لذا میتوان در نظر داشت که با افزایش تراکم ساختمانی، تغییر کمی و کیفی مطلوبی در اثرات کالبدی فراهم نیامده، موجب کاهش کارایی معیارهای کالبدی (تاسیسات و تجهیزات شهری) خواهد شد. تراکم از جمله موضوعاتی است که از آغاز تکوین و ظهور اندیشههای شهرسازی در قرن 19 تاکنون مورد بحث و منازعه بوده است. طیفهای مختلف فکری هرکدام به سهم خویش الگوهای خاصی را برای حل مسائل شهری زمان ارائه کردند که به طور مشخص حول محور مخالف یا موافقت با تراکم میچرخیدهاند. اما نگرانی اصلی این دیدگاهها کیفیت زندگی شهری و روستایی و تا حد کمتری جنبههای زیبایی شناختی شهری بوده است.
فصل مشترک تمام این ابتکارات تمایل به طرحریزی اجتماعات سالم و همچنین محیطی کارآمد و به دور از بیماری و ازدحام شهرهای صنعتی بود. این اجتماعات غیرمتمرکز برنامهریزی شده، در مقایسه با فرایند مسلط تمرکزگرایی شهری بخش ناچیزی را شامل میشود. این در اروپا تا کمی بعد از سال 1945 ادامه یافت. معهذا از نظر تاریخی این اجتماعات غیر متمرکز اهمیت دارند، زیرا برای اولین بار خالق این تصور شدند که در مقابل شهرنشینی متمرکز، جایگزین و سناریوی دیگری هم وجود دارد. تراکم به توجه به ماهیت چند وجهی و چند لایه خود از عوامل مختلفی تأثیر میپذیرد و بر عوامل مختلفی تأثیر میگذارد. این عوامل و عناصر بسته به نوع کارکردی که در سطح شهر دارند، بر تعیین تراکم شهری اثر میگذارند. منظور از تدوین تراکم شهری، ساماندادن به پیکره، سیما و چهره شهر است. تبعیت از برنامهای است که بر اساس آن رابطه توده و فضای شهری تعریف میشود. توده شهر، فضاهای ساختهشده، فضاهای پر از طریق تراکم شهری در ارتباط با فضای شهر، اندازه شهر، حجم شهر و … میگردد، بنابراین تراکم شهری نسبت به این عوامل کاملا تأثیر پذیر بوده و به محض تحققیافتن در چگونگی این عوامل مؤثر خواهد بود.
در ادامه، در جمع بندی، به عنوان نمونه عناصر چهارگانه مؤثر در تعیین تراکم شهری شامل اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و کالبدی فضایی مورد بررسی قرار میگیرد. علت انتخاب این چهار بعد این است که تا حد امکان معیارهای بهکار رفته جامع و مانع باشند.
بعد اقتصادی، شامل موارد زیر است: هزینه احداث، هزینه زمین (قیمت زمین مهمترین عامل مؤثر اقتصادی مؤثر در ساخت بناهای بلند است. تراکم بالا از یکسو در مورد اراضی گران و با قیمت شهری ارزش پیدا میکند و از سوی دیگر ارزش و قیمت زمین را تعیین میکند)، هزینه ساخت (بلند مرتبهسازی صرف هزینه بیشتری را به دنبال دارد و هر چه بر تعداد طبقات بیفزاییم بر هزینه احداث آن در مقایسه با ساختمان کوتاهتر با زیر بنای معادل افزوده میگردد)، در آمد خانوار (فروش واحدهای مسکونی به دلیل توانایی محدود اقشار با درآمد کم و متوسط، هزینههای بالای مدیریت و اداری انبوه سازی و قابلیت نقد شوندگی دشوار مسکن نسبت به سایر داراییها باعث شده تا بخش خصوصی تمایلی به انبوه سازی واحدهای مسکونی با درآمد کم و متوسط نداشته باشد) و هزینه خدمات و زیر ساختهای شهری (در تراکمهای بالا، میزان سطح شبکه ارتباطی پایین آمده، موجب کاهش سرانه هزینههای احداث شبکه و به تبع آن کاهش هزینه سایر خدمات زیر ساختی میشود).
بعد اجتماعی و فرهنگی نیز موارد ذیل را شامل میشود: بعد خانوار (وظیفه معماران و سازندگان این نوع ساختمانهاست تا با ایجاد هماهنگی بین نیازهای سازنده و خواستههای کاربران ساختمانهای بلند رابرای ساکنان آنها مناسبتر سازند)، سطح تحصیلات (خانوادههایی که فرزندان کمتر و سطح تحصیلات بالاتری دارند، بهتر میتوانند با همسایگان خود ارتباط برقرار کنند)، همسانی و سنخیت اجتماعی (ساکنان آپارتمانها و مجموعههای مسکونی از هر جهت سنخیت داشته باشند تا زمینههای امنیت خاطر، احساس استقلال، احساس تعلق، وفاق اجتماعی، احساس کنترل و دسترسی بیشتر به محیط در سایه تفاهم ودوستی بین ساکنان بهوجود آید و از این طریق زمینههای علوّ فرهنگ و مطلوبیت محیط اجتماعی فراهم شود) وساختار سنی (کسانی که سالهای زیادی از ازدواجشان گذشته است، تمایل بیشتری برای سکونت در اینگونه واحدها دارند).
بعد زیستمحیطی نیز عبارت است از: عوامل طبیعی (محل استقرار ساختمانها باید طوری باشد که ضمن آنکه مانع دید و منظر ساکنان دیگر ساختمانها به فضاهای عمومی و باز و سبز نگردد، در تابش خورشید نیز مانعی به وجود نیاورد.)، گسل/ زلزله (منظور از زمین ناپایدار زمینی است که در اثر زلزله احتمال فرو ریختن، لغزش یا آبگونگی در آن وجود دارد)، جنس خاک (هر قدر ساختمان بلندتر باشد حساسیت و واکنش آن نسبت به تغییرات ایجاد شده در امواج و شدت و قوت آنها پس از عبور از لایهها زمین بیشتر میشود)، شیب و باد (شیب مناسبی برای زمین موجود در مجاورت ساختمان بلند ایجاد نماییم و در غیر این صورت کلا در مناطق زلزلهخیز باید از احداث چنین ساختمان بلند در چنین محلهایی اجتناب شود)، نیروی واژگونی (ناشی از فشار باد است و با ازدیاد سرعت باد یا ازدیاد سطح مانعشونده حرکت باد افزایش مییابد)، رودخانه و مسیل (سیل)(مکانیابی صحیح بلند مرتبهها نقش عمدهای در مصون ساختن آنها از عوارض سیلاب خواهد داشت) و سایهاندازی (یک ساختمان بلند به همان نسبت که از خود تابش آفتاب بهرهمند میگردد، دارای سایه بلندی هم بوده که بافت مجاور خود را متضرر میسازد).