این نکته را از روی تعصب نسبت به مجله زندهرود نمیگویم، بلکه در مقایسه با رویه کاری بیشتر مجلات و فصلنامههای موجود، چه مجازی و چه کاغذی، میگویم؛ چراکه کلمه به کلمه و جمله به جمله این مجله با دقت نظر خاص جناب نبوینژاد و تکتک اعضا مکتوب و چاپ میشود.
دقیقا خاطرم نیست که آشنایی من با این مجله چه زمانی اتفاق افتاد، اما شاید این رابطه با مجله به حدود ده یازده سال پیش برگردد که مقالهای در باب بیژن و منیژه نوشته بودم و آقای موسوی فریدنی که استاد شاهنامه من بودند، این مقاله را به مجله زندهرود بردند و در مجله چاپ شد.
یکی دیگر از وجوه تمایز مجله زندهرود در این مسئله است که همه کارهای آن در حضور انجام میشود. نکته مهم این است که وقتی به عنوان اعضای تحریریه در یک جلسه حضور پیدا میکنیم، دوستانی که به عنوان منتقد همدیگر در کنار هم نشستهاند بهراحتی نظرات منفی و مثبتشان را درباره آثار یکدیگر بیان میکنند.
گاهی این نظرات به شوخی میانجامد و گاهی به دعواهای لفظی اما جذابیت جریان مجله در همین رودرروبودن و در حضور صحبتکردن آدمهاست که بعید می دانم مخصوصا در دورانی که همه چیز دنیای ما مجازی شده است در هیچ دفتر مجلهای به این شکل اتفاق بیفتد. جلسات زندهرود جایی است که آدمها مقید هستند در آن سر ساعت و موعد مقرر بدون اینکه ترافیک، داشتن کار و یا بیماری و … را بهانه کنند در جلسه حاضر شوند.
در این جلسات بدون اینکه مهم باشد نویسنده مقاله چه کسی است بارها و بارها اصلاح میشود. حتی شاهد این بودم که مقاله یکی از اعضای هیئت تحریریه و از نویسندگان پیشکسوت چندین بار اصلاح شد و ایشان مقاله را ویرایش میکردند و دوباره در جلسه مجله خواندند و مسیر اصلاح را پذیرفتند. خوانش مقالات در جلسه مجله هم به این صورت انجام میشود که آقای نبوینژاد مقالهای را که قبلا خودشان خواندهاند دوباره در جلسه میخوانند و دوستان دیگر با کاغذ و قلمی که در دست دارند نکاتی را درباره آن یادداشت میکنند و بعد دربارهاش بحث صورت
میگیرد. گاهی حتی دوستان درخواست میکنند یک پاراگراف و جملهای که آقای نبوینژاد خوانده است دوباره خوانده شود. این حساسیت بر کوچکترین مسائل ویراستاری مثل نقطه و ویرگول و… از طرف اعضا وجود دارد و گاهی حتی کلمهای که بتواند جای کلمه اصلی مقاله بنشیند تا بهتر مفهوم را برساند پیشنهاد میشود و آقای نبوینژاد این نکات را با دقت یادداشت میکنند. درواقع جلسات مجله زندهرود یک هماندیشی دوستانه است و من فکر میکنم در کمتر جایی چنین نوع برخورد و همنشینی حرفهای وجود دارد. همه حاضران سعی میکنند با نظراتی که میدهند به آن داستان، شعر یا مقالهای که در جلسه خوانده میشود کمک شود. البته کسی قرار نیست نظرش را بر چیزی تحمیل کند. مسئله دیگری که اهمیت دارد مکتوبشدن نقد اثر است، در بسیاری از جلساتی که در شهر خودمان برگزار میشود داستانی خوانده میشود و ما ساعتها درباره داستان خوانده شده نکاتی را میگوییم؛ اما نکتهای که در جلسات مجله زندهرود وجود دارد، این است که نقد اثر در جلسه شکل مکتوب میگیرد.
جالب است که من از طرف آقای موسوی فریدنی به این جلسات دعوت شدم و در ابتدا در مقابل این دعوت اکراه داشتم؛ چراکه فکر میکردم من چطور میتوانم در جمعی صاحبنظر باشم که آدمهای بسیار حرفهای و کار کرده ادبیات در آن حضور دارند، اما وقتی اولین بار در جلسه حضور پیدا کردم دیدم تمامی اساتید مثل آقای احمد اخوت، علی موسوی فریدنی و آقای نبوینژاد با همان دقتی که به حرف همدیگر گوش میکنند نظرات من را هم میشنوند. من فکر میکنم مجله زندهرود همیشه و در تمام این سالها برای جلوگیری از ابتذال مبارزه کرده است.
بسیاری از مجلات منتشر میشوند که با پشتوانه اقتصادی که دارند چهاررنگ چاپ شده و در بازار با قیمتهای بالا توزیع میشوند، اما زمانی که آنها را تورق میکنیم متوجه این موضوع اساسی میشویم که مقالات مندرج اصلا در حد و اندازهای که باید نیست و بیشتر صورت یک دلنوشته را دارد تا مقاله. اما حساسیت و دقتی که در نوشتن و ویراستاری و چاپ مقالهها در زندهرود به کار میرود و کیفیت آن از اهمیت بسیاری زیادی در پروسه تولید این مجله برخوردار است و نسبت به ظواهر در اولویت است.
تمام مقالات زندهرود به شکل مداوم در حال ادیتشدن و رسیدن به قطعیت لازم برای چاپ است. چه آثار تألیفشده و چه آثار ترجمه که تحتنظر همکاران زندهرود؛ جناب شاپور بهیان، تورج یاراحمدی و بهرام فرهنگ بررسی میشود که تخصص ویژهای در امر ترجمه دارند تا در نهایت به مقالهای تخصصی و حرفهای تبدیل شود. همه ما میدانیم مستمر کارکردن و مستمر ماندن تا چه اندازه دشوار است و من امیدوارم آقای نبوینژاد با همین دقت نظر سالهای آینده هم زندهرود را برای اصفهان زنده نگه دارند که انتشار این مجله توفیقی برای اصفهان بوده و خواهد بود.