در هرآنچه ایشان در طول فعالیت هنری‌شان انجام داده‌اند اصالت، ایرانی بودن و عطر اصفهانی وجود دارد. این ویژگی‌ها را می‌توان در تمام لایه‌های زندگی، کار و شخصیت ایشان دید و نکته مهم‌تر اینکه تمام این‌ها با صداقت همراه است. این موضوع زمانی برای من اهمیت بیشتری پیدا کرد که متاسفانه کمتر کسی را در اصفهان دیدم که به اصالت و سلامت کارش معتقد و تا این میزان معتبر باشد؛ اما مهندس بخردی هم در فعالیت هنری و حرفه‌ای در مسیر درست حرکت می‌کند و هم به لحاظ شخصیتی و منش، نفس سالمی دارد. برای من جالب بود در دورانی که تقابل عجیبی بین هنر سنتی و مدرن در فضای هنری ایران وجود داشت و هر دو طیف به نوعی همدیگر را نفی می‌کردند آقای مهندس بخردی با سلامت نفس جریانی را در اصفهان راه‌اندازی کرد که در حوزه‌های مختلف به دنبال استفاده از هنر اصیل سنتی در کنار هنر امروزی بود؛ به شکلی که هر دو به همدیگر پیوستند.