آب از سر گاوخونی گذشته است!

پنجاه سال پیش، در دوم فوریه 1971 برابر با 13 بهمن 1349 خورشیدی، معاهده‌ای جهانی برای حفاظت از تالاب‌ها، حیوانات و گیاهان وابسته به آن‌ها (به ویژه پرندگان آبزی) در شهر رامسر به تصویب رسید که به «کنوانسیون رامسر» مشهور شد و در سال ۱۹۷۵ جنبه قانونی یافت. ویکی پدیا نوشته است «این معاهده در ابتدا امضای 18 کشور را بر کاغذ داشت، اما هم اکنون ۲۴۱۲ مکان با بیش از ۲۵۴ هزار هکتار وسعت ۱۷۱ کشور جهان را پوشش می‌دهد.»

تاریخ انتشار: 07:44 - سه شنبه 1399/11/14
مدت زمان مطالعه: 11 دقیقه

 بنا به اطلاعات سایت انگلیسی‌زبان ramsar.org «این پیمان با تلاش رئیس وقت سازمان محیط زیست ایران تهیه شد.» معاهده رامسر «کشورهای عضو را ملزم به تعیین و حفظ تالاب‌های با اهمیت بین‌المللی و تشویق به استفاده خردمندانه از آن‌ها می‌کند.» وظیفه خطیری که با توجه به صدمات وارد شده به تعدادی از 25تالاب ایرانی تحت پوشش این معاهده، و به رغم امضای سند فاز سوم این طرح برای سال‌های ۲۰۲5 تا ۲۰۲0، گویا از دورِ خرد خارج شده است. برخی از مهم‌ترین تالاب‌های ایران مانند هورالعظیم، انزلی، گاو خونی، میانکاله و… شاهد فجایع زیست محیطی بسیاری نظیر آتش‌سوزی، نسل‌کشی پرندگان، آلودگی آب، آنفولانزای مرغی و خشک‌سالی‌های شدید بوده‌اند. به گزارش فارس، مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب‌های ایران، در 27 تیر 96 در یک گردهمایی با موضوع احیای دریاچه ارومیه گفته بود: «احیای گاوخونی بدون احیای رودخانه زاینده‌رود معنا و مفهومی ندارد!» سایت رسمی مجمع فعالان زیست محیطی در مقاله «چرا حفاظت از تالاب‌های ایران باید در اولویت باشد؟» (منتشر شده در 17 آذر 99) ایران را دارای بیش از ۲۸۰ تالاب شناخته‌شده دانسته که از این تعداد، ۹۴ تالاب جزو تالاب‌های مهم کشور محسوب می‌شوند. نویسندگان در ادامه به معرفی 18 تالاب بین المللی شاخص کشور که دارای ارزش‌های بالای زیستی اقتصادی هستند، پرداخته‌اند. یکی از این تالاب‌ها، تالاب گاوخونی است.» او دهمین تالاب ایرانی در صف احیای تالاب‌ها بود.

تصمیمات ایرانی علیه کنوانسیون جهانی!

