روز جهانی؛ نمادی برای کنش

روزهای جهانی، غالبا روزهایی برای آگاهی بخشی هستند. روزهایی که یادآور نماد، تاریخ و اتفاقاتی می‌شوند تا به بهانه این یادآوری، کنشگران دست به اقدامات عملی تاثیرگذار زنند. گرچه این روزها، نمادینند، اما اهمیتشان در همین خاصیت یادآوری و آگاهی‌بخشی است. برخی از روزهای جهانی به جز این خاصیت نمادین با خود تاریخی را نیز به دوش می‌کشند. 

تاریخ انتشار: 11:23 - سه شنبه 1399/12/19
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

تاریخی که توانسته در برهههای مختلف هزاران و میلیونها انسان را در یک همبستگی به خیابان‌ها و میادین بیاورد و این کنش‌ها همیشه نیز با رویکرد صلح‌آمیز نگریسته نشده است. 8 مارس از روزهای جهانی‌ای است که تاریخ پرفراز و نشیبی را در دل دارد. و در گذر زمان به سال‌های کنونی رسیده است؛ سال‌های هشتگ، شبکه‌های اجتماعی، چالش‌های مجازی و البته کووید 19. این نوشتار تلاش دارد تا با بررسی روندهای حاکم بر سیاست‌گذاری روز جهانی زن، نگاهی دیگر به نوع کنشگری مسلط این روزها بیندازد و برای تحقق این امر، موضوع، شعار و راهکارهای عملی روز جهانی زن در سال 2021 را بررسی کند.

#به‌چالش‌کشیدن‌راانتخاب‌کنید یا #ChooseToChallenge

به نقل از نهاد سازمان ملل متحد برای برابری جنسیتی و قدرت بخشیدن به زنان  موضوع امسال روز جهانی زن این چنین تعیین گشته: «زنان در رهبری: دستیابی به آینده برابر در جهان کووید 19». بخش مهمی از این شعار، به کووید 19 برمیگردد. بسیاری از فعالان زن در یک سال گذشته نگران از دست رفتن تمامی دستاوردهای برابریخواهی دهههای اخیر شدند. چرا که میزان خشونت خانگی، آزار جنسی و اخراج و بیکاری زنان در تمامی کشورهای دنیا افزایش چشمگیری یافت. دهههاست که زنان در تلاشند به موقعیتهای برابر شغلی و دستمزد برابر دسترسی یابند و نیز در راستای منع خشونت علیه زنان، بسیاری از فعالان برابریخواهی نه تنها به آگاهی‌رسانی مشغول بودهاند بلکه تجمعات و مطالبات زنان در راستای تصویب قوانین حمایتی در بسیاری از کشورها گام موثری در راستای کاهش خشونت خانگی بوده است. اما یک همه‌گیری تمامی این دستاوردها را با چالش جدی مواجه ساخت. به همین دلیل و نیز به این دلیل که بسیاری از اعضای کادر درمان در جهان را زنان تشکیل میدهند و در مبارزه با ویروس کرونا بسیاری از زنان در خط مقدم جبهه بوده-اند، نهاد زنان سازمان ملل متحد بخش مهمی از توجه خود را بر این موضوع گذارده است. بخش نخست شعار امسال، یعنی زنان در رهبری، مستقیم به رهبری سیاسی و میزان مشارکت زنان در قدرت سیاسی اشاره دارد. آمارهایی از سرتاسر جهان که نشان میدهد تا رسیدن به برابری سیاسی، 130 سال راه در پیش خواهد بود. از جمله راهکارهای پیشنهادی در این راستا تمرکز بر موفقیت زنان در مشارکتهای سیاسی و حمایت از آنان است. به این منظور که همه زنان، توانایی شراکت در تصمیمگیریهای سیاسی را دارند و در اساس برای رسیدن به یک جهان برابر نیازمند زنانی هستیم که بر سر میزهای تصمیمگیری قرار داشته باشند. سایت روز جهانی زنان  نیز چگونگی تحقق بخشیدن به یک جهان برابر را در سه شعار خلاصه میکند: «موفقیت زنان را جشن بگیرید. آگاهی را در برابر تعصبات افزایش دهید. برای برابری اقدام موثر کنید».

