اگر هم کسی مانند حاج محمد حسین صدر اصفهانی خیابان خواجو و مدرسه صدر را ساخته است، نه از بابت مقام دولتی او بود، بلکه علاقه شخصی او را بدین کار وادار کرده بود. باقی بقایای قاجاری در اصفهان هم همگی یا ملک شخصی هستند یا ابنیهای که یک فرد، بنا به علاقه یا حس خود دستبهکار ساخت و عرضه آن زده است. خانههای شخصی که در گوشهگوشه شهر پراکنده هستند و چندین مسجد که باز هم چنین وضعیتی دارند. اما همان کارنامه ضعیف قاجاریه را در اصفهان بخواهیم مروری کنیم، میبینیم «مسجد سید» بر بالای این کارنامه قرار دارد. این بنای عظیم و زیبا در واقع «برند» سلسله قاجار در اصفهان است. این مسجد داستان جالبی دارد. هم به یک شخصیت مشهور دوران فتحعلی شاه در اصفهان یعنی «شیخ محمدباقر شفتی» و هم به یک محله بزرگ اصفهان به نام «بیدآباد» ارتباط دارد. در واقع مسجدسید حلقهای است که این دو عنصر دیگر را به هم وصل میکند. «مسجد سیدـ سید شفتی ـ بیدآباد». این مسجد در مسیر گردشگری نبود، تا اینکه بازارچه بیدآباد و بازارچه شاطرباشی در اطراف آن بازسازی شده و از نقاط جذب گردشگر شدند. خوب است این مسجد زیبا هم در بروشورهای گردشگری قرار گرفته و بیش از پیش عرضه شود. یک تــحقـــیق عـــظـیم از ســـیــد مصلحالدین مهدوی، یعنی کتاب «بیان المفاخر» به تفصیل داستان زندگی سید شفتی را در دو جلد بازگفته است. (مهدوی، 1368)
او در همین کتاب شرحی راجع به محله بیدآباد و سیر تحولات آن ارائه میدهد. همچنین تحولات سیاسی و روزگار زندگانی سید شفتی را که مصادف با عصر فتحعلی شاه و محمدشاه میشود، به خوبی بیان کرده است. همچنین مصلحالدین مهدوی فصلی را به شرح و توصیف مسجدسید به عنوان بزرگترین اثر ماندگار سید شفتی در اصفهان اختصاص داده است. (مهــدوی، 1368، ج2، صــص 108ـ83) علاقهمندان میتوانند به آن کتاب و همچنین کتاب «گنجینه آثار تاریخی اصفهان» (هنرفر، 1350، صص 788 ـ764) مراجعه کنند. در هر دو کتاب بخشی به بازخوانی کتیبههای مختلف مسجد سید اختصاص داده شده است. مسجد سید در زمان فتح علیشاه پایهگذاری شد (1240 ق) و چهارچوب اصلی و به قول امروزیها «سفتکاری» مسجد در همان زمان سید شفتی به انجام رسید، اما کاشیکاریها و نازککاریهای آن ماند تا اعقاب او به انجام برسانند. به طوری که ساخت و تکمیل این مسجد حدود یکقرنونیم ادامه داشته است. اگر همین امروز هم به داخل مسجد بروید، قسمتهایی از دالان آن هنوز کاشیکاری ندارد. به نظر میآید نازککاری مسجد هنوز هم در جریان است.
مسجدسید نمادی از معماری و کاشی کاری عصر قاجار است. مسجدی که در زمینی وسیع و هشتهزار متری پایهگذاری شد. معماری آن تلفیقی از عصر صفوی با رایحهای از عصر قاجار است. شاید اولین نشانه نوگرایی که در مسجد هویداست، برج ساعتی است که بر فراز ایوان جنوبی مسجد خودنمایی میکند. چیزی که در مساجد دیگر اصفهان نظیر آن نیست. دکتر هنرفر به ما میگوید «بر فراز ایوان جنوبی مسجد برج ساعت بنا شده که صدای زنگ آن در محلههای مجاور مسجد طنینانداز میشود. این ساعت به وسیله حاج محمد ابراهیم ملکالتجار، از اروپا وارد شده و در سال 1323 هجری قمری،… بر فراز ایوان جنوبی مسجد نصب شده است»(هنرفر، 1350، ص 766) با این حساب اگر زمان کلنگزنی مسجد را 1240 ق بدانیم، این ساعت تقریبا هشتادسال بعد، در مسجد نصب شده است. اما هرچه هست باید به نوعی آشتی میان معماری مسجد و آن برج ساعت وجود داشته باشد که بزرگان آن روزگار تصمیم میگیرند که این کار را انجام دهند. کاشیکاری مسجد نیز چشمنواز است. دیگر مانند کاشیهای صفوی فقط با آبی و فیروزهای طرح دوستی نریخته است. در کاشیهای مسجدسید رنگهای زرد، سبز و قرمز نیز میبینیم. رنگهایی که در دوران قاجار به کاشیها اضافه شد.