کنــوانــسیــون تـــالاب‌هـــا قــدیمی‌تـرین توافق‌نامه جهانی مــحیط‌زیــست بین دولتی بین‌المللی است. این معاهده از دهه ۱۹۶۰ توسط کشورها و سازمان‌های غیردولتی که نگران افزایش فزاینده و تخریب زیستگاه تالاب برای پرندگان آبزی مهاجر بودند، مورد مذاکره قرار گرفت. به استناد اطلاعات سایتramsar.org «تعریف تالاب بر اساس خوانش این کنوانسیون (در ماده ۱ – بند۱) بسیار موسع است و شامل مرداب‌ها، باتلاق‌ها، لجن‌زارها یا آب‌های طبیعی یا مصنوعی اعم از دائمی یا موقت می‌شود که آب‌های شیرین تلخ یا شور در آن به صورت راکد یا جاری یافت شود.» براساس اطلاعات منتشر‌شده در سال 2008 «تاکنون بیش از ۱۷۰۰ سایت با مساحت کل حدود ۱۵۰ میلیون هکتار در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است». پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان حفاظت محیط‌زیست از قول مدیرکل محیط‌زیست خوزستان در 11 بهمن 99 «مساحت تالاب‌های ثبت شده ایران در کنوانسیون رامسر را یک‌میلیون و 700هزار هکتار» عنوان کرده است. بنا به گزارش ایرنا در 13بهمن 94«به دلیل نوسانات آبی، مساحت تالاب گاوخونی طی چند دهه اخیر متغیر بوده که با محسوب کردن اراضی مرطوب اطراف آن، مساحت این تالاب به بیش از 63 هزار هکتار می‌رسد ولی مساحت ثبت شده آن 43 هزار هکتار است.» تالاب گاوخونی در فلات مرکزی ایران واقع شده و در انتهای مسیر ۴۱۰کیلومتری زاینده‌رود قرار دارد. این تالاب در زمان‌های نه چندان دور، زیستگاه زمستان گذرانی پرندگانی همچون باکلان، حواصیل سفید، چوب پا، آب چلیک و کشیم بود. این پرندگان در کنار گیاهانی مانند نی، لوئی، بارهنگ آبی، علف بوریا، جگن، جلبک، گز، تاغ، ریش بز و کاروان‌کش و… در حفظ بوم ساختار و محیط زیست آن منطقه نقش بسیار ارزنده‌ای داشتند؛ اما به تدریج آب از سر گاو خونی گذشت و او را به رقیبی برای آلودگی هوا مبدل کرد.
به گزارش ایران آنلاین در 11 بهمن 99«با خشک شدن ۹۶ درصد از وسعت تالاب گاوخونی، کارشناسان هشدار می‌دهند ریزگردهای سمی آن می‌تواند در آسمان ۱۰ استان منطقه مرکزی کشور پراکنده شود.» در این گزارش تأکید شده است که «به دلیل وزش بادهای تند، ریزگردهای گاوخونی به پایتخت هم خواهند رسید.» این رسانه، معضل خشکی گاوخونی را ناشی از «مدیریت نادرست منابع آبی و تصمیمات ناپایدار در سال‌های اخیر» دانسته، «در حالی که با توجه به عضویت ایران در کنوانسیون بین المللی رامسر، اتخاذ تصمیمات و وضع قوانینی که منجر به خشکی تالاب‌ها شود، مجاز نیست.» با این حال، به رغم نابودی کامل زاینده‌رود و تالابش، وزارت نیرو از اختصاص حقابه این خطه جلوگیری می‌کند. معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست کشور در گفت‌وگو با ایرنا در 18 مرداد 99 در این‌باره گفته بود: «سازمان حفاظت محیط‌زیست حقابه تالاب گاوخونی را ۱۷۶ میلیون متر مکعب برآورد کرده است. بنا بر توافق، این وزارتخانه باید سالانه این میزان حقابه را تأمین کند و آب به طور مستقیم وارد تالاب شود، اما تاکنون هیچ آبی از این حقابه وارد تالاب نشده است. این در حالی است که در سال آبی ۹8 – ۹7 بارندگی‌های خوبی در کوهرنگ داشتیم، به طوری که در ۵۰ سال گذشته فقط چهار بار رخ داده بود. به واقع در ۵۰ سال گذشته فقط چهار بار بارندگی در کوهرنگ به بالای دو هزار میلیمتر رسید؛ در حالی که در این سال آبی بارندگی به بیش از دو هزار و ۲۰۰ میلیمتر افزایش یافت اما باز هم حقابه ای تأمین نشد.»

36 تالاب در خطر، امکان خروج ایران از رامسر!

