پایان استعمار نفتی ایران چگونه رقم خورد؟

29 اسفند در حافظه تاریخی ایرانی‌ها و در تقویم سیاسی کشور به عنوان روز ملی‌شدن صنعت نفت یاد می‌شود. علت توجه و اهمیت این موضوع نیز پیوند عمیق نفت به سرنوشت اقتصادی‌سیاسی ایرانی‌هاست وگرنه در موارد دیگری نیز شاهد ملی‌شدن صنایع و مفاهیم دیگری بوده‌ایم؛ اما نفت به عنوان یک مقوله ملی‌میهنی و استراتژیک در تقویم ما ماندگار شده است. دکتر محمد مصدق به عنوان مجری این طرح که خواهان خلع‌ید شرکت نفت انگلیس از صنایع نفتی و فروش آن بود، در تاریخ 29 اسفند 1330 ملی شدن صنعت نفت را اعلام کرد. اتفاقی که ترورهای قابل توجه، قطع روابط خارجی، کودتای 28 مرداد، افزایش تنش و تضاد داخلی، انسداد سیاسی‌اقتصادی و تبعات دیگری را به همراه داشت.

تاریخ انتشار: 13:05 - سه شنبه 1399/12/26
مدت زمان مطالعه: 10 دقیقه

شرح واقعه

مصدق تا قبل از سال ۱۳۲۹ با ملی‌کردن نفت مخالف بود. پیش از او نیز ابتدا آقای رحیمیان و آیت‌الله کاشانی و پس از آن، آقایان فاطمی و حائری‌زاده پیشنهاد ملی‌کردن نفت ایران را داده‌اند. دکتر مصدق سوار موجی شد که توسط دیگران راه افتاده بود و البته در مسیر ملی‌کردن نفت ایران زحمات زیادی نیز متحمل شد، ولی اولین فرد نبود. در بررسی‌های تاریخی ما به دو نام برمی‌خوریم: غلامحسین رحیمیان و آیت‌الله کاشانی. با بررسی روند ملی‌کردن نفت ایران از سال ۱۳۲۳ به جای دوره نخست‌وزیری اول دکتر مصدق، متوجه می‌شویم یک نام پی‌درپی در حال تکرار است و آن نام آیت‌الله کاشانی است. اما پیروزی نهضت ملی نیاز به حضور گسترده مردم داشت؛ مردمی که بنا به خواست و سیاست‌های کلی رژیم پهلوی در جریان همه امور نبودند. کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را نمی‌دانست، روشن‌فکران و سیاسیونی که در نهضت ملی بودند هم وسیله و راهی نداشتند که اعتماد مردم را به خود جلب کنند. کاشانی کسی بود که به کمک او دکتر مصدق و دیگر سران نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ در غیر این‌صورت حمایت مردم جلب نمی‌شد. مثلا وقتی آیت‌الله انگجی وارد نهضت می‌شود، بخشی از مردم تبریز و آذربایجان همراه ایشان می‌آیند. آیت‌اللّه کاشانی با یک اعلامیه، مردم را دعوت کرد تا برای ملی‌شدن صنعت نفت در اول دی ماه در مسجد شاه (مسجد امام‌خمینی فعلی) اجتماع کنند. پاییز و زمستان 1329 مرحله اوج‌گیری نهضت ملی شدن نفت ایران است. با ملاقات آیت الله کاشانی و دکتر مصدق در آبان ماه توافق اصولی برای تشدید جنبش با هماهنگی جناح‌های ملی و مذهبی صورت می‌گیرد. روز 19 آذر 1329 گزارش کمیسیون نفت به‌وسیله حسین مکی، مخبر کمیسیون در مجلس شورای ملی، قرائت می‌شود. نمایندگان جبهه ملی در مجلس شورای ملی در دی ماه 1329 رسما طرح ملی‌شدن نفت را مطرح کردند. دکتر شایگان، حسین مکی، اللهیار صالح، دکتر مصدق، حائری‌زاده، دکتر بقایی و… در این زمینه فعال بودند. به