درباره این مسجد نکات جالب و آموزنده دیگری نیز وجود دارد که در زیر به شرح آن میپردازیم:
1. اصولا محله بیدآباد یا ویدآباد در بیرون از حصار شهر بود و حتی در زمان صفویه هم از محلههای حاشیهای شمال غربی شهر محسوب میشد. ساختهشدن مسجدسید در زمان قاجاریه باعث شد این محله از بلوک ماربین جدا شده و جزئی از شهر بزرگ اصفهان شود. این حقیقت را میرزا حسن جابری انصاری گفته و مصلحالدین مهدوی نیز به نقل از او، صحه نهاده است «تجدید این محله را باید از مرحوم سید حجتالاسلام دانست… قسمت بیدآباد و شهیش را که جزو ماربین و باغهای حومه شهر میشمردند، جزو شهر آورده و محله بزرگی را تشکیل کرد و بر دایره شهر افزود.» (مهدوی، 1368، ج 2، ص 207) اصولا مرسوم است که ساختهشدن یک بنای مهم در حاشیه شهر باعث میشود آنجا رونق گرفته و بافت جمعیتی آن افزوده شده و به شهر اصلی پیوند بخورد. این کار را در قرون جدیدتر حرم زینبیه در شهر اصفهان انجام داد. پس تأثیری که مسجد سید در معماری شهری و شهرسازی اصفهان داشت این بود که بخشی از شهر را که حتی در کتابهای جغرافیایی جزوی از ماربین محسوب میداشتند، یکی از محلههای شهر کرد و شهر را از ناحیه شمال غربی گسترش داد. در دوره رضاخان کشیدهشدن خیابان چهارباغ پایین و در دوره پهلوی دوم کشیدهشدن خیابان مسجدسید، چهارچوب جدیدی برای محله بیدآباد طرحاندازی کرد.
2. مسجد چندین درب دارد که در جهات مختلف در محله بیدآباد باز میشوند. درب اصلی آن همان درب شمالی است که به درب زنجیر معروف است و درست روبهروی خیابان مسجدسید باز میشود. وقتی که از این درب وارد میشوید در سمت چپ و راست شما چهار عدد مهتابی بزرگ میبینید. مهتابی محلی روباز است که از کف حیاط بالاتر است و سه طرف آن به وسیله دیوارهایی محصور میشود. به مهتابی دربهایی باز میشود که بعضی حجرات طلاب است. نکته مهم اینکه آنجا (مهتابی) محل تشکیل کلاسهای آموزشی بوده است. کلاسهای مدرسه علمیهای که متعلق به مدرسه بوده و نیز محل تشکیل کلاسهای مکتبخانههایی بوده است که تا دوران معاصر نیز در این محل برگزار میشده است. خوشبختانه یکی از شاگردان این مکتبخانه یعنی معزالدین مهدوی، که خود ساکن آن محله بودهاند، خاطرات خود را نوشته و لحظههایی از این مکتبخانه را ثبت و ضبط کرده است. یکی از آنها که بازگوکننده رسانهها در یکصد سال پیش است برای ما جالب توجه است: «روزی از مکتب به منزل میآمدم. زیر بازارچه بیدآباد جارچی جار میزد. ایستادم که از مطلب مطلع شوم؛ زیرا اولین باری بود که جارچی را میدیدم. مردی از سکوی یکی از دکاکین بالا رفت و با بانگ بلند گفت: یا امیرالمؤمنین به دشمنت لعنت. مردم کسبه و رهگذر هر کس شنید گفت: بشمار و همه مردم برای شنیدن مطالب جارچی دور او اجتماع کردند. معلوم شد اساسا این عبارت را جارچیان در شروع به جارزدن میگویند… باری بعد از آن که جمعیت جمع شد، جارچی با عباراتی به لهجه اصفهانی غلیظ و لغاتی مقطع و با صدای بلند و رسا، اینطور اعلام کرد که عینا مینویسم: “ایهاالناس هرکس یک الاغ سیاه دمکوتاه پالانکهنه دندان تخت دیده است، بیاورد دم کاروانسرای آفتابگاه و دو قران حلال مشتلق بگیرد. بر محمد و آل او صلوات”. مردم همگی صلوات فرستادند و متفرق شدند. ده پانزده دکان رد شد و مجددا همین عمل را تکرار کرد. خلاصه در زیر بازارچه بیدآباد پنج بار جار زد. معلوم شد مبلغ یک قران گرفته است. این جارچی در آن زمان به منزله اعلان در روزنامههای کثیرالانتشار در این زمان بود.»(داستانهایی از پنجاه سال، 1348، مهدوی، ص 25)
اصفهان از گذشته قاجاری خود خوب مطلع نیست. صاحب این قلم در کتب و آثار متعددی تلاش کرد بخشهایی از این تاریخ 120ساله را بازنمایی و عرضه کند. همچنین کوشیدم با عرضه مواد اولیه (شامل اسناد و مطبوعات) از دوران قاجار، مواد خامی برای پژوهشهای گوناگون درباره این دوران مهم و اثرگذار به محققان ارائه دهم. دو کتاب «تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظلالسلطان» و نیز کتاب «اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگ جهانی اول» در این راستا منتشر شدهاند. وجود امثال مسجد سید، مسجد رکنالملک، مسجد رحیمخان، مسجد صاحب روضات و نیز خانههای متعدد قاجاری، آثار و نشانههایی هستند که قرار است اصفهان را با سلسله قاجاریه آشتی دهند.