اکنون پنجاه سال از امضای کنوانسیون رامسر می‌گذرد و طی این سال‌ها، بی‌توجهی مسئولان کشور به حفظ تالاب‌ها با شیبی تند به سوی افق می‌رود. پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان حفاظت محیط‌زیست از قول مدیرکل محیط زیست خوزستان در 11 بهمن 99 اعلام کرده است: «طی 10 سال اخیر به برگزاری مراسم روز جهانی تالاب در ایران اهمیت داده نشده، در حالی که در دو سه سال گذشته فعالیت‌های خوبی شده است.». یکی از دستاوردهای آن به طور مثال، خشکی 96 درصدی تالاب گاوخونی در سال جاری است! البته معاون فنی اداره کل حفاظت محیط‌زیست گیلان در همایش بزرگداشت روز جهانی تالاب‌ها در 14 بهمن 98 بنابر گزارش پانا گفته است: «۳۶ تالاب کشور در لیست خطر و قرمز قرار گرفته‌اند و باید با برنامه‌ریزی نسبت به احیای آن‌ها اقدام شود تا منجر به خارج شدن ایران از کنوانسیون رامسر نشود.» کنوانسیون رامسر هر سال شعاری را برای روز جهانی تالاب‌ها منتشر می‌کند. به طور مثال، شعار ویژه روز جهانی تالاب‌ها درسال 2016 «تالاب برای آینده ما و معیشت پایدار»، در سال2017 «تالاب‌ها برای کاهش خطر بلایای طبیعی»، در  سال2018 «تالاب‌ها برای آینده شهر» و در سال 2019 «تالاب‌ها و تغییرات اقلیمی» بوده است. اوضاع تالاب گاوخونی نشان می‌دهد که کار با شعار پیش نمی‌رود!

نوشداروی آبی برای تالاب‌های سوخته

روز جهانی تالاب‌ها (‌ World Wetlands Day) برای اولین بار در سال ۱۹۹۷ جشن گرفته شد و از آن پس، کشورهای عضو این کنوانسیون، هر سال در دوم فوریه این روز تالابی را جشن می‌گیرند. این روز جهانی در شهرستان‌های تالابی کشور ما هم با حضور مهمانان داخلی و خارجی، سفرای برخی از کشورها و بعضی از اعضای این کنوانسیون جهانی جشن گرفته می‌شود. در این روز چندین نشست خبری برگزار می‌شود، از نتایج برخی پژوهش‌ها و مقالات و… سخن به میان می‌آید؛ روبان چندین پروژه چیده می‌شود، جاهایی افتتاح می‌شود، لوح تقدیر و جایزه و بیلان‌کاری تقدیم و توزیع می‌شود، مسابقه نقاشی برای کودکان و برنامه انتخاب قهرمان تالاب‌ها برای محیط‌بانان برگزار می‌شود، مسئولان و مهمانان داخلی و خارجی پس از گشت‌و‌گذار و خورد و خوراک مفصل و تهیه سوغاتی به خانه‌هایشان می‌روند و معمولا بی‌فاصله با انتشار اخبار مرتبط، جشن به عزا مبدل می‌شود و آن‌ها 18 روز بعد متوجه می‌شوند که هورالعظیم آتش گرفته است!
