اقدامات گسترده
بزمشاهی در ابتدا اشاره میکند که یکی از پربرکتترین عمرهایی را که یک نفر میتواند داشته باشد، علی نکویی داشت. «او از حدود 80 سال زندگی، شاید 100 سال عمر مفید داشت. از اواخر دهه سی وارد فعالیتهای فرهنگی و سیاسی شد. در آن دوره تنها مجله مذهبی که میتوانستند چاپ کنند مجله مکتب اسلام بود. وقتی نهضت امام (ره) شروع شد با ایشان و وقتی فعالیتهای دکتر شریعتی آغاز شد پیرو مکتب او بود. نکویی تنها به شعار دادن سیاسی اکتفا نکرد و فعالیتهای فرهنگی زیادی قبل و بعد از انقلاب انجام داد. همچنین او نیروهای انقلابی پخته تحویل جامعه داد.»این فعال سیاسی اشاره کرد که مرحوم نکویی در حوزههای مدیریتی بعد از انقلاب هم نیز بسیار موفق بود.
سجایای اخلاقی
«صفات شخصی ایشان هم قابل تامل بود. یعنی پاک دستی، سلامت نفس، متانت، آرامش و وقاری که ایشان داشتند همیشه به چشم میآمد. نکویی توانایی و وقت زیادی برای جمهوری اسلامی میگذاشت. در اوایل انقلاب و در آن شرایط آشفته فرمانداری نجف آباد را به عهده گرفت. بعد از آن، بنیاد جنگ زدگان اصفهان و فرمانداری اصفهان و سپس در زمان جنگ استانداری کرمانشاه به دوش او بود.» بزمشاهی در خلال شمردن فعالیتهای نکویی به این اشاره میکرد که آن مرحوم در همه عرصه توانمندیهای شایستهای داشته است.
اصلاحات و ارادت به امام
این فعال سیاسی میگوید که نکویی یک نیروی سیاسی فرهنگی بود و در دوره اصلاحات هم ریاست شورای هماهنگی جبهه اصلاحطلبان را به عهده داشت. «نکته دیگری که دوست دارم به آن اشاره کنم عشق و ارادت او به امام بود. در شرایطی که خیلی از سیاسیون از جبهه خط امام (ره) عبور میکردند، نکویی پیرو خط امام (ره) بود. الان هم با فقدان ایشان تفکر خط امام (ره) ضربه جبران ناپذیری میخورد. ما در این یک سال افراد زیادی را از دست دادیم. حضرت آیتالله صانعی، دکتر فیرحی و علی نکویی ضربههای بدی به جامعه ما زد. ما با فقدان آیتالله صانعی در عرصه فقه و تفکر خط امام (ره) ضربه خوردیم، با فقدان دکتر فیرحی در اندیشه ورزی خسارت دیدیم، و با فوت نکویی ما در عرصه سیاست و مدیریت ضربه دیدیم.»
خاطره با مرحوم نکویی
بزمشاهی از خاطرهای که با مرحوم نکویی داشته است میگوید: «خاطرهای که من از ایشان دارم این است که من کودک و نکویی فرماندار نجف آباد بود. یک بار با پدرم به نمازجمعه رفتم و ایشان بعد از خطبههای نماز، سخنرانی مفصلی داشتند. آن سخنرانی را من از همان دوران کودکی به یاد دارم. بعدتر در سال 74 با ایشان آشنا شدم. وقتی استانداری قزوین را به عهده داشتند همچنان با او مراوده داشتم. من در تمام این ایام در جاهایی او را میدیدم تا اینکه در سال 94 برای انتخابات مجلس، جلسهای در منزل ایشان برپا شد. بعد از اتمام جلسه ایشان به من گفت که باز هم به خانه من بیا. اینجور نباشد که الان که رفتی دیگر نیایی.» در آخر بزمشاهی به عید دیدنیهایی اشاره میکند که هرسال به منزل نکویی میرفته چرا که عید دیدنی از او را امری مهم و باارزش میدانسته و همیشه سر زدن به او در ایام عید برایش اولویت داشته.