این اثر دارای هشت فصل و یک مقدمه است که همگی آنها از سوی کارشناسان حوزههای تخصصی مربوط به موضوع هر فصل نگارش شدهاست. هدف نهایی، خلق اثری بوده که جنبههای مختلف دیپلماسی شهری و تفکر حاضر درباره این مبحث علمی نسبتا جدید را تشریح کنند. فصلها هم دربرگیرنده تحلیلهای نظری جهت تبیین اقدامات و توجیهات قانونی قدرتهای محلی در برقراری صلح در خارج از محدوده قدرتشان یعنی مناطق مختلف مانند کلمبیا، کرواسی و خاورمیانه هستند.
نویسندگان در فصل اول، ابتدا تعریفی از دیپلماسی شهری ارائه میکنند و بر تفسیرهای مختلف از عبارت مورد نظر تأکید دارند؛ سپس درباره کاربرد این عبارت در این کتاب توضیح میدهند. این فصل بهویژه بر اینموضوع متمرکز است که حکومتهای محلی در مناطق یا کشورهایی که در صلح به سر میبرند، چگونه میتوانند به دیگر همتایان خود در نواحی بحرانخیز کمک کنند. در فصل دوم، مبنای قانونی نقش بینالمللی حکومتهای محلی فراتر از آنچه بهطورکلی و در حال حاضر وجود دارد، بررسی شدهاست. این مبنا را میتوان در حقوقبشر بینالمللی یافت. این فصل دستورکار بینالمللی حکومتهای محلی را به دو بخش تقسیم کردهاست: یکی، مربوط به همکاریهای بینالمللی (از خواهرخواندگی شهری تا برنامههای پیچیدهتر مشارکتهای عمرانی، حمایت از محیطزیست و مدیریت مشترک بخشهایی از میراث جهانی) و دیگری، در ارتباط با کارهای خاصی مانند برقراری صلح و کمکهای انساندوستانه است. این فعالیتها به رسمیت شناختهشده و در برنامههای مختلف سازمان ملل متحد و در پروژههای بینالمللی NGO ها و جامعه مدنی منعکس شدهاست. در فصل سوم، توان بالقوه حکومتهای محلی در امر صلحسازی بررسی میشود. برای بررسی این توان بالقوه، مؤلفان از نظریه قرارداد اجتماعی بهمثابه استعارهای برای کنوانسیونهای پذیرفتهشده کلی و ساز و کارهای سیاسی که از طریق آن جامعه میتواند موازنهای را بین منافع خاص همه اعضای خود برقرار کند، استفاده کردهاند.
مؤلفان بر این عقیدهاند که قراردادهای اجتماعی در دو سطح ملی و محلی از یکدیگر تمییز داده میشوند. حکومتهای محلی میتوانند این کار را بهوسیله ارائه منصفانه خدمات اجتماعی، نمایندگی شهروندان و افزایش مشارکت آنان و همچنین از طریق تحقق دموکراسی محلی، انجام دهند. بدینترتیب آنها عنصر ضروری مشروعیت مالکیت را که اغلب در اولین فاز دموکراسیسازی و صلحسازی وجود ندارد، ایجاد میکنند.
در فصل چهارم اقدامات دیپلماسی شهری در هلند مورد بررسی قرار گرفتهاست. فصل پنجم بر این حقیقت تأکید دارد که انجام هرگونه فعالیت در منطقه مستعد تعارض، به برقراری صلح کمک میکند یا احتمال تشدید تعارض را افزایش میدهد. این بدان معناست که فعالیتها بهندرت با برقراری صلح یا بروز تعارض رابطهای خنثی و بیاثر پیدا میکنند.
در فصل ششم نویسندگان به دموکراسی محلی و همچنین بهکارگیری دیپلماسی شهری در جهت برقراری صلح در شمال کائوکای کلمبیا میپردازند و در فصل هفتم نیز برقراری صلح از سوی حکومتهای محلی در کرواسی شرقی، مورد بررسی قرار گرفته است. در مجموع آنچه در این کتاب ارائه میشود با هدف پیوند تحولات صورتگرفته در فضای دیپلماتیک بینالمللی، حضور بازیگران جدید و شرایط واقعی صلح و درگیری انجام میپذیرد تا راهحلی مناسب و قابل توجه برای مسائل و بحرانهای موجود بیابد.
لازم به ذکر است،این کتاب به دست محمدجواد رنجکش و منصوره اسکندران ترجمه و انتشارات نشر مخاطب در 1396 آن را منتشر کرده است.