در واقع، دولتها برای تحقق اهداف و تأمین منافع ملی خود در قبال دیگر بازیگران و در عرصه سیاست خارجی از ابزارها و حربههای گوناگون بهره میگیرند که استفاده صحیح از این فنون و تکنیکها در میزان موفقیت واحدهای سیاسی بسیار مؤثر است، تا آنجا که در بسیاری از موارد جهتگیریهایی که دولتها در عرصه سیاست خارجی اتخاذ میکنند، بر اساس ابزارهایی چون دیپلماسی و حربههای اقتصادی فرهنگی و نظامی مورد ارزیابی قرار میگیرد. در این زمینه، دیپلماسی به عنوان یکی از حربههای تأمین منافع ملی در عرصه سیاست خارجی میتواند نقش مهمی را ایفا کند. بدیهی است که هرچه ماهرانهتر از این ابزار استفاده شود، به همان میزان آن واحد سیاسی به شکل فعالانهتری خواهد توانست به منافع و هدفهای ملی خود در عرصه بینالمللی جامعه عمل بپوشاند.
دیپلماسی را به عنوان فن اداره سیاست خارجی، تنظیم روابط بینالمللی و حل و فصل اختلافات از طریق مسالمتآمیز تعریف کردهاند. دیپلماسی یکی از ابزارهای اجرای سیاست خارجی است، اما در روند بهرهگیری از حربههای دیگر یعنی اقتصادی، نظامی و فرهنگی هم کاربرد آن ضرورت پیدا میکند. از دوره جنگجهانیدوم، خصوصادر خلال این جنگ، از دیپلماسی بیش از هر زمان دیگر استفاده شده است. در واقع، دیپلماسی در شکل کلاسیک و سنتی آن محدود و مخفی بود، ولی به مرور زمان آشکار و علنی شد و در این بین عواملی مانند بسط و گسترش روابط بینالمللی، تحولات ارتباطی و تکنولوژیکی، توسعه وسایل ارتباط جمعی و اهمیت یافتن افکار عمومی نقش مهمی را ایفا کردهاند. به همین خاطر، امروزه حتی نظامهای خودکامه هم سعی میکنند که دیپلماسی خود را بیشتر به شکل علنی انجام دهند.
به هرحال، دیپلماسی در دنیای امروز از جنبههای گوناگون دستخوش تحول شده است. هرچند مسائل دیپلماتیک عمدتا در سطح سران دولتها، دیپلماتها و قوای مختلف حکومتی و سازمانهای بینالمللی حلوفصل میشوند، بر اثر انقلاب در عرصه اطلاعات و ارتباطات از نیمه دوم قرن بیستم علاوه بر گسترش بیسابقه تبادل اطلاعات و ارتباطات در میان هیئتهای دیپلماتیک، دیپلماسی عمومی هم گسترش خوبی یافته است. بدیهی است طرح شهروند دیپلمات به عنوان یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی، میتواند در این زمینه از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار شود و دولتها بتوانند با استفاده از این متغیر در تأمین منافع ملی خود اقدامات اساسی انجام دهند و همچنین با استفاده از این آلترناتیو و با شناخت صحیح نظام بینالملل و علاقه و نیاز دیگر بازیگران قدمهای اساسیتری در راه تأمین منافع ملی بردارند.
نقش شهروند دیپلماتها در تأمین منافع ملی
در این بین شهروند دیپلماتها به عنوان یک ابزار فرهنگی و تبلیغاتی نقش مؤثری در تأمین منافع ملی میتوانند داشته باشند. بنابراین دولتها میتوانند با استفاده از این ابزار در بلندمدت تجانس و همگرایی بیشتری با مردم شهرها و کشورهای هدف ایجاد کنند. در این مورد با استفاده از روشهای پیشرفته روانشناسی، مردمشناسی و جامعهشناسی و بهرهگیری از نمادها و سنتهای جامعه موردنظر سعی میشود نوعی همدلی و همسویی بین شهرها و ملتهای خود و مخاطب ایجاد کرد. به عنوان مثال، در طی جنگ جهانی دوم ژاپنیها و نازیها هرکدام به انحای مختلف سعی کردند از ابزار فرهنگی برای تحتتأثیر قرار دادن ملتهای زیر دست خود استفاده کنند و نوعی همگرایی بین خود و آن ها ایجاد کنند.
بسط و گسترش بینالمللگرایی و انترناسیونالیسم
در اغلب موارد همگرایی به عنوان فرایندی نگریسته میشود که طی آن به تدریج میتوان شاهد بسط و گسترش بینالمللگرایی و انترناسیونالیسم بود. به رغم وجود اختلافنظرها درباره متغیرهای اصلی، میتوان شاهد همگرایی بسیاری از پژوهشگران درباره موضوعاتی مانند نقش نخبگان و شهروندان و کم و کیف مبادلات مختلف و حرکتهای یکپارچهکننده و انسجامدهنده بود. در ارتباط با بحث «شهرونددیپلمات» نظریههای کارکردگرایی و مبادلهگرایان از مهمترین نظریاتی است که میتواند به ما کمک کند. کارکردگرایان عقیده دارند با توجه به اینکه نیازهای جوامع را در سطح فراملی آن باید جستوجو کرد، این امر همکاریهای گسترده بینالمللی بین دولتها را ایجاد میکند و باعث گسترش همکاریها در یک عرصه به عرصه دیگر میشود. به عنوان مثال، همکاری بین دولتها در عرصه فرهنگی میتواند باعث گسترش همکاریها در عرصههای اقتصادی، سیاسی و غیره شود و همچنین همکاری بین یک شهر با شهر دیگر از کشور دیگر هم میتواند باعث گسترش همکاری بین شهرهای دیگر و هم در عرصههای دیگر شود و طبیعی است که نهادینه شدن بحث شهرونددیپلمات میتواند اقدامی راهگشا در این زمینه و یاریگر و کمکرسان دیپلماسی به طور اعم و دیپلماسی عمومی به طور خاص شود. مبادلهگرایان نیز در این زمینه به کمیت و کیفیت مبادلات بین واحدهای گوناگون تأکید میکنند و عقیده دارند که هر چقدر میزان و حجم مبادلات افزایش یابد به همان میزان درجه همگرایی بین شهرها و واحدها افزایش مییابد.
خوشبختانه در دهههای اخیر دیپلماسی تحولات مثبت زیادی را به خود دیده و جنبه علنیتر و فراگیرتری به خود گرفته است و از آن دسته مفاهیم به شمار میرود که دچار بسط مفهومی خوبی شده و زیرمجموعههای متنوعی را هم نظارهگر بوده است. طرح شهرونددیپلمات هم یکی از تلاشهای نظری در این باب است که میتواند هر چه بیشتر دیپلماسی را از یک قالب رسمی و دولتی به عنوان قالبی عام و فراگیر در آورد و در آن شهروندان و انجمنهای مختلف میتوانند در گسترش و توسعه روابط و مبادلات فرهنگی و دیپلماتیک گامهای مهم و اساسی بردارند. به هر روی افزایش تعداد شهرهای خواهرخوانده و استفاده از ظرفیت آنها برای گسترش مناسبات و روابط میتواند هم برای شهرهای خواهرخوانده و هم برای کشورهایشان مفید باشد و به افزایش اعتبار و شهرت این شهرها یاری رساند.