الگوی شکست

نهاد زنان سازمان ملل متحد اصرار دارد تا همه زنان را برای رسیدن به جهانی برابر، به پای میزهای تصمیم‌گیری بیاورد. چرا که این نوع از برابریخواهی باور دارد با «حضور» زنان و با حمایت از این حضور، زنان میتوانند در تصمیمگیریهای سیاسی و راهبردی شراکت مستقیم داشته باشند و بدین صورت میتوان به جهانی برابر رسید؛ اما اگر میزهای تصمیمگیری خود عامل بازتولید نابرابری باشند، آیا اساسا زنان میتوانند به این سطح از ساختار تصمیمگیری راه یابند و اگر بتوانند، آیا این زنان، به صرف زن بودن با خود برابری خواهند آورد؟ تجربه تاریخی به ما نشان داده است که چطور ساختارهای سیاسی حاکم بر جهان معاصر، تنها زنانی را به سطوح مهم سیاستگذاری خود راه میدهد که با ارزشهای این سیستم همسو باشند؛ ارزشهای مردسالاری. اگرچه این ساختار در قرن 21 به چنان پیچیدگیای رسیده است که نمیتوان ارزشهای مردسالارانه را به شکل مستقیم در آن بازنمایی کرد. این ساختار با شبکههای حمایتی گسترده و ابزارهای قوی بازتولید ارزشهایش، خود را حامی مطالبات جنبشهای اجتماعی نشان میدهد و بدین شکل حتی سازوکارهای داخلی مبارزه برای برابری را نیز به نفع خود تغییر میدهد. به همین جهت است که 8 مارس در سال 2021 بدل میشود به هشتگی که اساسا بسیاری از زنان در جهان را نادیده میگیرد؛ «به چالش کشیدن را انتخاب کنید». این شعار و این هشتگ، به خودی خود، فقط زنانی را در نظر میگیرد که به رفاه نخستین زندگی رسیدهاند و اکنون در چالش رسیدن به میزهای تصمیمگیری هستند. در حالی که بسیاری از زنان در جهان از تحصیل، لوازم بهداشتی عادت ماهیانه و حتی استفاده از ابزارهای پیشگیری از بارداری محرومند. تصور شعاردهندگان این روزها، تصوری غربی است که تلاش میکند خود را در همه ابعاد برابر نشان دهد. در این راستا زنان رنگینپوست را به عنوان نماد پوسترهای تبلیغاتی خود برمیگزیند چرا که نمی-خواهد به نژادپرستی و «فمینیسم سفید» بودن متهم شود. اما واقعیت آن است که نگاه راهبردیاش اساسا با دغدغهها و نیازهای زنان آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه، آسیای مرکزی و آسیای شرقی هیچ گونه سنخیتی ندارد، چرا که اصلا چنین نیازسنجیای به شکل جهانی صورت نگرفته است. از سوی دیگر بخش مهمی از راهکار این رویکرد برابریخواه، تاکید بر موفقیت زنان و جشن گرفتن این موفقیت است. این نگاه، مستقیم از روانشناسی موفقیتی ناشی میشود که ساختار سرمایهداری حاکم آن را تشویق و حمایت میکند. این روانشناسی موفقیت، با برجسته ساختن انسانهای «موفق» که توانستهاند به هدفهایی که از نظر ساختار ارزشمند است دست یابند، الگوهایی را در اختیار جوامع قرار میدهد. الگوهایی که نه تنها میگوید موفقیت و هدف چیست، بلکه این موضوع را نیز به مخاطبان خود تحمیل میکند که بدون موفقیت، انسانها ارزشی نخواهند داشت. بخش بزرگ تاکید این تبلیغات روانشناختی، بر خودساخته بودن، کارآفرین بودن، باهوش بودن و دیگر بودنهایی است که به انسانها جز احساس حقارت درباره خود، حس دیگری را منتقل نخواهد کرد. این سازوکار، همان سازوکاری است که بر برجسته ساختن موفقیتهای زنان نیز مسلط میشود. روزانه نام زنانی را میشنویم که نابغهاند. مخترعند. چیزی را ثبت یا کشف کردهاند. «اولینِ» رکوردها هستند. و دیگر عنوانهایی که بر موفقیت میگذارند. البته که نشان دادن تصویر زنان موفق در رشتههای مختلف، تصویر کلیشهای درباره ناتوانی زنان را میشکند و نیز میتواند برای کودکان و نوجوانان این امید و الهام را ایجاد کند که فارغ از جنسیت میتوانند به خواستههای خود برسند. اما در همین حین، این تبلیغات الگوی موفقیتی را ترسیم می‌کنند که راه رسیدن به آن، تلاشها و شایستگیهای فردی تلقی میشود. این در حالی است که اگر این دستاوردها را به شکل دقیق واکاوی کنیم، بسیاری از این زنان بستری برای موفقیت داشتهاند که اکثر زنان به آنها دسترسی ندارند. و این بستر نزدیکی به روابط قدرتی است که در جوامع به شکلهای گوناگون خود را نمایان میسازد. از سوی دیگر، تا چه حد رسیدن به موفقیتهای فردی، جهان را به برابری نزدیک میکند؟ در جهانی که ساختارهایش به گونهای ترسیم شده که تمامی منابع رفاهی را به شکل نابرابر توزیع میکند و این نابرابری در همه فرآیندهایش روزانه بازتولید و تثبیت میشود، چگونه میتوان انتظار داشت که دستاوردهای فردی راهگشا باشند؟ فلسفه فکری پشت راهبردهای نهاد زنان سازمان ملل بر این موضوع واقف است که برای رسیدن به برابری باید موانع تاریخی، فرهنگی و سیاسی-اقتصادی شکسته شوند. اما برای شکستن این موانع هیچ‌گونه راهکار ساختاری و جمعی ارائه نمیکند و به کنفرانسها و میتینگهای سالیانهای متوصل میشود که تنها اثرشان تولید شعارهای دیگری است و در این میان، تلاشهای جمعی زنان در کشورهای مختلف، حتی کشورهای اروپایی با سرکوب شدید مواجه میشود. البته که آگاهیبخشی و اقدام موثر از راهکارهای مهم در مبارزه برای رسیدن به برابری است، اما چگونه آگاهی بخشیدن و چگونه کنش داشتن در هر اقلیم فرهنگی، نیازمند راهکارهای مختص به خود است که نه 130 سال، بلکه سدههایی بیشتر برای رسیدن به اهدافش زمان نیاز دارد. 

 

برچسب‌های خبر