بررسی مختصر اخبار آتش‌سوزی تالاب‌های ایران در دوسه سال اخیر نشان می‌دهد که تنها در سال 99، 340 هکتار از تالاب بین‌المللی میان‌کاله به صورت سریالی سوخته، تالاب بین المللی زریوار مریوان بیش از 10 بار آتش گرفته و حدود 170 هکتار از نیزارهای اطراف آن دود شده و به هوا رفته، تالاب بین المللی کانی برازان در یک فقره آتش‌سوزی 18هکتار از پوشش گیاهی خود را از دست داده، (به استناد تصاویر موجود) آتش‌سوزی 10 هکتاری تالاب هامون با بیل خاموش شده! پنج‌هکتار از نیزارهای خشک تالاب بین‌المللی شادگان در آتش از کف رفته، بخشی از تالاب بیشه دالان بروجرد از میان رفته، در آتش‌سوزی تالاب قره قشلاق بناب، سه‌هکتار گیاه کباب‌شده، دوهکتار از تالاب گندمان سوخته، قسمتی از برخی تالاب‌های پلدختر مانند گری بلمک و تنگ فنی افروخته و دوبار در یک هفته آتش به جان نیزارهای زاینده‌رود خشک افتاده است. در سال 98 نیز 16هزار هکتار در بخش عراقی و بین 400 تا 600 هکتار از بخش ایرانی تالاب بین‌المللی هورالعظیم سوخته و تنها 18 روز بعد عملیات اطفا آغاز شده، 50 هکتار از تالاب میقان اراک خاکستر شده، تعدادی آتش‌سوزی پی‌درپی در نیزارهای تالاب انزلی رخ داده، تالاب میان‌کاله بارها آتش گرفته، تالاب ولیعصر پلدختر به دام آتش افتاده و… .   در سال 97، 10 هکتار از تالاب سه‌هزار هکتاری میانگران ایذه سوخته، تالاب انزلی مجددا آتش گرفته و … .  این رویه سال‌هاست که به صورت یک پدیده عمومی و عمدی برای سوء‌استفاده اقتصادی از زمین و روندگان و رویندگان تالاب‌ها ادامه دارد. این، تازه سوای دیگر معضلات زیست‌محیطی مانند خشک‌سالی، کشتار و صید بی‌رویه گونه‌های جانوری، ایجاد آلودگی‌های صنعتی و… است که همه دارای منشأ انسانی هستند و از اتفاق، زیر گوش مسئولان محیط زیست کشور اتفاق می‌افتند!
سایت خبری انرژی امروز در 22 خرداد 97، از قول عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست و معاون رئیس‌جمهور نوشته است: «قبل از انقلاب همه تالاب‌های ما سالم بودند، به دلیل سیاست‌های نادرست و رفتار نامناسب با طبیعت تالاب‌های ما بعد از انقلاب نابود شد.» این در حالی است که «طرح حفاظت از تالاب‌های ایران در همکاری بین دولت ایران (سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران)، صندوق تسهیلات محیط‌زیست جهانی (GEF) و برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) از سال ۲۰۰۵ شروع و با هدف کاهش یا حذف دائمی تهدیدات و به طور کلی پایداری و بقای اکوسیستم‌های تالابی ایران فعالیت خود را در تالاب‌های منتخب به عنوان سایت‌های نمونه اجرایی کرده است.» تالاب گاوخونی اما از سال ۱۳۷۸ کم‌آب و در بسیاری از مواقع سال خشک بوده است. حال این تالاب، حتی پنج سال پیش از اجرای طرح حفاظت از تالاب‌های ایران در سال ۲۰۰۵ بد بوده، و به یاری مدیریت غلط و حب و بغض‌های سیاسی، 17 سال پس از آغاز این طرح حمایتی با 96 درصد خشکی خالص، جان به جان آفرین تسلیم کرده است!

