برای حل این موضوع دو راه پیشرو داریم:
1.کوچککردن آموزشوپرورش و کاهش هزینههای غیرضروری؛
2.طراحی سازوکارهای جدید مالی جهت ایجاد فرصتهای اقتصادی در آموزش و پرورش.
به تفکیک در خصوص این دو راه حل، توضیحاتی ارائه میشود:
1.کوچککردن آموزش و پرورش و کاهش هزینههای غیرضروری
1.الف. حذف برخی از دوایر و ادارات موازی و غیر ضروری.
برخی از این بخشها درون آموزش و پرورش شکل گرفته و بودجههای اختصاصی دارند؛ مانند انتشارات رشد، پیوند، نشریه تعلیم و تربیت و… که میزان استفاده واقعی معلمان و دانش آموزان از این نشریات به اعتقاد بنده و با توجه به سوابق اجرایی در مدارس، زیر 5 درصد است!
هر سال با صدور بخشنامهای ادارهها و نواحی را مجبور به ثبتنام مجلات رشد میکنیم؛ در صورتی که حتی اگر فرض را بر کارایی و مفید بودن آنها بگذاریم، میتوان این مجلات را به صورت الکترونیکی هم ارائه کرد (حداقل در دوران کرونا) و این در حالی است که حداقل هزینه برای اشتراک سالانه مجلات رشد در یک مدرسه 300 نفری، تقریبا دوونیممیلیون تومان است، حال این رقم را در نیمی از مدارس کشور هم که ضرب کنیم عدد بزرگی بهدست خواهد آمد؛ این هزینه را به هزینههای مربوط به حقوق کارمندان شبکه رشد، هزینههای چاپ و توزیع مجلات و نگهداشت ساختمانهای عریض و طویل این مجموعه در تهران اضافه کنید و اینها در حالی است که برخی مدارس ما از تنگناهای مالی به شدت رنج میبرند و در اشل بزرگتر، آموزش و پرورش با مشکلات عدیده مالی روبهروست. آیا نمیتوان این بودجه هنگفت را در جاهای دیگر هزینه کرد؟ واضح است که منافع برخی از افراد تاکنون مانع از این مهم شده است.
از زیرمجموعههای دیگری که به نظر میرسد بعد از گذشت 42 سال از انقلاب اسلامی باید بسیار کوچک شود، نهضت سواد آموزی است که همچنان در ادارات، سمت کارشناس مسئولی، کارشناسی و رئیس اداره را یدک میکشد و مبالغی نیز به مربیان تعلیمدهنده (که بعضا دو یا سه دانش آموز مسن دارند) بهصورت ماهیانه پرداخت میشود، در صورتی که آمار بیسوادی نسبت به بدو تأسیس این مجموعه کاهش چشمگیری داشته است! از دیگر بخشهایی که سبب هرز رفتن بودجه آموزش و پرورش میشود، وجود سامانههای متعدد و بعضا موازی (حدود 40 سامانه) است؛ سامانههایی مانند سناد، امین، همگام، ERP( اتوماسیونهای مختلفHRM ، EMS) سامانه مالی و… آیا نمیتوان همه این سامانهها را در یک سامانه مرکزی مثل همگام ادغام کرد؟ به نظر میرسد وجود مافیاهای قوی، مانع از انجام این کار میشود. از صندوق ذخیره فرهنگیان و بیمه معلم صرفهنظر میکنیم و صرفا اشارهای داشته باشیم به اینکه بدانیم فقط از سود بیمه معلم و آتیهسازان حافظ (با توجه به اینکه صنعت بیمه، صنعتی سودآور است) میتوان بسیاری از مشکلات مدارس کمبرخوردار و معلمان را حل کرد.
1.ب.حذف هنرستانها از بدنه آموزش و پرورش و ادغام در مراکز فنی و حرفهای (وزارت کار).
وجود مشکلات مالی، کمبود فضا، نیروی انسانی و تجهیزات، عملا عرصه را بر هنرستانها تنگ کرده و از سوی دیگر هزینه زیاد هنرستانها نسبت به بقیه مقاطع تحصیلی، بار بزرگی بر دوش آموزش و پرورش محسوب میشود. از طرف دیگر طبق ماده 33 لایحه برنامه ششم توسعه، دولت مکلف است 15 درصد کاهش حجم از طریق حذف واحدهای غیرضروری، خرید خدمات و مشارکت با بخشهای غیر دولتی یا ادغام سازمانها داشته باشد. لذا با توجه به موازیکاری هنرستانهای آموزش و پرورش و مراکز فنیوحرفهای وزارت کار، با ادغام این دوبخش میتوان گامی مثبت در جهت تحقق اهداف عالیه نظام تعلیم و تربیت برداشت. البته دولت در سال 90 گام مشابه و موفقی در زمینه ادغام آموزشکدههای فنی آموزش و پرورش با وزارت علوم برداشت. حال به برخی از مزایای این پیشنهاد میپردازیم: الف. تفاوت اساسی دانشآموزان هنرستانی و دبیرستانی (از نظر ماهیت رشتهها، روحیه کارآفرینی، خلاقیت و…) و لزوم جداسازی بنیادی آنها؛ ب.جلوگیری از موازیکاری دو دستگاه دولتی؛
ج.کوچک شدن آموزش و پرورش و به تبع آن کاهش مشکلات مالی؛ د.غنی تر شدن مراکز فنی و حرفهای از نظر تجهیزات و نیروی انسانی.
ادامه دارد