بایرنمونیخ 2013
ما اینیم که هستیم. شاید بهترین توصیف برای تیم بایرنمونیخ همین جمله است و بهتر از بایرن بودن برای آنها چه میتواند باشد. بایرنمونیخ در سال 2013 به شکلی تمام اروپا را به سلطه خود درآورد که هیچ شخصی نمیتوانست آن را باور کند. تیمی قدرتمند با بازیکنانی که هر یک ستارهای درخشان بودند، روبن و ریبری دو لبه شمشیری بران که به هیچ تیمی رحم نمیکردند و درنهایت نویر که ارتش یک نفره محافظت از این قلعه بود. یوپ هاینکس تیمی را ساخت که تجلی شکوه و عظمت بود. بایرن مونیخ با فتح سهگانه و نمایشی قدرتمند خاطره ساز شد و در تاریخ برگی سرخ به سرخی رنگ پیراهنشان بر جای گذاشت؛ و چه میتواند شکوهی همچون این بایرن داشته باشد.
یوونتوس 2003
تیمی بسیار قدرتمند اما درنهایت ناکامی. تیمی بسیار جذاب با ادگارد داویدز معجزهگر، لیلیان تورام بزرگ، کامورانزی، کونته، زامبوروتا و درنهایت دل پیرو و ترزگه همراه با مو طلایی دوستداشتنی، پاول ندود بیهمتا. با این اسامی بهواقع حرفی برای گفتن باقی نمیماند.
تیمی که هرکدام از بازیکنانش کوهی از بزرگی و هنرنمایی است. اگر به نام ها جام داده میشد بیشک آن یوونتوس فاتح بسیاری از جامها بود اما چه حیف که درواقع سرنوشتی تلخ داشت. بیانکونری در سال 2003 شایستهترین و لایقترین تیمی بود که از فتح لیگ قهرمانان بازماند و هیچ صحنهای دردناکتر و دراماتیکتر از اشکهای بوفون در آن فینال برابر میلان نبود اما یوونتوس همیشه بزرگ و قدرتمند است و هیچگاه تسلیم نمیشود.