مرگ این چهره تلویزیونی موجب بهراهافتادن سیل اظهارنظرها در میان لایههای مختلف جامعه، از مردم عادی تا سلبریتیها و از سیاسیون تا جامعهشناسان و روزنامهنگاران در داخل و خارج از کشور شد. به واقع آنچه با مرگ نامداری رخ داد، چیزی بیشتر از یک مرگ بود؛ مسئلهای که نشان میداد آدمها در سیستم صداوسیما نمیتوانند خودشان باشند؛ چه «فردوسیپور» باشد و چه «حیاتی»!
آزاده نامداری در ۱۹ سالگی با گذر از یک آزمون مجریگری به استخدام شبکه زاگرسِ کرمانشاه درآمد و خیلی زود به مرکز منتقل شد. در مرکز، او برنامههای مختلف صداوسیما را اجرا کرد و تبدیل به نمادی شد از زن جوان موفق؛ زنی تحصیلکرده، پرتلاش، از طبقه متوسط، از زمره کسانی که قرار است ضمن اینکه بیرون از خانه شاغل هستند، در داخل خانه نقش مادری و همسری را به خوبی ایفا کنند. این مجری جوان با اجرای برنامه «تازهها» در سیمای خانواده به شهرت رسید، به سرعت پیشرفت کرد، برنامههای پرحاشیه ساخت، دوبار ازدواج کرد و گویا بنا به وظیفه و خیلی زود، شکل ساختار موردنظر صداوسیما را به خود گرفت، اما هوای سوئد نامساعد از آب درآمد و «روسریاش را باد با خود برد». فرد ناشناسی که عدهای او را ناقض اخلاق و عدهای دیگر حافظ آن دانستند، آنچه زیر «مقنعه» بود را به درست یا به غلط به تصویر کشید و موجب ایجاد بحثهای فراوانی شد که پیش از این واقعه، در این حجم و اندازه سابقه نداشت. نامداری در همان روز، در گفتوگو با فارس پلاس گفت «من نمیدانم کسی که در آن زمانی که روسری من یکلحظه از سرم افتاده در آنجا بوده و دوربین هم داشته و آن عکسها را گرفته است، چه نیتی داشته است؟»
سکانس اول: آیا مقصر خودِ علت است!
ساعاتی پس از اعلام خبر درگذشت آزاده نامداری، عدهای از سیاستمداران و سلبریتی ها حتی پیش از اعلام نظر رسمی پزشکی قانونی و مقامات قضایی درباره چرایی و چگونگی مرگ این مجری، با فرض اینکه نامداری خودکشی کرده است، بدون فوت وقت به دنبال علت و مقصر این حادثه میگشتند. حال آنکه از پسِ اظهارنظرها میشد دریافت که اوضاع از چه قرار است؛ توگویی بر سر ماجرایی که نتیجهاش از پیش مشخص شده بود، بازی رسانهای به راه انداخته بودند. برخی از مردم و منتقدان انگشت اتهام را به سوی آن مرحومه نشانه رفتند و برخی نحوه عملکرد صداوسیما در کنار گذاشتن نامداری از قاب تصویر را علت مرگ این چهره تلویزیونی عنوان کردند. شاهین صمدپور، مجری سابق صداوسیما و از همکاران نامداری در فیلمی که در صفحه اینستاگرامش در همین رابطه منتشر کرد، مدعی شده بود که «صداوسیما ما را مجبور به دورویی میکند، میخواهد چیزی که هستیم نباشیم، حتی جرئت شرکت در مهمانیهای خانوادگی را نداشتیم، مگر ما آدم نیستیم. ببینید افرادی که در صداوسیما کار میکردند دچار چه سرنوشتی شدند.» اکنون بیش از یک هفته از مرگ او میگذرد و دامنه اظهارنظرها تا به قتل پیشرفته و تئوریهایی نیز در این باره بافته شده است. با این حال، نمیتوان به ضرسقاطع گفت که نیت منتشرکننده تصاویر بیحجاب این مجری سابق سیما خیر بوده یا شر و حتی نمیتوان عنوان داشت که آیا سرککشیدن در زندگی شخصی افراد، برملاکردن زیست خصوصی آنها و آنچه در حریم خصوصیشان میگذرد، از نظر اخلاقی و عرفی درست است یا نه؛ زیرا استانداردهای دوگانهای حاکم است اما میتوان نمودهای چرایی این مسئله را در اظهارنظرهای متفاوت و سویهداری که هنوز هم ادامه دارد، دنبال کرد. اظهارنظرهایی که بیش از هر چیز مؤید این نکتهاند: چرا افراد شبیه حرفهایشان نیستند؟
سکانس دوم: از همدردی تا تقدیس و کینه