دعوت آیت الله کاشانی و جبهه ملی تظاهرات گسترده‌ای در مرکز تهران و میدان بهارستان در حمایت از طرح ملی شدن نفت صورت گرفت. روزنامه‌نگاران شجاعی مانند دکتر سید حسین فاطمی مدیر روزنامه باختر امروز و عبد الرحمن فرامرزی و خلیل ملکی از طریق نوشتن مقاله در مطبوعات نسبت به ملی شدن نفت به مردم آگاهی می‌دادند. مراجع تقلید و آیات ثلاث قم به رهبری آیت‌الله محمد‌تقی خوانساری و بسیاری از روحانیان برجسته استان‌ها با انتشار اعلامیه از ایده ملی‌شدن نفت حمایت کردند. با اوج‌گیری جنبش ملی، فشار دولت سپهبد رزم آرا بر مبارزان و مطبوعات در اواخر دی 1329 بیشتر شد. دکتر فاطمی و چند تن از روزنامه‌نگاران دستگیر و زندانی شدند. آیت الله کاشانی با ایراد سخنرانی مهمی با حمایت از مطبوعات ادامه مبارزه برای ملی‌شدن نفت را واجب شرعی اعلام کرد و از مردم خواست تا پیروزی نهایی مقاومت کنند. او به رزم آرا هم هشدار شدید داد. با دفاع رزم آرا از شرکت نفت انگلیس و ارائه قرارداد الحاقی به مجلس در ابتدای پاییز 1329 و رد قرارداد الحاقی توسط کمیسیون نفت و تأکید بر اصل ملی‌شدن نفت در ابتدای بهمن، درگیری رزم آرا و اقلیت جبهه ملی در مجلس وارد مرحله جدیدی شد. سید مجتبی نواب صفوی رهبر جمعیت فداییان اسلام با آیت الله کاشانی دیدار کرد. در این ملاقات راه‌های ادامه مبارزات ملی با هدف ملی‌شدن نفت بررسی شد. پس از این ملاقات نواب با انتشار بیانیه شدیداللحن به رژیم پهلوی هشدار داد تا مقابل مردم نایستد. نواب همچنین ترور عبدالحسین هژیر وزیر دربار در سال 1328 را به رزم آرا یاد‌آوری کرد. با اوج‌گیری تحرکات جناح حاکم علیه ملیون، دکتر مصدق با ایراد یک سخنرانی مهم در کمیسیون نفت، طرح ملی‌شدن صنعت نفت را بزرگ‌ترین اقدام برای آزادی و ترقی ملت ایران دانست و بر ادامه حرکت تأکید کرد. تظاهرات به نفع جبهه ملی در تهران و دیگر شهرها هر روز توسعه یافته و مردم نوارهای سه رنگ پرچم ایران را با شعار «نفت باید ملی شود» به سینه خود می‌زدند. در میان مطبوعات وفادار به جنبش نفت روزنامه باختر امروز پیشروتر بود و سر مقاله‌های دکتر فاطمی آگاهی مردم به ابعاد حرکت را بیشتر می‌کرد. جوانان باختر امروز را در میادین توزیع می‌کردند. در فاصله نیمه دی تا نیمه بهمن 1329 دو میتینگ بزرگ مردم تهران در حمایت از جنبش نفت در مسجدشاه بازار و میدان بهارستان برگزار شد. احزاب متشکل در جبهه ملی در این دو میتینگ مهم حضور داشتند. مهندس کاظم حسیبی که در طول جنبش نفت به عنوان مشاور نفتی دکتر مصدق مطرح بود، در میتینگ بهارستان سخنرانی کرد و ابعاد ملی شدن نفت را برای مردم تبیین کرد. کشاورز صدر و دکتر عبدالله معظمی نمایندگان ملی مجلس اقدام به استیضاح دولت کردند و اقدام رزم‌آرا در خصوص پس‌گرفتن لایحه قرار داد الحاقی را محکوم کردند. تقابل نهضت ملی با رزم آرا به اوج رسید. او از اواخر بهمن مذاکرات فشرده‌ای را با سفیران آمریکا و انگلیس در تهران برای پیداکردن راه حل سیاسی معضل نفت انجام داد. به موازات افزایش تحرکات سیاسی رزم آرا علیه جنبش، دکتر مصدق در سخنرانی مفصل خود اعلام کرد، تنها راه، تن دادن به ملی شدن نفت است.  