این داستان واقعی، دستمایه خلق کمیک بوک «وی مثل وندتا» شد که در مورد مردی انقلابی به نام وی است که علیه حکومت خیالی و فاشیستی انگلیس قیام میکند و از لحاظ زمانی در شش سال بعد، یعنی سال دوهزار و بیست و هفت اتفاق میافتد. بعد از انتشار این کمیک بوک و فیلمش، صورتک گای فاکس محبوبیت بیشتری پیدا کرد و هنوز هم در تجمعهای اعتراضی زیادی سراسر دنیا، استفاده میشود.
آلن مور که بسیاری از کمیکهای دیسی از جمله «وی مثل وندتا» را نوشته است؛ به شدت از سینمای هالیوود بدش میآید و با ساختن هر فیلمی که از روی کمیکهایش ساخته میشود، مخالفت میکند.
انگار در اولین و آخرین دفعهای که فیلم اقتباس شده دیگری از کمیکش را در سینما دیده؛ در دقایق اول شروع فیلم، طوری که همه بشنوند، بدترین فحشی که به ذهنش رسیده را فریاد کشیده و از سینما خارج شده. تصویرگر این داستان، دیوید لوید است که انگار نظر بهتری در مورد سینمای هالیوود دارد و از فیلم اقتباس شده هم خوشش آمده. ممکن است با گذشت دو دهه از اکران «وی مثل وندتا» سریالی هم از رویش ساخته شود.
فیلم «وی مثل وندتا» مثل کمیکش، داستان خاصی دارد و شاید هر کسی از آن خوشش نیاید؛ وی درست مثل گای فاکس، مجلس را به صورت نمادین در شب پنجم نوامبر منفجر میکند و یک آتش بازی حسابی به راه میاندازد. از همان ابتدای فیلم، با شخصیت عجیب و غریبش آشنا میشویم که در کنار دختر جوانی به نام ایوی ایستاده و با آهنگی کلاسیک ضرب میگیرد. ایوی بعدها به او کمک میکند تا از دست پلیسها فرار کند. تنها چیزی که تا پایان فیلم در مورد وی میفهمیم؛ همین اسمش است، او به شدت از افشای هویتش دوری میکند، اصرار دارد بگوید که یک ایده یا مفهوم است و اصلا ماسکش را صورتش درنمیآورد. ایدهها ضد گلولهاند و او اینگونه با آرمانش برای ساخت یک جهان برابر و آزاد، نامیرا خواهد شد. اینکه هیچوقت ماسکش را از صورتش برنمیدارد، باعث میشود باور اینکه او یک ایده است؛ آسانتر به نظر برسد و حرفهایی که میزند، شاید رؤیا و حرف خیلی از ماها باشد. داستان برای افرادی مثل من که به ایدههای آخرالزمانی، علاقه دارند؛ در بعضی شبیه «هزار و نهصد و هشتاد و چهار» اثر جورج اورول به نظر میآید، چون کارگردان هم در بخشهایی از فیلم، از نمادهای رمان، اقتباس کرده. تحت رهبری آدام ساتلر و حزبش، دیگر مفهومی به نام آزادی وجود ندارد چون رفاه مردم مهمتر است. مثل شخصیت برادر بزرگ در «هزار و نهصد و هشتاد و چهار»، او را بیشتر از صفحههای بزرگی سراسر لندن میبینیم؛ او همه چیز را زیر نظر دارد و همانند تمام دیکتاتورها، از دروغ گفتن و شعارهای الکی دادن، هیچ ابایی ندارد. این فیلم به نوجوانان بالای پانزده سال توصیه میشود.