درجشن ملی تالاب‌ها، اصفهان ماند و ریزگردها

بررسی اخبار در دسترس نشان می‌دهد که همایش روز جهانی تالاب‌ها در ایران، در برخی شهرهای تالابی برگزار شده است. به طور مثال، این همایش در 14 بهمن 93 به میزبانی زابل، در 13 بهمن 94 به میزبانی اصفهان، در 14 بهمن 95 به میزبانی خوزستان، در 13 بهمن 96 به میزبانی رامسر، در 13 بهمن 97 به میزبانی بندر خمیر، در 14 بهمن 98 به میزبانی امیرکلایه لاهیجان، در 17 بهمن 98 به میزبانی شهرستان نظرآباد کرج و احتمالا در چند شهرستان دیگر برگزار شده است. شهرستان‌هایی که هر کدام به نحوی شاهد تحولات تدریجی محیط زیست تالاب‌هایشان بوده و هستند. به گزارش ایرنا در 13 بهمن 94، حمید ظهرابی مدیرکل وقت سازمان محیط‌زیست استان اصفهان در همایش یک روزه روز جهانی تالاب‌ها در شهر اصفهان، اظهار کرده است که «احیای تالاب گاوخونی در دستور کار این اداره کل قرار دارد.» او همچنین از اختصاص حقابه به گاوخونی خبرداد و افزود: «78 میلیون متر مکعب آب زاینده رود برای احیای رودخانه و تالاب گاوخونی اختصاص یافته، اگر چه برای احیای این تالاب باید 176 میلیون متر مکعب اختصاص می‌یافت. براساس مصوبه دولت، حقابه محیط زیست پس از مصرف شرب به عنوان دومین اولویت قرار گرفت.» او در ادامه از تشکیل «ستاد احیای تالاب گاوخونی به ریاست استاندار (وقت) اصفهان» هم خبر داده و گفته است: «ستاد در حال تدوین برنامه علمی و جامع برای احیای این تالاب است.» حالا نزدیک به شش سال از اظهارات ظهرابی می‌گذرد؛ او، زرگرپور و مهرعلیزاده از مناصب مدیریتی استان به دیگر مناصب مدیریتی منصوب شده‌اند؛ نمود هیچ برنامه‌ای در مورد احیای زاینده‌رود و تالابش به چشم نمی‌آید و گاوخونی تا آخرین قطره و قطعه پرنده و جانور و گیاهش از اصفهان کوچ کرده است. باقی‌مانده، چند گزارش با محتوای او گفت و افزود و شرح حالی از انجام اقداماتی است که به نظر نمی‌رسد دردی از گاوخونی دواکرده باشند. البته علاوه بر مسئولان و کارشناسان داخلی، شخصیت‌هایی از کشورهای عراق، جمهوری آذربایجان و استرالیا در همایش آخرین تقلای گاوخونی حضور داشته و به گفته ظهرابی از «ناحیه کوچکی از قسمت شمالی تالاب که به دلیل ورود آب حاصل از زهکش‌ها هنوز هم شاهد حیات است» دیدن کرده‌اند؛ چون «سایر قسمت‌ها کاملا خشک و به بیابان تبدیل شده اند»! معصومه ابتکار، رئیس وقت سازمان محیط زیست کشور و معاون رئیس جمهوری نیز در نشستی خبری حضور می‌یابد و چندین پروژه زیست محیطی را که هیچ ربطی به تالاب گاوخونی ندارد، افتتاح می‌کند. ظهرابی گفته بود: «شمار پرندگان تالاب به تعداد اندکی ازپرندگان کنارآبزی که بیشتر از دسته آبچلیک سانان هستند، تقلیل یافته و در برخی روزهای سال گونه‌های دیگر پرندگان، نظیر فلامینگو یا تنجه نیز به تعداد بسیار اندکی در این منطقه مشاهده می‌شود.» حالا در بهمن 99 سازمان حفاظت محیط‌زیست استان برای تالابی که خشکیده است جشن می‌گیرد: اصفهان مانده و ریزگردهایش! سایت رسمی مجمع فعالان زیست محیطی در مقاله یاد شده درباره خوانش این کنوانسیون از عواید تالاب‌ها نوشته است: «طبق کنوانسیون رامسر تالاب‌ها برای تنوع زیستی حیاتی هستند. جمعیت زیادی از پرندگان مهاجر در آنجا زمستان گذرانی می‌کنند یا از آن‌ها در مسیر رفت‌و‌برگشت به مناطق زمستان گذاری در آفریقا یا شبه قاره هند استفاده می‌کنند. تالاب‌ها آلودگی‌های آب را از بین می‌برند، توفان‌ها را کنترل می‌کنند. با جذب ۳۰ درصد از کربن زمینی، اثرات آب و هوایی را محدود می‌کنند، از تنوع زیستی بزرگی برای کمک به زندگی انسان، ذخیره و تأمین آب برخوردارند، به یک میلیارد نفر در سراسر جهان کمک می‌کنند تا به زندگی خود ادامه دهند، ۴۰ درصد از گونه‌های مختلف را در خود جای داده‌اند، قسمت عمده‌ای از مواد غذایی ساکنان مناطق مجاور را تأمین می‌کنند و برای تأمین معیشت آن‌ها ضروری هستند. همچنین منبع مهمی برای رونق گردشگری در کشورها به حساب می‌آیند.»

حق آبه یا حقابه؟ فرقی نمی‌کند، بدهید!