آنگونه که انتظار میرفت، سلبریتی ها در طیفی از همدردی تا تقدسبخشی و کینهورزی به مرگ آزاده نامداری واکنش نشان دادند. برخی از آنها، از جمله شبنم مقدمی با زبانی گزنده او را نماد دورویی در اعمال نظرات بالادستی دانستند و برخی دیگر مانند امیرمهدی ژوله و پرویز پرستویی که معمولا درباره هر رخدادی اظهارنظر میکنند، قلدری سایبری و مورد هجمه واقعشدن نامداری را در پی حواشیای که برای او ایجاد شده بود، عامل مرگ این مجری دانستهاند. فردی هم مانند ژاله صادقیان، مجری، بهخاطر دعوایی که پیش از این با نامداری داشته، او را حلال نکرده است. برخی نیز نقش صداوسیما در ممنوعالکاری و خانهنشینی نامداری را برجسته کردهاند. یکی از تندترینِ این موارد انتقادی، از آن حسن آقامیری، روحانی خلع لباسشده است که در اینستاگرام خود نوشته بود: «صداوسیما شیره جون آدمهاش رو میگیره و وقتی اونها به حمایت نیاز دارند از پشت بهشون خنجر میزنه. شما به خاطر سیاستهاتون آدما رو مجبور میکنید خودشون نباشند… .» مسئلهای که از عادل فردوسیپور تا محمدرضا حیاتی و از شاهین صمدپور تا مزدک میرزایی و یکی دو جین مجری و بازیگر و عوامل فنی رسانه تلویزیون را وادار به ترک حرفه موردعلاقهشان کرده است. اما یکی از جنجالیترین اظهارنظرها، توییت معصومه ابتکار در نقد شبکههای اجتماعی و زنستیزی بود که موجب واکنشهای بسیاری شد، به خصوص که او پیش از این حجم خشونت علیه زنان را چیز درخوری ندانسته بود، اما حالا با ژست عجیبی که میتوان فهمید چه انگیزهای در پس آن نهفته است، در توییتر نوشته بود: «قرار نبود فضای مجازی اینقدر تلخ باشد!»
سکانس سوم: آیا رسانه فرزندان خود را میخورد؟
در شبکههای مجازی از توییتر و تلگرام تا اینستاگرام و واتس آپ همچنان بحث بر سر اینکه آیا میتوان آزاده نامداری و رفتارهای او، پیش و پس از ممنوعالکاری در سیما را به چالش کشید، برقرار است. بعضی معتقدند که «آزاده نامداری حالا دیگر دستش از دنیا کوتاه شده و نباید حساب چیزهای دیگر را از او کشید». بعضی دیگر هم معتقدند که «شرایط به گونهای شده که دیدن رفتارهای متضاد در این روزگار عادی به نظر میرسد.» بعضی نیز «از حادثهای» که برای این مجری رخ داده ناراحت هستند، اما نمیتوانند «عملکرد» او را در صداوسیما بپذیرند؛ زیرا «این دو کاملا از هم جدا هستند». مهرداد خدیر، روزنامهنگار، نیز در یادداشتی در عصر ایران، با نقلقولهایی از دایی متوفی که روانپزشک و در جریان درمان نامداری بوده، نوشته است: «دایی محترم و داغدار که اتفاقا روانپزشک هم هست از «به ظاهر ابَررسانههای داخلی و خارجی که قتلگاه آدمیانیاند که تا مرز نبود حضور فیزیکی افراد هم رفتار جانکاه دارند» نوشته و آنها را مقصر دانسته؛ اگرچه مشخص نکرده دقیقا صداوسیما را میگوید که آزاده جوان با آن به شهرت رسید یا رسانههای خارجی را یا فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را که خودِ درگذشته در آن فعال بوده و رفتار پس از مرگ را منظور دارد یا قبل از آن را. او توضیحی دراینباره نداده و تنها گفته: «بماند.»
سکانس آخر: گیسوی تو پیچیدهترین معضل دنیاست!
اظــهــارنــظــرها دربــاره مــرگ آزاده نامداری حالا دیگر به مــوضوعی بـــینالمـــللی نـــزدیک شـــده است. انـــجمن روزنـــامهنگــاران حـــرفهای آمریکا موسوم به اس پی جی، روز چهارشنبه 11 فروردین در گزارشی درباره محدودیتهایی که روزنامهنگاران زن در جهان با آن مواجهاند، نوشته است که «زنان روزنامهنگار بهطور مکرر هدف تهدید و آزارهای مختلف و بهویژه آزارهای آنلاین قرار میگیرند و غالبا از حمایت کافی برخوردار نیستند.» این انجمن صنفی دیرپا همچنین مثالهایی از آزار و اذیت علیه زنان روزنامهنگار ارائه کرده که در بین آنها نام آزاده نامداری نیز به چشم میخورد؛ اگر چه که او روزنامهنگار نیست اما به خاطر حرفهای که در رسانه داشته و اخباری که در رابطه با آزارهای آنلاین در مورد او و درنهایت حادثه مرگش در توییتر منتشر شده، مورد توجه این نهاد صنفی بینالمللی قرار گرفته است.