«جاگیر» کسی است که حوالی ساعت چهار صبح روز سیزده به در یک زیر انداز بر میدارد و به پارک میرود تا بهترین نقطه در پارک را که نزدیک به سرویس بهداشتی است، برای سیزده به در تعیین کرده و از ورود دیگران در آن منطقه ممانعت کند. علاوه بر جاگیر، یک نفر هم وظیفه «جاپارک» را بر عهده میگیرد، این فرد موظف است در حاشیه پارک و در کنار خیابان همانند تیر چراغ برق بایستد تا بقیه فامیل جای پارک ماشین داشته باشند. روز سیزده به در حوالی ساعت ۹ صبح، عدهای بار و بندیل به دست، همراه با یک توپ بادی وارد محل مورد نظر میشوند. فردی که در این موقعیت مهمترین وظیفه را به عهده دارد «جاانداز» است، «جاانداز» آبدیدهترین فرد فامیل است که میتواند تشخیص دهد آفتاب تا چند ساعت به کدام قسمت میتابد و زیرانداز ها را در نقاط سایه در نظر بگیرد. در این مرحله سیزده به در آغاز میشود و تنها چند ساعت باقی است که جوجه کبابها، تخمه کدوها، نخودچی و کشمشها، هندوانه، باقیمانده شیرینیهای دپو شده در کابینت، گزها و سیبهای باقیمانده در یخچال را به اتمام رساند. جوجه کباب از اصلیترین عناصر سیزده به در است به گونهای که مورد داشتیم خود خانواده به سیزده به در نیامدهاند اما سهم جوجه کبابشان را فرستادهاند. ابتدای روز سیزده فروردین همه با تمام انرژی و نمک خالص شوهرعمه طوری، تلاش دارند که جمع را دست بگیرند اما تجربه ثابت کرده جمع همیشه دست کسی است که قلیان دارد! در روز سیزده فروردین، زمانی که از والیبال به وسطی و از تخمه ژاپنی به نخودچی رسیدیم یعنی غروب سیزده شده و باید در حالی که لپهایمان از گرمای آفتاب سوخته و بوی خاک بدنمان را برداشته است به خانههایمان برگردیم و پیک نوروزی را که در ۱۳ روز تعطیلات عید حل نکرده بودیم، حل کنیم و هیچ غروبی دلگیرتر از این نیست!