روایت‌های مکتوب از جلفای نوی اصفهان

جلفا شهرکی در جنوب اصفهان بود که اکنون جزئی از شهر شده است و هیچ مرزی آن را از شهر اصفهان متمایز نمی‌کند. فقط اگر خوب به آسمان نگاه کنید، گنبد کلیساهایی که در میدان جلفا دور هم جمع شده‌اند،  تغییر سبک معماری و تغییر زبان بعضی اهالی را نشان می‌دهد. به تابلوی سردر مغازه‌ها که نگاه کنید خط ارمنی را می‌بینید. اینجا جلفای اصفهان است. محلی که از دیرباز، شاید از همان سال‌های تأسیس، یکی از مراکز گردشگری اصفهان بوده است. این مطلب به معرفی یکی از کتاب‌های مهم درباره تاریخ جلفا می‌پردازد.

تاریخ انتشار: 08:35 - دوشنبه 1399/12/11
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

بی‌گمان تمام سیاحانی که قدم به خاک اصفهان نهاده‌اند، آوازه زیبایی‌های جلفا را شنیده و آن را سیاحت کرده‌اند. بسیاری نیز به‌خاطر اشتراک مذهبی بدان‌جا اقامت گزیده‌اند. با این حال از زمانی که کلیسای وانک ساخته شد و توسط آن نقاش ایتالیایی، تصاویری بر دیواره‌های آن نقش بست، آنجا برای سیاحان جذابیت داشت. در دوران معاصر ساخت موزه کلیسای وانک که عمارت جدید آن در سال1349 افتتاح شد نیز بر جذابیت‌های جلفا افزوده است. در این موزه می‌توان صدها نسخه خطی، آثار هنری، دست‌ساخته‌های مذهبی، ظروف چینی و سفالی، آثار فلزی و مسکوکات را مشاهده کرد. در غرفه‌های «صنعت چاپ ارمنیان» نیز نخستین دستگاه چاپی را که در سیصد سال پیش به اصفهان آورده شد و آثار چاپ شده آن را می‌توان دید. همچنین در غرفه «یپرم خان» می‌توان آثار و وسایل شخصی این مجاهد مشروطه را مشاهده کرد. در غرفه «نسل‌کشی ارامنه» نیز عکس‌ها و فیلم‌هایی از این حادثه قابل مشاهده است. اما این شهرک تا روی کار آمدن شاه عباس و سال 1014 ق باغ‌های حومه شهر اصفهان بود. این ساکنان چه کسانی بودند؟ از کجا آمدند و روند حضور و اسکان آن‌ها در آنجا چه بود؟ کتابی که به معرفی آن خواهیم پرداخت به این پرسش‌ها پاسخ خواهد داد.

تاریخ اقلیت‌ها همیشه جذاب است. اقلیت‌های نژادی، قومی، مذهبی و… این تاریخ وقتی جذاب‌تر می‌شود که اقلیت ذکرشده با تحول بزرگ مانند مهاجرت یا جنگ یا انقلاب گره خورده باشد. همشهریان ارمنی که در شهر ما زندگی می‌کنند، تاریخ رازآلود و جذابی دارند که تا کنون کمتر بدان پرداخته شده است. خصوصا بیرونی‌ها یعنی مردم خارج از این اقلیت، کمتر قلم برگرفته و تاریخ آن‌ها را ثبت و ضبط کرده‌اند. خانم دکتر شکوه‌السادات اعرابی هاشمی، استاد تاریخ دانشگاه نجف‌آباد که چندین سال است در زمینه ارامنه اصفهان مطالعه می‌کنند، سرانجام حاصل مطالعات خود را در کتابی تحت عنوان «ارامنه جلفای نو در عصر صفوی» عرضه کرده‌اند. این کتاب در سال1394 توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی در 450 صفحه منتشر شده است. کتاب حوزه زمانی ورود ارامنه به اصفهان و نیز تحولات آن را تا پایان سلسله صفویه بررسی می‌کند. فصول مختلف کتاب بدین قرار است: جلفای قدیم، کوچانیدن ارمنیان به ایران، اسکان ارامنه در داخل ایران، شکل‌گیری و توسعه جلفای نو، سازمان اداری و مالیاتی جلفای نو، ارامنه و شاهان صفوی، ارامنه و تجارت صفوی، روابط ارامنه ارتدکس با کاتولیک‌ها در جلفا. مؤلف در این فصول هشت‌گانه تلاش کرده است متکی به منابع متقن، داستان ورود و اسکان ارامنه را بازسازی کند.