بر اساس برآوردها، ارزش اقتصادی تالاب‌ها ۱۰ برابر جنگل‌ها و ۲۰۰ برابر زمین‌های زراعی است و 3 درصد سطح کره زمین را پوشانده اما با کمترین توجه مواجه است. تولید و ذخیره‌سازی آب، حفظ تنوع زیستی گیاهی و جانوری، مهار سیل و فرسایش، پالایش آب، کانون‌های گردشگری، تثبیت آب وهوای محلی به‌ویژه تعدیل درجه حرارت، تأمین غذا و تولید فراورده‌های شیلاتی و پرندگان، از ارزش‌های اکولوژیک تالاب‌هاست. معاون محیط‌زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط‌زیست در 7 بهمن 97 در نشست خبری روز جهانی تالاب‌ها با اشاره به نقش تالاب‌ها در زندگی مردم محلی گفته است: «زندگی ۷۰ هزار نفر از مردم سیستان‌و‌بلوچستان به هامون وابسته است، همچنین ۱۲‌هزار نفر از طریق صیادی در تالاب هورالعظیم زندگی می‌گذرانند. تالاب شادگان نیز پنج‌هزار نفر را مشغول داشته است.» کشاورزان شرق اصفهان هم عطای کشاورزی را به لقای دوست بخشیده و زمین‌های بی‌آبشان را به خدا. ایرنا اما در گزارش 18 مرداد 99 خود آورده است: «سازمان حفاظت محیط‌زیست به عنوان متولی محیط‌زیست کشور، حقابه تالاب گاوخونی را ۱۷۶ میلیون متر مکعب برآورد کرده و وزارت نیرو موظف به تخصیص آن شده؛ اما تاکنون قطره‌ای از این حق به تالاب نرسیده است؛ با وجود اینکه سال ۹8- ۹7 بارندگی خوبی رخ داد. بنا به گفته کارشناسان امر، این میزان از بارندگی در ۵۰ سال گذشته فقط چهاربار رخ داده که بالای هزار میلیمتر در کوهرنگ بوده است. این میزان در سال ۹8- ۹7 به دوهزار و ۲۰۰ میلیمتر رسیده اما باز هم حقابه‌ای به تالاب نرسید؛ این در حالی است که سد زاینده‌رود نزدیک به ۸۸۰‌میلیون متر مکعب آب داشت.»
این رسانه در ادامه بیشترین مصرف آب را از آن کشاورزی منطقه دانسته؛ به‌طوری که «بین ۸۰ تا ۸۵ درصد آب روانه مزارع و باغ‌ها می‌شود. البته با تمام این سیاه‌بختی‌ها و کمبود ظاهری آب برای تالاب، دو سال است که کشت تابستانه نیز به دو کشت قبلی در حوضه آبریز تالاب بختگان اضافه شده و با این حساب، آب بیشتری روانه بخش کشاورزی می‌شود. اکنون گاوخونی کمتر از یک درصد آب دارد و نزدیک به پنج درصد از مساحت آن مرطوب است؛ این تالاب ۴۶ هزار هکتاری یک کانون بالقوه انتشار گردوغبار شده که اگر شرایط کنونی ادامه یابد، فعال خواهد شد و گرد و غبار آن نه تنها کلان‌شهر اصفهان و شهرهای اطراف، بلکه استان‌های مجاور از جمله یزد را هم فرا می‌گیرد؛ بنابراین باید حقابه آن تأمین شود.»

