علی رغم تاکتیکهای خوب فرگوسن و شگردهای تاکتیکیاش که قابل مهار برای حریفان نبود اما شاید باید دلیل پر رنگتر و مهمتر موفقیت فرگوسن را مدیریت و رابطه و جو خوبی که ایجاد کرده بود و مهمتر از همه ثباتش دانست. یک مربی بدون این ویژگیها حتی با کوه علم تاکتیکی موفقیتی را حاصل نمیکند اما او توانسته بود این باور و ثبات را نیز به کل تیم و مجموعه منچستر یونایتد منتقل کند.
پس از دوران فرگوسن کبیر گویا تمام این ویژگیها از تیم رفت و یونایتد از همین عناصر که زمانی نقطه قوتشان بود آسیب جدی دید. تعویضهای مربی، نبود وحدت در تیم و دیگر نکات منفی که تمام و کمال در این سالها به چشم میآمد.
پس از مویس، فن خال، گیگز و در نهایت مورینیو، منچستر به سوی یک مربی بی نام و نشان اما بازیکنی معروف رفت. ستاره فینال 99 بارسلونا، ذخیره طلایی دوران فرگی یعنی اوله گونار سولسشایر؛ به امید آنکه همچون دوران خوبش در تیم این بار ذخیره طلایی مربیگری این تیم باشد.
دوران سولسشایر در تیم با 10 بازی طوفانی و فرا تصور شروع شد که همگان را امیدوار کرد؛ اما پس از امضای قرار داد دائمی همه چیز تغییر کرد. افت شروع شد و نتایج مورد نظر کسب نشد. فصل گذشته نیز علی رغم بازی خوب در برابر چلسی و کسب پیروزی ارزشمند اما فصلی پر از فراز و نشیب را سپری کرد و به لطف نتایج خوب در بازیهای نهایی، موفق به کسب مجوز لیگ قهرمانان شدند.
این فصل نیز بسیار پر فراز و نشیب تر از قبل ظاهر شدند، از شروع فاجعه بار در نیمه پایین جدول بود تا صدر نشینی در گروهی سخت در لیگ قهرمانان و البته مدتی صدر نشینی در جزیره و افت دوباره با از دست دادن لیگ قهرمانان و تساویهای عجیب و غریب اما با این حال منچستر در رتبه دوم است.
آیا واقعاً یونایتد با سولسشیر موفق میشود؟
در حال حاضر حضور در این رتبه از جدول رده بندی و بازیهایی که تیم سولسشایر به نمایش میگذارد به عقیده برخی مورد قبول است و میتواند امید بخش باشد. به شکل واقع گرایانه نیز نتایج خوبی را شاهد بودهایم و پس از گذشت این مدت از حضور سولسشایر در اولدترافورد میتوان نمره و کارنامه قبولی خوبی به او داد، اما آیا یونایتد و او میتوانند به قهرمانی لیگ و یا حتی لیگ قهرمانان برسند؟!
در نگاه بسیاری از کارشناسان و به دور از طرفداری این پاسخ منفی است. از لحاظ شخصیت سولسشایر، فعال بودن و شخصیت اعتماد به نفس را به تیم منتقل نمیکند و عملکردی منفعلانه در کنار زمین دارد و از همه مهمتر شخصیت مدیریتی را ندارد. چنین شخصیتی برای مربی این تیم و نیز کسانی که که از شما انتظار قهرمانی و موفقیت دارند، قانع کننده نیست. علاقه مندان به فوتبال شخصیتی مشابه فرگوسن، کلوپ، گواردیولا و دیگر مربیان موفق را در او نمیبینند و این شاید قطعهای از پازل باشد که حتی اگر تمام قطعات در تکامل و انطباق با هم باشند با بقیه منطبق نشده و مانع موفقیت او شود.
اوله گونار سولسشایر یک مربی واکنش گرا است. چنین مربیانی در 99 درصد مواقع قهرمانی چشمگیری را حاصل نمیکنند. به خصوص در لیگی رقابتی و سخت با حضور تیمهای قدرتمند شما با این روش موفقیتی را حاصل نمیکنید. در حال حاضر او سعی در خارج کردن تیمش از این فضا و ایجاد و رفتن به سمت مقابل این شخصیت دارد.
نکته مهم دیگر انطباق کل تیم است. اگر نگاهی به قهرمانان لیگ جزیره بیندازیم شاهد تیمهایی هستیم که تک تک بازیکنانشان به نوعی مکمل و کامل کننده یکدیگر هستند. چلسی، سیتی، لیورپول و از همه مهمتر یونایتد فرگوسن و نیز آرسنال شکست ناپذیر تمام یشاهد این وحدت تیمی و انطباق هستند، اما در یونایتد حال حاضر ما تیمی را متشکل از چندین بازیکن از چند باشگاه در قالب یک تیم میبینیم و هنوز آن ایجاد شکل تیمی واحد را شاهد نیستیم و شاید، این دلیلی دیگر بر عدم قهرمانی یونایتد باشد.
تمام مطالب گفته شده به خصوص بحث مدیریت و شخصیت و ایجاد تیمییکپارچه دلایل اصلی هستند که باید در مورد آنها تأمل کرد و گفت که هنوز یونایتد و جام لیگ جزیره فاصله دارند. این دلایل همان دلایلی هستند که باعث شده علی رغم افول وحشتناک لیورپول بازهم آنها جز تیمهای مدعی باشند.
در فوتبال اگر تیمیمیخواهد موفق شود به خصوص در بین تیمهای بزرگ این موارد نقش بسیار اساسی دارند، فوتبال روز دنیا فقط همان تاکتیک نیست و مسائل گسترده شخصیتی و مدیریتی، آماری و آنالیزی نقش بسیار مهمی را دارند.
یونایتد این شیطان سرخ لیگ جزیره باید کمی صبر کند تا این قطعات گم شده را بازیابد و دوباره بر قدرت نمایی خود بر آسمان انگلستان ادامه دهد و منچستر را قرمز رنگ کند.