سرقت هنری استاد از شاگردان

همان‌گونه که در گذشته هم عنوان کردیم عبارت «سرقت هنری» در قانون یک عبارت علمی نیست. چون خود سرقت در قانون مجازات تعریف روشنی در مادیات دارد و نمی‌تواند در حقوق معنوی یا مالکیت فکری در کنار مفاهیم غیر مادی مورد استفاده قرار گیرد. اما از آنجایی که فقط در قانون مطبوعات، یک بار به شکل توضیحی در تبصره یکم ماده ششم به «سرقت ادبی» که از زیر مجموعه‌های هنری است، اشاره شده بدین شرح که سرقت ادبی عبارت است از نسبت‌دادن عمدی تمام یا بخش قابل توجهی از آثار و نوشته‌های دیگران به خود یا غیر ولو به صورت ترجمه و باز هم چون به شکل عامیانه می‌توانیم استفاده غیر مجاز و تملک چیزی از کسی را به تقریب، نزدیک به مفهوم سرقت بدانیم پس در این یادداشت و سلسله یادداشت‌های مشابه از عبارت سرقت هنری یا سرقت ادبی در مفهومی مترادف با سوء استفاده، نشر غیر مجاز، اقتباس بیش از حد، تملک فیزیکی یا معنوی اثر و ایده آن بدون اذن پدید آورنده و بهره‌مندی مادی و معنوی از آثار دیگران به نفع خود یا اشخاص ثالث استفاده خواهیم کرد.

تاریخ انتشار: 09:11 - شنبه 1399/11/11
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

رابطه استاد و شاگرد

هنر آموختنی نیست؛ بلکه ذاتی است. در عین حال اغلب تکنیک‌هایی که این استعداد را متبلور می‌کنند اکتسابی هستند و در رابطه استاد و شاگردی قرار می‌گیرند. علاوه بر این بخش، حتی با فرض اینکه یک پدید آورنده دارای استعداد هنری هم نباشد در حوزه قانون با وضعیتی مواجه هستیم که هر اثری دارای حقوق مادی و معنوی مؤلف است؛ حتی اگر هنرمندانه نباشد. به عنوان مثال آثار ترجمه یا نوشته‌های عادی مدون یا تحقیقات علمی که رد پررنگی از نگاه هنرمندانه و خلاقیت‌های هنری در آنان نیست، به صرف اینکه دارای حقوق معنوی و مالکیت فکری‌اند مشمول چتر حمایتی قانون هستند. از ترکیب دو مفهوم بالا: یعنی حقوق مادی و معنوی مربوط به تکنیک‌های هنری و آموزش آن‌ها به علاوه حقوق مادی و معنوی مربوط به مالکیت فکری؛ چه هنری باشد چه نباشد به این نتیجه می‌رسیم که در رابطه بین استاد و شاگرد نیز با اینکه تبحر استاد از شاگرد بیشتر است اما حقوق هر دو یکی است و هیچ‌کدام حق بهره‌برداری غیر مجاز از آثار دیگری را ندارد. پس اگر سرمشق یا تمرینی توسط استاد به شاگرد واگذار شود و شاگرد نیز یک اثر هنری را در نتیجه تحویل استاد نماید استاد به صرف اینکه نحوه خلق این اثر را خودش به شاگرد آموخته نمی‌تواند برای آن اثر ادعای مالکیت داشته باشد. در خوش‌بینانه‌ترین حالت، اگر میزان مشاوره و دخالت استاد در اثر خیلی بالا باشد می‌توان آن را یک اثر مشترک در نظر گرفت که باز هم در این حالت حقوق شاگرد و پدید ورنده اصلی در اثر محفوظ است.
در حالت دیگری حتی اگر اثر سرمشق و سفارش استاد به شاگرد از آثار خود استاد بوده و شاگرد قرار باشد آن را باز آفرینی کند، با اینکه حقوق معنوی در خلق اولیه اثر متعلق به استاد بوده است، اما نتیجه کار دارای حقوق مادی برای شاگرد است. با اینکه در حقوق معنوی نحوه اقتباس و سفارش قید شده باشد.

ماجراهای واقعی

مورد اول) چندی قبل جنجالی به پا شد مبنی بر شکایت چند نفر از شاگردان یک کارگردان معروف که در دوره‌های فیلم‌نامه‌نویسی وی شرکت کرده‌اند اتودها و کارهای نهایی را انجام و برای اظهار نظر به ایشان تحویل داده و سپس متوجه شده بودند که آثار آنان به شکل کامل یا با اقتباس‌های بسیار زیاد به نام خود کارگردان مورد استفاده قرار گرفته و فیلم‌نامه‌هایی نیز براساس آن‌ها ساخته شده و اتفاقا دارای برگزیدگی و کسب جوایزی نیز گردیده‌اند. در این خصوص یکی از این افراد با بنده نگارنده نیز مشورت کرد و چون خارج از کشور حضور داشت راه‌های شکایت در مراکز رسیدگی به قوانین حوزه کنوانسیون‌های بین المللی کپی رایت و حقوق مؤلف را به او متذکر شدم. برای هنرمندان داخل کشور نیز کماکان محل ویژه‌ای نداریم جز دادگاه‌های عمومی حقوقی که البته با این که ویژه نیستند اما در چارچوب قوانین معدودی که در این مورد مدون شده عمل می‌کنند.
مورد دوم) چندی قبل ادعا شد که آثار هنری یکی از نقاشان و گرافیست‌های معروف کشور به قیمتی گزاف در یک حراجی به فروش رفته است. صرف‌نظر از صحت این خبر که خود زیر سوال است حاشیه‌های دیگری نیز پیرامون آن شکل گرفتند مبنی بر اینکه آثار مورد اشاره اصالت ندارند و اقتباس نزدیک به کپی‌برداری و در حقیقت سرقت از آثار معروف دیگران هستند. این همه ماجرا نبود و زمزمه‌هایی به گوش رسید که حتی همین آثار کپی نیز، کار دست استاد بزرگ نیستند و بلکه مشق‌های شاگردان وی بوده‌اند. هر یک از این ادعاها به فرض جدیت مدعی، قابل رسیدگی و تحقیق هستند و طبق مواردی که در این یادداشت اشاره شد، حقوق مربوط به شاگردان این اساتید محفوظ و قابل مطالبه است.

برچسب‌های خبر