او گفت: «امروز باید در یک محیط صمیمی به اتفاق آرا به آرزوهای ملت ایران که با فتوای علمای اعلام نیز فریضه دینی ما شده است لبیک اجابت گفته و ملی‌شدن صنعت نفت را در سراسر کشور تصویب و برای گذشتن از آخرین مرحله قانونی تقدیم مجلس شورای ملی کنیم». در پی اظهارات تند رزم آرا در مجلس در مخالفت کامل و قاطع با ملی‌شدن نفت و عدم طرح مفاد مذاکره با سفیر انگلیس، دکتر مصدق قطع مذاکره با دولت را اعلام و ملی‌شدن در دستور کار کمیسیون نفت قرار گرفت. در روز 16‌اسفند سپهبد رزم آرا در مسجد سلطانی ترور شد. فداییان اسلام مسئولیت ترور را به عهده گرفتند و ضارب خلیل طهماسبی عضو شاخص فداییان بود. با افزایش هیجان عمومی پس از ترور رزم آرا در روز 17 اسفند کمیسیون نفت به اتفاق آرا اصل ملی‌شدن نفت در سراسر ایران را تصویب کرد. طرح ملی‌شدن نفت با نام سعادت ملت ایران در روز 24 اسفند توسط مجلس شورا و در روز 29 اسفند توسط مجلس سنا به تصویب رسید و شادی سراسر ایران را فرا گرفت. مردم تهران پس از اعلام رسمی ملی‌شدن نفت با تجمع در میدان بهارستان اقدام به نصب تصاویر دکتر مصدق رهبر جنبش بر سر در مجلس شورای ملی کردند. هرچند درباره ملی‌شدن صنعت نفت انتقادات زیادی نیز به مصدق وارد است؛ از جمله عدم نپذیرفتن فرمول 50-50 و فرمول بانک جهانی که موجب تقویت اراده آمریکا در پذیرش کودتا شد که در این زمینه تاریخ‌نگاران باید با نگاهی جزئی به تاریخ و اسناد، علت این عدم پذیرش و مصالحه مصدق را توضیح دهند.

تأثیر ملی‌شدن صنعت نفت بر اقتصاد ایران

از زاویه دید اقتصادی انتخاب معقولانه انتخابی است که فرصت‌های بیشتری در مقایسه با هزینه فرصت‌های از‌دست‌رفته ایجاد کند. تا پیش از سال ۱۳۲۹ درآمد سالانه ایران از قرارداد دارسی به بیش از نیم میلیون لیره می‌رسید. این در حالی است که پیشنهاد جایگزین آمریکا و انگلیس برای قرارداد ۱۹۳۳، با افزایش سهم ایران تا ۵۰ درصد از فروش نفت می‌توانست این درآمد را به بیش از ۵/ ۲ برابر افزایش دهد. پیشنهادی که البته مورد موافقت ایرانی‌ها قرار نگرفت. همچنین سرمایه‌گذاری طرف انگلیسی در بخش نفت ایران در پایان این قرارداد به‌طور کامل به دولت ایران انتقال می‌یافت. طی نیمه دوم دهه ۱۳۲۰ حدود ۷۵ هزار ایرانی در شرکت نفتی ایران‌انگلیس کار می‌کردند. بسیاری از این کارگران گرایش به حزب توده داشتند و بر مبنای تبلیغات این حزب انتظار داشتند که با ملی‌شدن صنعت نفت، از «عزت» و درآمد بالاتری در محیط کار برخوردار باشند، اما خیلی زود مشخص شد که هزینه کوتاه مدت ملی شدن صنعت نفت، عقلانیت این انتخاب را به چالش می‌کشد. بر مبنای آمارهای وزارت خارجه آمریکا که از سوی یکی از پژوهشگران