جهانیشدن، کمرنگشدن مرزها و تحرکات آزاد در فرای مرزها را در پی داشته است. تحرک و مهاجرت نیروی کار از مشخصههای اصلی ساختار جهانی معاصر است. از دید صاحبنظران، مهاجرت به عنوان مهمترین تحرک جمعیتی، یک مفهوم چند وجهی و گسترده است که شامل ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میشود. به دلیل همین گستردگی و تفاوت در برداشت از این مفهوم در میان کشورهای مختلف، تعریف پذیرفته شده و جامعی از مهاجرت وجود ندارد. اما بنا بر تعریف سازمان ملل مهاجر به شخصی اطلاق میشود که برای حداقل یک سال یا بیشتر در کشوری به غیر از کشور مادری خود اقامت داشته باشد. به طور کلی انواع مهاجران را میتوان از سه طریق طبقهبندی کرد. در ابتدا از لحاظ اجبار، میتوان مهاجران را در دو طیف مهاجران اجباری یا مهاجران داوطلب قرار داد. دلیل یا علت مهاجرت عامل دیگری است که مهاجران را در دو دسته سیاسی یا اقتصادی قرار میدهد و سپس آخرین تمایز اصلی که مهاجران را در دو طیف قرار میدهد، قانونی یا غیرقانونیبودن مهاجران است. منظور از اصطلاح اجباری، افرادی هستند که به دلایلی همچون جنگ، آزار و اذیت یا دلایل محیطی مثل قحطی یا خشکسالی مجبور به ترک کشور خود شدهاند. در سال 2015 نقطه اوج بحران مهاجرت از خاورمیانه به اروپا محسوب میشود. در این سال برای اولین بار درخواستهای پناهجویان برای حمایت بینالمللی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا 600/255/1 درخواست بود که این تعداد بیش از دو برابر سالهای گذشته است. افزایش درخواست پناهندگی مهاجران مسلمان خصوصا پس از موج جدید آن که در پی بحران سوریه و عراق شکل گرفت، باعث ایجاد چالشهایی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی در کشورهای اروپایی شده است. البته موج مذکور پس از سال 2015 و 2016 کاهش پیدا کرد و با توجه به آمار سایت اتحادیه اروپا فراگیری بیماری کرونا تا اکتبر 2020 حدود 390 هزار درخواست پناهجویی در کشورها عضو اتحادیه اروپا ثبت شده است و سهم بزرگی از این درخواستها از کشورهای خاورمیانه خصوصا سوریه و عراق است و همچنان آمار قابل توجهی محسوب میشود.
مهاجرت هم برساخته از شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است و هم زمینهساز تغییر در این حوزهها است. در چند دهه اخیر، خاورمیانه شاهد فقر، بیثباتی و جنگهای زیادی بوده است که رشد مهاجرت را از این منطقه به سمت کشورهای همسایه و خصوصا کشورهای صنعتی غربی در پی داشته است و به طور کلی میتوان گفت علت عمده موج مهاجران و پناهجویان در چند سال اخیر در منطقه خاورمیانه همین جنگها و بی ثباتیهای سیاسی بوده است.
در مقابل تمرکز و تمایل اتحادیه اروپا در سیاستهای پناهندگی و مهاجرتی خود بر کنترل مرزها، محدودکردن مهاجرت و همکاری با کشورهای ثالث و غیرعضو در کنترل جریانهای مذکور است. در این میان، در کشورهای اروپایی آلمان به دلیل فرهنگ استقبال خود و همچنین ساختار اقتصادی و آموزشی خود، مقصد بسیاری از این پناهجویان بوده است. اما سوالی در این زمینه مطرح است، عبارت است از اینکه این موج مهاجرت از کشورهای خاورمیانه چه تأثیری بر ابعاد سیاسی و اقتصادی کشورهای اروپایی گذاشته است؟
ورود گسترده و بی قاعده این مهاجران و پناهجویان تهدیدات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برای اروپا محسوب میشود. از منظر سیاسی و فرهنگی موج اخیر پناهجویان به کشورهای اروپایی سه چالش عمده را در این کشورها برجسته میکند: 1) شکافهای فرهنگی و هویتی؛ 2) افزایش جرایم و تنشهای امنیتی و اجتماعی؛ 3) رشد گروههای افراطی و پوپولیستی.
در مقابل اکثر این کشورها با معضلاتی همچون پیری جمعیت و کمبود نیروی کار مواجه هستند. در نتیجه پناهجویان هم فرصت و هم تهدیدی برای کشورهای اروپایی محسوب میشوند. با توجه به پیامدهای بالا در شکل کلی آن، عدم ادغام مناسب، منجر به گسست اجتماعی و سیاسی در کشورهای اروپایی میشود.
در اینجا کلید تبدیل تهدیدها به فرصت برای جوامع اروپایی سیاست ادغام و پذیرش و جذب پناهجویان و مهاجران در کشورهای اروپایی است. مهاجران باید این فرصت را داشته باشند که به طور کامل در همه ابعاد زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در یک وضعیت برابر زندگی کنند تا اینکه بخشی از جامعه میزبان شوند. با توجه به اینکه پناهجویان و مهاجران دارای ریشههای هویتی و فرهنگی متضاد با هویت و فرهنگ کشورهای اروپایی هستند، ادغام کلیدی است برای پیامدهای بلند مدت و مثبت پناهجویان و نسلهای بعدی آنها. در این راستا ادغام مناسب در بخش اقتصادی و اجتماعی میتواند هویت جمعی جدید با حضور مهاجران و پناهجویان بر اساس ارزشهای کشور میزبان ایجاد کند. نتیجه این هویت جمعی و ملتسازی جدید، در عین یکپارچگی، جامعهای مولد و متنوع است.