کرونا شروع ناخوشایندی بود و البته بیفرجام؛ شبی که هنوز آفتاب صبحش برنیامده است، بیماری تلخی که طوفان به پا کرد و هرآنچه را آدمها به خیال خودشان با آن خوش بودند و آرامش داشتند، به فنا داد. حالا ما در کوتاهترین افق زندگی (شاید تنها دو هفته قرنطینه) باید برای لحظات تلخ و شیرینمان برنامهریزی کنیم؛ نه در افق بلندمدت، حتی نه یک ماه، نه یک سال! ما حالا که سایه مرگ بر سر دنیا گسترده شده است، بیشتر از همیشه، قدر لحظهلحظه زندگی را میدانیم و دقایق و حتی ثانیهها برای ما حکم زمان طلایی دارد.
کرونا آمد تا با فاصلهانداختن بین آدمها، تنها بودن انسان را به رخش بکشد. کرونا تلنگری بود برای تنهایی آدمها؛ فرقی ندارد زمان ازدواج باشد یا تولد یا مرگ؛ وقتی عزیزانت «ناخواسته»، از تو دور باشند یا «خواسته» از تو دوری کنند!
کرونا شروع عصر یخبندان بود، عصری سرد و بیروح و تهی از روابط گرم انسانها. کرونا که آمد هیچکس باور نمیکرد تغییراتی تا این حد غیرقابلباور در زندگی ایجاد کند. تمام آمدورفتها تغییر کرد، دیدوبازدیدها، بودن و نبودنها، غم و غصهها، بایدونبایدها، همه و همه دچار تغییر و تحولاتی شدند که اگر برگردیم و به یک سال اخیر نگاه کنیم، میبینیم که زندگی ما ذرهذره تغییر کرد.
کرونا به ما آموخت «از زندگی همانگونه که هست لذت ببریم؛ با همه کموکاستیها…»، «آرامش آغوش پدر و مادر و بوسیدنشان بهترین قسمت زندگی است که هیچ جایگزینی ندارد»، «ناگهان چقدر زود، دیر میشود»، «زندگی ارزش دلخورشدن و دلخورکردن همدیگر را ندارد»، «تا جایی که میتوانم، باشم و بگویم چیزی که نتوانست من را بکشد، من را قویتر میکند»، «هیچچیزی ارزش نگرانی و دلواپسی ندارد»، «تنهایی و دور بودن زیاد هم بد نیست»، «قدر لحظههای زندگی را بیشتر بدانیم»، «کار امروز را به فردا مگذار»، «آدمهای خوب زندگیمان را برای خودمان نگه داریم»، «ارزش داشتن و نداشتن رفتار آدمها»، «برای هر چیز پیشپاافتاده نباید ناراحت شد»، «غیرقابلپیشبینی بودن همهچیز»، «درک کردن و تحملکردن تفاوت دارد»، «قدردان و شاکر خدا باشم»، «بهترین نعمت زندگی هر آدمی؛ امنیت، سلامت و عافیت است»، «تعطیلشدن برخی اماکن و نمادها، هیچ تأثیری بر زندگی آدمها ندارد»، «در شرایط سخت بهتر میتوان اطرافیان را شناخت»، «با کمترین هزینه هم میشود ازدواج کرد و تشکیل زندگی داد»، «آنقدرها برای زندگی کردن و خوشبختی فرصت ندارم»، «در لحظه زندگی کنم»، «همین که زندهام و دور از بستر بیماری، چقدر ارزش دارد»، «همیشه به فکر مرگ و رفتن باشم»…
اینها تنها بخشی از پاسخهایی بود که مخاطبانم در اینستاگرام با من به اشتراک گذاشتند؛ درسهایی که تلنگر خوبی بود برای ادامه زندگی با کرونا؛ برای اینکه بدانیم «دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ/ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ» هیچچیز در این دنیا ماندنی نیست؛ جز خدا!
راستی کرونا به شما چه درسهایی آموخت؟ از کجا معلوم! شاید همین درسها یک روز تبدیل به خاطرات، داستانها، فیلمنامهها و حتی شاید یک تابلوی نقاشی شود تا به آیندگان یادآوری کند… احتیاط لازم است و ترس خطرناک!