آمریکایی در کتاب «همکاری نفتی و انفجار منابع زیرزمینی» انعکاس داده شده است، در سال ۱۹۵۱ و یک سال پس از ملی شدن صنعت نفت ایران تنها ۳۰۰ بشکه نفت به یک شرکت دریایی ایتالیایی فروخته شد، پالایشگاه آبادان تعطیل و بیش از ۷۰ درصد کارگران نفتی ایران بیکار شدند و به دنبال تحریم نفت ایران از سوی بریتانیا، ارزش پول ملی کشور طی سه ماه حدود ۴۰ درصد کاهش یافت. در حالی که طی سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۲ تولید نفت در منطقه حدود ۱۰ درصد افزایش یافته‌بود، اما میزان تولیدنفت ایران در این سال‌ها از بیش از ۲۰۰ میلیون بشکه در سال به کمتر از ۱۱ میلیون بشکه رسیده‌بود؛ افت قابل توجهی که نشان می‌داد ملی‌کردن صنعت نفت در زمانی مناسبی اتفاق نیفتاده است. افزون بر این، با لغو قرارداد ۱۹۳۳ و چالش‌های حقوقی پیش آمده به دنبال آن، ایران بخشی از دارایی خود را در ۵۹ شرکت نفتی بین‌المللی از دست داد. بر مبنای برآورد کارشناسان، هزینه از‌دست‌رفته بابت این حق مالکیت بیشتر از نیمی از درآمد حاصل از فروش نفت استخراج شده در ایران طی سال‌های پایانی دهه ۱۹۴۰ بود. دولت مصدق پیش‌بینی می‌کرد که با توجه به جو روانی شکل‌گرفته، سرمایه‌گذاران داخلی بخشی از فرصت از‌دست‌رفته ناشی از لغو قراردادهای سرمایه‌گذاری خارجی را پوشش خواهند داد. انتظاری که در شرایط تنگنای اقتصادی، احتمال چندانی برای تحقق نداشت و سرمایه‌گذاری در بخش نفت ایران پس از الغای قرارداد ۱۹۳۳ به شدت کاهش پیدا کرد. برخی از کارشناسان عقیده دارند که پس از ملی‌شدن صنعت نفت در ایران، رویکرد نسبتا متعصبانه مصدق در قبال ملی‌کردن نفت، مانع از پذیرش حداقل شش پیشنهاد رسمی برای مصالحه بین ایران و انگلستان در زمینه نفتی شد. پیشنهادهایی که در برخی از موارد ضمن تقلیل امتیاز انحصاری طرف انگلستانی سهم ایران از قراردادهای نفتی را بیش از ۵۰ درصد پیشنهاد می‌داد، اما دولت مصدق این پیشنهادها را نپذیرفت. بسیاری از کارشناسان از جمله «منوچهر فرمانفرما» کارشناس نفتی نزدیک به دولت مصدق و «محمد علی موحد» یکی از برجسته‌ترین پژوهشگران ملی شدن نفت، رد این پیشنهاد را «یک خطای بزرگ» تعبیر کرده‌اند. صرف‌نظر از هزینه‌های اقتصادی ملی‌شدن صنعت نفت یکی از نخستین نمونه‌های هم‌بستگی با محوریت منافع ملی بود، به نحوی که هارمونی متفاوتی از احزاب چپ و راست در کنار مصدق قرار گرفته بود. البته برخی از تاریخ‌نگاران فشار این گروه‌های همراه را از مهم‌ترین دلایل رد پیشنهاد مصالحه از سوی مصدق معرفی کرده‌اند. افزون بر این برخی از کارشناسان عقیده دارند که مصدق نمونه بارز یک انسان مبارز و دموکرات بود و ملی‌شدن صنعت نفت، به‌رغم داشتن اثر اقتصادی بر ایران، گامی بود در جهت افزایش استقلال کشور و بسترسازی برای تحقق دموکراسی، ولو اینکه ملی‌شدن صنعت نفت باعث تضعیف موقعیت اقتصادی کشور و انشقاق نیرو‌های سیاسی داخلی شده باشد.

نقش بازار در ملی‌شدن صنعت نفت ایران

فعالیت بازار به برپاکردن تظاهرات و سخنرانی محدود نمی‌شد؛ بلکه بیشترِ مخارج نهضت ملی به وسیله بازار تأمین می‌شد؛ به ویژه بازارهای تهران، مشهد و اصفهان. حاج حسن شمشیری، حاج محمود مانیان و چند تن از اعضای خاندان لباسچی از جمله فعال‌ترین افراد نهضت در بازار تهران بودند. بازار تا زمان کودتا و حتی پس از آن به مصدق و نهضت وفادار ماند. بسیاری از رهبران آن به زندان افتادند و دولت پس از کودتا، آنان را تحت فشار قرار داد؛ زیرا همچنان فعال بودند یا از همکاری با دولت جدید سر باز می‌زدند. آن‌ها نهضت مقاومت ملی را که پس از کودتا برای مقابله با دولت زاهدی تشکیل شده بود، از لحاظ مالی حمایت می‌کردند و دولت جدید در پاسخ به اعتصابات آن‌ها گاه علنا سقف حجره‌هاشان را خراب می‌کرد یا به نحوی پنهان کارانه‌تر، بخشی از سراهای مرتبط به هم و وسیع را که بازار مرکز تهران را تشکیل می‌داد، به آتش می‌کشید. در دوره نخست‌وزیری مصدق هرگاه بازاریان تقاضاهایی داشتند، از طریق محمدحسن شمشیری به نخست‌وزیر اطلاع می‌دادند و در سراسر دوره زمامداری مصدق او حتی به عنوان نماینده بازاریان، تقاضایی نامشروع تسلیم نکرد و مصدق به شمشیری دستور داده بود به بعضی از احزاب ملی کمک مالی کند و شمشیری نیز از گروهی از بازاریان طرفدار نهضت ملی از قبیل حاج حسن قاسمیه، حاج ابراهیم کریم‌آبادی، حاج احمد حاج‌حریری، حاج نوروزعلی لباسچی، حاج محمدحسین راسخ افشار و حاج محمود مانیان، وجوهی می‌گرفت و به احزاب کوچک طرفدار جبهه‌ملی مثل جمعیت آزادی مردم ایران (جاما) می‌پرداخت. در پاییز 1330 ش/1951م که مصدق اوراق قرضه ملی منتشر کرد، شمشیری بزرگ‌ترین خریدار بود و مبلغ دویست هزار تومان پرداخت. همچنین سه میلیون تومان دیگر در اختیار بانک بیمه گذاشت که بدون بهره به فقرا و مستمندان وام بپردازد. به هنگام تحریم جهانی خرید نفت ایران، بازاریان با تلاش برای افزایش صادرات غیر نفتی از 4 , 390 میلیارد ریال در سال 1330/ 1951 به 8, 425 میلیارد ریال در سال 1332 ش/1953 م حمایت خود را از مصدق به اثبات رساندند. در دولت مصدق و طرح آن مبنی بر افزایش درآمدهای عمومی، با تعطیل کردن بازار، شرکت در تظاهرات و خرید اوراق قرضه ملی از دولت مصدق پشتیبانی کردند. زمانی که جبهه‌ملی به عنوان یک گروه مخالف قوی علیه قدرت دربار مبارزه می‌کرد، بسیاری از بازاری‌ها از این جبهه حمایت کردند. با وجودی که بازاریان از نظر سیاسی و اقتصادی به حمایت و پشتیبانی از ملی شدن صنعت نفت و دولت مصدق پرداختند، اما منافع اقتصادی و اجتماعی در شکل‌گیری گرایش‌های بازاریان مؤثر بود؛ زیرا از یک طرف نیروها و احزاب سیاسی، بازار را دستاویز مخالفت با دولت مصدق قرار می‌دادند و از سوی دیگر به‌تصویرکشیدن ناخشنودی از وضع اقتصادی دولت، بازاریان را دچار سردرگمی کرد. البته بسیاری از بازاریان که در تمام دوره مصدق همراه او بودند، پس از کودتا نیز به حمایت از او پرداختند؛ اما درباره واکنش‌های بازاریان باید گفت تولیدکنندگان کوچک و صادرکنندگان از مصدق هواداری می‌کردند ولی واردکنندگان معمولا در شمار مخالفان او به شمار می‌رفتند. عصر روز جمعه 30 مرداد 1332، با وجودی که دستور بازکردن بازار و ادارات دولتی از رادیو اعلام شد تا وقتی این دستور طی اعلامیه‌ای به امضای مؤسسان اصلی و فعال نهضت مقاومت ملی نرسید، بازاریان دکان‌های خود را باز نکردند. نهضت مقاومت ملی در برابر کودتا کمیته‌هایی تشکیل داده بود و کمیته‌های بازار و دانشگاه تهران مراکز عمده مقاومت در برابر کودتا بودند و از فعال‌ترین نهادهای سیاسی نهضت مقاومت ملی به شمار می‌رفتند. بازاریان در این کمیته به‌رغم خشونت‌های فرمانداری نظامی از جمله خراب‌کردن قسمتی از سقف بازار، زندانی‌کردن بازاری‌ها و حتی تبعید آن‌ها، از پای ننشستند و به مبارزه ادامه دادند. زمانی که ارتش در نقاط مختلف شهر برای برانداختن دولت مستقر شد، بازار به پشتیبانی دولت مصدق تعطیل کرد. زد‌و‌خورد از بازار تهران آغاز شد و به بازارهای آبادان، کرمان، شیراز، تبریز، اصفهان، رشت، قم، کرمانشاه و قزوین سرایت کرد. رئیس شهربانی اصفهان گزارش داد که هزاران نفر از پیشه‌وران و اصناف مختلف دکان‌های خود را بسته، به حمایت از مصدق در تلگراف‌خانه گرد آمده‌اند. در 22 آبان 1332 ش/12 نوامبر 1953 م، حکومت برای تنبیه بازار به دلیل حمایت از مصدق تصمیم به خراب‌کردن سقف بازار گرفت.