بهره‌برداری معقول از تالاب‌ها؟! شاید وقتی دیگر…

منصور شیشه‌فروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان در گفت‌وگو با رسانه‌ها در 11 بهمن 99، خشکیدن تالاب بین‌المللی گاوخونی را این‌گونه تحلیل کرده و گفته بود: «منابع تأمین آب تالاب در دوران ترسالی از طریق زاینده رود و از مسیر شهرهای اژیه و ورزنه بوده است. روان‌آب‌های جاری از کوه‌های جنوبی شهرضا هم از حاشیه غربی تالاب و دشت جرقویه- حسن آباد، قسمتی از آب تالاب را تأمین می‌کرد و بخش دیگر نیز از سد ایزدخواست و با گذر از مبارکه به تالاب وارد می‌شد، اما بعد از خشک‌سالی‌هایی که از سال 66 اتفاق افتاد، ورود آب از سد ایزدخواست فارس قطع شد.» بنابر این اظهار نظر، به نظر می‌رسد تنها مقصر خشکیدن زاینده رود و تالابش، خشک‌سالی طبیعی بوده باشد! این در حالی است که کنوانسیون رامسر «بر حفاظت و بهره‌برداری معقول از تالاب‌ها به ویژه در جهت فراهم‌ساختن زیستگاهی برای پرندگان آبزی» تأکید داشته و کارشناسان امر نیز در سال‌های مختلف، به بروز چنین معظلی در سال‌های پیش رو اشاره داشته بوده‌اند.
به عنوان مثال، سایت خبری اصفهان شرق، به نقل از  یک خاک‌شناس و استاد دانشگاه در 29 تیر 96 هشدار داده بود که: «کانون ریزگردهای تالاب گاوخونی هنوز فعال نشده و به همین دلیل لازم است که این تالاب مرتب پایش شود؛ چرا که در صورت فعال‌شدن، کانون ریزگردهای سمی آغشته به فلزات سنگین به همراه سونامی نمک استان‌های زیادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.» او با تشریح نتایج آخرین نمونه‌برداری از گاوخونی در آبان 94 گفته بود: «در حال حاضر قسمت‌های مرکزی تالاب دارای رطوبت قابل ملاحظه‌ای است که در لایه‌های پایینی سطح تالاب وجود دارد؛ به لایه‌های سطحی نفوذ کرده و جلوی وقوع پدیده ریزگردها را می‌گیرد؛ اما قسمت‌های شمال و شرق تالاب به تولید چشمه‌های ریزگرد حساس است. خاک تالاب گاوخونی در شمال و شرق دارای بافت ریزی است که اگر چشمه گرد‌و‌غبار در این منطقه فعال شود، می‌تواند مسیرهای طولانی را طی کند؛ به همان صورت که ریزگردهای ناشی از تالاب هورالعظیم به مناطق دوردست و حتی تهران رسیده است.» احمد جلالیان تأکید کرده بود: «اگر کانون ریزگردهای گاوخونی فعال شوند، زندگی میلیون‌ها نفر تحت تأثیر قرارخواهد گرفت.»
تأکیدات او اما مانند دلواپسی رسانه‌ها و دوستداران محیط زیست و مردمی که در این هوا تفس می‌کنند، راه به جایی نبرد؛ اگرچه به گفته او «اهمیت احیای تالاب گاوخونی کمتر از دریاچه ارومیه نیست. این تالاب با وسعت 46هزار هکتار علاوه بر سونامی نمک می‌تواند ریزگردهای سمی را به استان‌های زیادی منتقل کند؛ زیرا این تالاب سال‌های سال زهکش اراضی کشاورزی بوده، همچنین پساب‌های کارخانجات کوچک و بزرگ اطراف اصفهان به این تالاب می‌ریخته و انباشت سموم وارد‌شده به تالاب، رسوبات را آلوده کرده است. از همین رو ریزگردهای شکل‌گرفته از این تالاب سمی خواهد بود.» این مسئله نشان می‌دهد که مشکل زاینده‌رود و تالابش حاصل دهه‌ها بی‌مسئولیتی و بی‌برنامگی مسئولان استان و کشور است.

زاینده‌رود من کو؟!

در نهــایت، نه شـــعارهـــای انتـــخاباتی رئیس‌جمهوری در میدان نقش‌جهان مبنی بر اینکه «آب را به زاینده‌رود برمی‌گردانیم!»، نه تهدید به استعفای نمایندگان اصفهان در مجلس بر سر ماجرای زاینده رود، نه طرح‌های رؤیایی استانداران اصفهان، نه تحلیل‌های متنوع کارشناسی، نه امضای کنوانسیون رامسر، نه اعتراضات خالصانه کشاورزان شرق استان و نه هشتگ اصفهانی «#زاینده_رود_من_کو؟» نتوانستند آب را به زاینده رود برگردانند.  یک تیر 99 بود که ایرنا از قول مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب‌های ایران از امضای سند فاز سوم این طرح برای سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵ خبر داد. یعنی همان وقتی که آب از سر گاوخونی گذشته بود.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط