این سرزمین وسیع دارای صدها آبادی است که هریک به نامونشان خود هستند. از طرف دیگر هرکدام از این آبادیها دارای گنجینهها و آثار تاریخی هستند که بسیاری از آنها ناشناخته ماندهاند. از آن میان ما فقط «منارجنبان» و کوه «آتشگاه» را میشناسیم. خیلی که اهل گردشگری باشیم، «حمام رهنان» را هم بازدید کردهایم. اما از صدها حمام، قلعه، برج کبوتر، مسجد و مدرسه قدیمی و سقاخانه که در این جا وجود دارند بیخبریم. یک دلیل آن که این آثار در چشم اصفهانپژوهانی مانند دکتر هنرفر نیامده یا از آن بیاطلاع بوده است. کسی که میدان نقشجهان را میبیند، لابد از مشاهده یک حمام کوچک در فلان آبادی ذوقزده نمیشود! به همین خاطر بهجز معدودی، آثار این منطقه مهجور افتاده بودند تا اینکه پژوهشگر ارجمند «مهدی نجار اعرابی» منطقه را به دقت قدم زده و پیمایش کرده و توانسته است این آثار تاریخی را مشاهده کرده و در کتاب خود ثبت و ضبط کند. کتاب او «نسخه ارَم» نام دارد که برگرفته از شعر معروف صدرالدین خجندی است که در وصف ماربین گفته است «ماربینت که نسخه ارم است/ آفتاب اندر و درم درم است» این کتاب توسط انتشارات کانون پژوهش و با همکاری سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان در سال 1399 منتشر شده است. تعداد صفحات کتاب 300 صفحه است. مؤلف برای منطقه ماربین 27 کانون دیده است که شامل الیادران، آزادان، آشنستان، آفاران، بازارکاه، بهارانچی، جروکان، جوزدان، جــــویآباد، خــمینیشـــهر، دســـتگرد قداده، رهنان، زهران، شیش و بیدآباد، کفشران، ککنان، کلیچه، کوه آتشگاه، کوهانستان، کالادان، گورتان، لادان، لنبان، ناژوان، نصرآباد، وازیچه، ولدان هستند. اینها کانونهای جمعیتی هستند که در این کتاب به آنها پرداخته شده است و همگی در منطقه ماربین قرار دارند. مؤلف درباره هر کدام از این موارد ابتدا بخشی دارد در باب «واژه شناسی» که بیشتر از کتاب «فرهنگ جامع نامها و آبادیهای اصفهان» اثر استاد محمد مهریار، به کندوکاو آن اسم پرداخته و مسلم از ریشهیابی آن نام، به بسیاری از حقایق نیز میتوان دست یافت. بعد از آن به سراغ آثار برجایمانده در آن منطقه رفته و به واسطه مشاهده میدانی نکات جالبی را راجع به آنجا باز گفته است. به فهرست مراکز جمعیتی ماربین که نگاه میکنیم میبینیم محلههای لنبان، الیادران، بیدآباد و حتی کالادان امروز همگی جزو شهر اصفهان هستند. حتی چندی پیش رهنان هم خودش را به شهر اصفهان چسباند! بنابراین واجب است که این کتاب را با دقت مطالعه کنیم تا لااقل در محدوده شهر اصفهان چیزی ناگفته و جایی نادیده نمانده باشد.
خمینیشهر و آتشگاه هم که شهری است جداگانه اما نزدیک. خیلی مناسب است روزی تعطیل را به بازدید آن برویم و ببینیم بنایی مانند ایوان گزیها که در پای کوه سید محمد ما را به آتشکدهای قدیمی راه میبرد یا مسجد جامع خوزان که به قرن هشتم هجری باز میگردد و در دوره صفوی الحاقاتی بدان افزودهاند، با آن مقرنس کاری و قطاربندی و گچبریهای زیبا و یا مسجدفروشان که به دوران قاجار میخورد یا مسجد ابوالبرکات که به دوران صفوی باز میگردد، چگونه هستند. اینها همگی آثاری هستند که در منطقه سده یا خمینیشهر انتظار پژوهشگران و محققان را میکشند.
یا اینکه محله دستگرد قداده (یعنی دستگرد آتشکده) که مسجد جامعی دارد مربوط به عصر صفوی و نیز حمامی و قلعهای دارد که باید رفت و دید. ما در این کتاب چندین صفحه راجع به توصیف و تحلیل حمام رهنان میبینیم که در این میان نکات مردمشناختی زیادی نیز دیده میشود. (اعرابی، 1399، صص 184 ـ 176) اگر کسی حمام رهنان را دیده باشد، حمامی که در عصر زندیه آقامحمد رنانی ساخت، در مییابد که بینه آن با ابعاد 20 متر در 20 متر بسیار بزرگتر از حمامهای شهر اصفهان است. مؤلف در کتاب یادآور میشود که مراسم مختلفی در حمامها برگزار میشده که اغلب با حضور جمعیت کثیری بوده است. یک نمونه حمام عزاست که چهل روز بعد از مرگ، اهالی، بازماندگان متوفا را به حمام میبردند تا لباس عزا را از تنش در آورند. یا اینکه در این بینه بزرگ سنگی بوده است که در فقدان غسالخانه، مردگان را در آنجا میشستهاند و این امر مستلزم حضور مردم بیشماری بوده است(همان، ص 179). به هر حال حمام دو قلوی رهنان با 1400 متر مربع مساحت یکی از بزرگترین حمامهای کشور است.
کتاب «نسخه ارم» به بخشی از شهر اصفهان نظر دوخته است که در کتابهای اصفهانپژوهان کمتر بدان نگریسته میشد و بدینخاطر این کتاب اهمیت خاصی دارد. به نظر میآید مناسب است که در روزهای تعطیل این کتب را دست گرفت و به منطقه رفت و سیاحت کرد و بر دانش خود افزود.