امتیاز این کتاب این است که مبتنی بر منابع محکم و همچنین اسناد است. اگر بخواهیم چهار منبع اصلی کتاب را معرفی کنیم باید بگوییم اول؛ منابعی که به زبان ارمنی نوشته‌اند. دوم؛ سفرنامه‌های خارجیان. سوم؛ تواریخ دوران صفوی و چهارم؛ اسنادی که مؤلف توانسته است با کمک کلیسای وانک از این کلیسا دریافت داشته و پس از بازنویسی در کتاب از آن سود بردهاست.

کتاب پس از آن که نگاهی کوتاه به جلفای قدیم می‌اندازد، خیلی سریع به رابطه شاه عباس و عثمانیان پرداخته و نقش سرزمین ارمنستان را در این میان تشریح می‌کند. شهری به نام جلفای ارس که در موقع حملات عثمانیان، مورد هجوم و غارت سپاه عثمانی قرار می‌گرفت و باید برای مقابله با ماندگاری سپاه عثمانی در خاک ایران، آن شهرک به همراه سرزمین‌های اطراف به «زمین سوخته» تبدیل می‌شدند. به همین خاطر فرمان رسید که ارامنه ساکن جلفای ارس و نیز ارمنیان ایروان و نخجوان به مناطق مرکزی ایران کوچ داده شوند. چنین نیز شد و این ارامنه (چیزی حدود 350 تا 400 هزار نفر) به داخل خاک ایران وارد شدند. گذشتن از خانه و کسب‌وکار برای ارامنه راحت نبود؛ اما دستور دولتی بود و باید اجرامی‌شد.

عبور از راهی دو هزار کیلومتری، با ابزار و وسایل زندگی و نیز زن و فرزند، این هم کار آسانی نبود؛ اما آن‌ها وقتی به بهشت امن اصفهان وارد شدند توانستند کمی آسایش را تجربه کنند. مدتی این خانواده‌ها در محله‌های مخـتلـف شهــر از جـمـلـه مـحـلـه تلواسکان، یوسف بنا و شمس‌آباد سکنا گزیدند. حتی در این محله‌ها برای خود کلیسا نیز درست کردند. مهمان‌نوازی شاه عباس و حمایتی که او از این مهمانان انجام می‌داد تا به جایی بود که وقتی شنید باغداران قریه ماربانان بر سر چند خربزه با این مهمانان تازه مرافعه کرده‌اند، به آن‌ها به تندی عتاب کرد که «روی ایشان سفید. فی الواقع قاعده میهمان نگاه داشتن همین باشد که جمعی به خاطر ما از وطن دو هزار ساله خود جلا شده باشند و خروار خروار زر و ابریشم را گذاشته، به خانه شما آمده باشند. گنجایش دارد که به جهت چند خربزه و چند من انگور و کلوزه با ایشان جنگ کنند؟» (اعرابی، ص 86، 1394).

تا این‌که سرانجام این فرمان حکومتی از سوی شاه عباس صادر شد که زمین‌های جلفا را به ارامنه بخشید «در این وقت بنا بر عنایت بی‌غایت شاهانه و شفقت بلانهایت پادشاهانه، درباره ارامنه جولاهه، و ترفیه حال ایشان، اراضی زمین واقعه در کنار رودخانه زاینده‌رود دارالسلطنه اصفهان که ایشان آنجا خانه ترتیب داده‌اند و ملک نواب همایون ماست، به انعام ایشان شفقت فرموده ارزانی داشتیم» (اعرابی، ص 86، 1394.(

بدین ترتیب حدود پنجاه سال بعد از کوچ، تمام ارامنه که در محله‌های مختلف شهر بودند، به جلفا نقل‌مکان کردند. حتی ارامنه‌ای که از ایروان و تبریز آمده بودند. آن‌ها در جلفا محله تبریزی‌ها و ایروانی‌ها را ساختند. محله سنگ‌تراشان را نیز ارامنه‌ای که به این شغل اشتغال داشتند، به وجود آوردند.