ابوالقاسم لباسچی از بازاریان طرفدار مصدق به رابطه بازار و دولت مصدق و عملکرد آن اشاره دارد که بازاری‌ها در کوچک‌ترین حرکت‌ها دخالت می‌کردند و به نام جامعه بازرگانان، اصناف و پیشه‌وران هر اختلافی پیش می‌آمد به حضور رئیس دولت(مصدق)  می‌رفتند تا نظر خود را ارائه کنند و تا قانع نمی‌شدند مصدق اجازه خروج به آنان را نمی‌داد. هواداری از مصدق و دولت او از سوی بازاریان به واسطه وجود شرایط مساعد اقتصادی در این دوره نبود. بلکه پیوندی بود که در تحقق اهداف ملی‌شدن صنعت نفت با دولت صورت گرفت. بازار، مرکز اصلی داد‌و‌ستد در شهرهای ایران و نهادی اجتماعی‌مذهبی و اقتصادی محسوب می‌شود و به عبارتی مرکز عالی برای روابط عمومی تجاری و مبادلاتی بوده است. بر این اساس همواره بازار در تلاش برای حفظ استقلال خود بود. اهمیت بازار و تأثیری که بر اقشار اجتماعی دیگر داشته، آن را مرکزی برای تبلیغات ضدحکومت قرار داد به گونه‌ای که در زمینه‌سازی کودتای 28 مرداد 1332 مرکز نشر شایعات و اعتراضات به شمار می‌رفت. حتی به دلیل تعطیلی دانشگاه و مدارس در آستانه کودتای 28 مرداد، تنها نهاد اجتماعی که می‌توانست در کودتا از خود واکنش نشان دهد، بازار بود.

پایان مصدق

پس از کودتای ۲۸ مرداد، نخست‌وزیر جدید، فضل‌الله زاهدی روابط با دولت انگلیس را که در زمان مصدق قطع شده بود از سر گرفت. مذاکرات نفت از ۲۲فروردین ۱۳۳۳ با سرپرستی وزیر اقتصاد و دارایی، دکتر علی امینی آغاز شد که منجر به قرارداد کنسرسیوم یا قرارداد امینی‌پیج شد؛  بر اساس قرارداد جدید که پس از ماه‌ها مذاکره در ۲۸شهریور، به امضای طرفین و در ۲۹ مهر به تأیید مجلس شورای ملی و در ۶ آبان به تصویب مجلس سنا رسید، اگرچه ملی‌شدن نفت و صنایع نفت ایران مورد پذیرش طرف‌های خارجی قرار گرفت؛ ولی دولت ایران تضمین می‌کرد که تا ۲۵ سال نفت تولیدی را به شرکت‌های عضو کنسرسیوم (آمریکایی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی) بفروشد. مجلس با تنها پنج رأی مخالف قرارداد کنسرسیوم را در ۲۹ مهر ۱۳۳۳ تصویب کرد. در این قرارداد که به «قرارداد امینی‌پیج» نیز معروف شده است، برخلاف قانون ملی‌شدن نفت ایران باز هم اکتشاف و استخراج و فروش نفت را به دست شرکت‌های خارجی سپرد. در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت مجدد شاه به کشور تدریجا از بین رفت و غارت منابع نفتی کشور در قالب «کنسرسیوم» ادامه یافت.
منابع:
کتاب خاطرات و تألمات دکتر مصدق
کتاب سیاه حسین مکی
گام به گام با ملی‌شدن صنعت نفت، سایت وزارت نفت
بازار و نهضت ملی‌شدن صنعت نفت، شیدا صابری