جالب است بدانیم قدیمی‌ترین محله‌های جلفا به سمت رودخانه قرار دارند، محله‌ها بعد بالای این محله به وجود آمدند. جلفای اصفهان آن‌قدر سریع رو به توسعه نهاد که در زمان شاه عباس دوم 3500 خانه داشت (ص 101). البته این قوم روزهای تلخی نیز داشته‌اند.

مثلا در زمان شاه سلطان حسین که دستور رسید در روزهای بارانی از خانه خود بیرون نیایند و کفش‌های پاشنه بلند نپوشند تا از مسلمانان ممتاز باشند (ص 351) اما این اقلیت ارمنی با ایمان که خود را اولین قوم گرونده به حضرت عیسی مسیح می‌دانند، برای محل سکونت خود دست به ساختن چندین و چند کلیسا زدند که در دوران صفوی عدد این کلیساها به 24 عدد هم رسید.

تعدادی از این کلیساها باقی مانده و اکنون جزو میراث معنوی و فرهنگی این محله محسوب می‌شوند. از میان آن‌ها از همه مشهورتر کلیسای وانک است که ساختمان نخستین آن در سال 1015 ق گذاشته شد و پنجاه سال بعد ویران شده و ساختمان عظیم‌تری بر جای آن ساخته شد. بیشتر دیوارنگارهای کلیسا مضامینی از انجیل مقدس دارد و تصاویری از بدو تولد تا عروج عیسی مسیح بر آن‌ها نقش بسته‌است.

روی بخشی از دیوارهای کلیسا، روز رستاخیز، داوری روز رستاخیز و بهشت و دوزخ دیده می‌شود. هزینه همه تزیینات، نقاشی‌ها و تذهیب‌های کلیسا را شخصی به نام خواجه «آودیک استپانوس» تقبل و تأمین کرده‌است. نقاشان این تصاویر همگی استادان ارمنی بودند از آن جمله خلیفه «هوانس مرکوز» و «کشیش استپانوس» و «استاد میناس» را می‌توان نام برد.

موزه و نمازخانه کلیسای وانک اکنون توسط گردشگران قابل بازدید است. بعد از آن کلیسای حضرت مریم در سال 1022 ق به همت خواجه اودیک ساخته شد و مقبره او در حیاط کلیسا قرار دارد. سپس کلیسای بتلهم در سال 1037 ق به همت خواجه پطرس ساخته شد. این سه کلیسا جزو کلیساهای «میدان بزرگ» هستند که همگی در خیابان نظر قابل مشاهده‌اند.

چنان‌که گفتیم در فصول بعدی کتاب مناسبات میان حکومت صفوی و ارامنه جلفا و نیز تعیین شهرداری از خود ارامنه برای مدیریت این شهرک مورد مداقه قرار گرفته است. همچنین دیگر موضوع تجارت ارامنه در فصل بعد پژوهیده شده است.در مجموع کتاب «ارامنه جلفای نو در عصر صفوی» بدین لحاظ که کتابی جامع و مستند راجع به شکل‌گیری جلفای اصفهان و سازمان اداری آن است، بسیار اهمیت دارد. کسانی که محله‌های شهر اصفهان را بررسی می‌کرده و تاریخچه آن را می‌نگارند، از این کتاب بی‌نیاز نیستند. جا دارد نویسنده محترم کتاب یا محققان دیگر، به بررسی سیر تحولات و تطورات جلفا و نیز ارامنه در دوره‌ها و سلسله‌های بعد نیز اقدام کنند تا داستان زندگی ارامنه و نیز محله جلفا تکمیل شود.

 

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط