ادب جهانی اصفهان چطور زاده شد؟!

یکی از اثرات ماندگار حضور هیئت‌های تبلیغی مسیحی در شهر اصفهان، که عمدتا در جلفا سکونت داشتند، تأسیس دبیرستان ادب است. اثر دیگر آن‌ها برپایی بیمارستان مرسلین یا عیسی‌بن‌مریم کنونی است که هر دو مؤسسه تا به روزگار ما نیز مشغول به کار هستند.

 

تاریخ انتشار: 08:48 - سه شنبه 1400/03/4
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه

وقتی دکتر بروس ساکن جلفا شد

 پایه‌گذار دبیرستان ادب در جلفا شخصی انگلیسی به نام دکتر بروس است. او در عصر قاجار یعنی در سال 1870 م / 1287ق یا 1871 م / 1288 ق از طرف هیئت مرسلین انگلیس مأمور شد به هندوستان برود. هنگامی که به اصفهان وارد شد مصادف با قحطی سال 1288 ق بود. به همین خاطر از رفتن به هندوستان منصرف و در جلفا برای نگهداری اطفال فقیر اقامت کرد و دارالایتامی تأسیس کرد که بعدا تبدیل به مدرسه شد و این اساس مؤسسه‌ای شد که امروز دبیرستان ادب است(سالنامه دبیرستان ادب، 1328و 1329، ص 3). تصاویری که ما از این مدرسه «بروس» داریم، برگرفته از روزنامه «فرهنگ اصفهان» است. به مناسبت بازدید ظل‌السلطان از این مدرسه در جلفا روزنامه مذکور گزارشی از مدرسه و دیگر مدارس جلفا ارائه داد با این توضیح که در این شهرک دو مدرسه پسرانه مستر بروس و جرجیس و یک مدرسه دخترانه برقرار است (فرهنگ اصفهان، ش 7، 26 رجب 1296).

 ایده اسقف استیورت و مهاجرت مدرسه به چهارسوق شیرازی‌ها

برای دریافت ادامه تاریخچه مؤسسه مذکور دوباره به سراغ «سالنامه دبیرستان ادب» می‌رویم. بر اساس این سند بعد از دکتر بروس، شخصی به نام اسقف استیورت در سال 1894 م / 1273 ش به اصفهان وارد شد و مدرسه را از جلفا به خود شهر در خانه امین‌الشریعه واقع در چهارسوق شیرازی‌ها منتقل کرد.

اسقف استوارت در سال 1911 م/ 1290ش ایران را ترک کرد و در همان سال در انگلستان فوت کرد و پس از او چند نفر دیگر به ریاست مدرسه رسیدند. در این خلال کالج نیز از خانه امین‌الشریعه به خانه‌ای جنب مسجد شاه انتقال یافت. این نکته نیز ناگفته نماند که پس از فوت اسقف استیورت مبلغی پول جمع آوری شد و اولین ساختمان کالج در سال 1913 م/ 1292 ش شروع شد و مدرسه در سال 1935 م/ 1314 ش به عمارت جدید انتقال یافت و به یادبود نام اسقف استیورت به استیورت مموریل کالج (Stuart Memorial College) نامیده شد.

 از «استیورت مموریل کالج» تا «دبیرستان ادب»

در زمان جنگ جهانی اول مدتی مدرسه تعطیل شد و بعد از جنگ شخصی به نام اسقف تامسن اعزام شد و کالج روز اول ژانویه 1921/ 11 دی 1299 مجددا با قریب 25 نفر محصل افتتاح یافت؛ در حالی که گسترش مدرسه در دستور کار قرار داشت. در سال 1922 قطعه زمینی که پشت عمارت کالج واقع است و در آن عمارت شبانه‌روزی و زمین فوتبال واقع است و همچنین زمینی که روبه‌روی کالج است و تا در ورودی امتداد دارد خریداری گردید. طبق امریه دولت ایران در سال 1940 م/ 1318 ش که تمام مدارس خارجی باید بسته شود، پس از مذاکراتی کالج با تمام اثاثیه‌اش به دولت ایران فروخته شد و از آن به بعد تحت نظر مستقیم وزارت فرهنگ قرار گرفت. در سال 1312 طبق امر رضاشاه نام استیورت مموریل کالج به دبیرستان ادب تغییر یافترعایت (سالنامه دبیرستان ادب، 1328 و  1329، ص 3 و 4).انتقال مالکیت این مدارس بدین شکل صورت گرفت که این مدرسه با سه مدرسه دیگر که همگی زیر نظر هیئت مذهبی مرسلین اداره می‌شدند، یعنی مدرسه بهشت آیین در اصفهان و نیز مدارس مهرآیین در یزد و نیز مدرسه‌ای در کرمان از هیئت مذکور خریداری شدند. دولت ایران مبلغ 20 هزار لیره استرلینگ و چهارصد و بیست و پنج هزار ریال بابت آن‌ها به اسقف ویلیامز جمیز تامسن، که در آن موقع رئیس استیوارت مموریل کالج بود، پرداخت کرد (عسکرانی، 1398، ص 160).  پس از انتقال به وزارت معارف ایران، ریاست دبیرستان ادب از سوی دولت ایران به یکی از کارمندان لایق و دانشمند وزارت فرهنگ به نام منصور منصوری سپرده شد و حسین عریضی نیز به سمت معاونت او انتخاب شد. آقای منصوری تا مرداد 1321 ش به این سمت باقی بود تا آن که در زمان ریاست فرهنگ آقای احسنی، دبیرستان به آقای بدرالدین کتابی از کارمندان شایسته وزارت فرهنگ محول شد. بعد از او نیز حسین عریضی به ریاست مدرسه انتخاب شد (سالنامه دبیرستان ادب، 1328 و  1329، ص 6).  بدرالدین کتابی و حسین عریضی با آثار قلمی و پژوهش‌های علمی خود جایگاه ویژه‌ای در نگاه اهل کتاب اصفهان دارند.

دبیرستان ادب مانند یک دبیرستان معمولی نبود. در مورد اینکه وجه امتیاز این مؤسسه با مؤسسات مشابه چه بود، مناسب است که به مجموعه خاطرات دو نفر از شاگردان موفق این دبیرستان مراجعه کنیم. این دو نفر یکی نصرالله سیف‌پور فاطمی و دیگری محمد رحیم ایروانی هستند.

روزگار برادر وزیر خارجه در «ادب»

 نصرالله سیف پور فاطمی برادر بزرگ دکتر حسین فاطمی، وزیر خارجه دکتر مصدق، بود. آن‌ها که از یک خانواده روحانی بودند، از نائین به اصفهان مهاجرت کرده بودند، نصرالله کالج یا همین مدرسه را برای تحصیل انتخاب کرد که به تسلط او بر زبان انگلیسی و دانش جدید موجب شد. نصرالله سیف‌پور فاطمی بعدها از وکلای مبرز ایران شد. به طوری که همراه با دکتر محمد مصدق در دادگاه بین المللی لاهه از حقوق ملت ایران دفاع کرد. از او دو دفتر خاطرات به نام‌های «آیینه عبرت» و «گزند روزگار» باقی مانده است که هر دو چاپ شده‌اند. فاطمی تاریخ دقیق ورود خود را به کالج بیان نمی‌کند، ولی می‌توان حدس زد سال‌های 1313 ش باشد. «تحصیل من در کالج مقارن شد با موقعی که آن مؤسسه شروع به توسعه کرده و تحت ریاست ویلیام تامسن، که مردی دانشمند و باتجربه در کار تعلیم و تربیت بود، عمارت مفصلی در پشت مطبخ برپا کرده، علاوه بر کلاس‌های درس و میدان فوتبال و ورزش و سالن‌های بزرگ، عمارت مفصلی برای شبانه روزی یک صد و پنجاه نفر شاگرد تهیه کرد. هزینه بنا و مخارج اولیه کالج را هیئت مبلغان کلیسای انگلیس می‌پرداختند. شرکت نفت جنوب هم سالیانه مبلغی برای هزینه یک عده شاگرد که تعهد می‌کردند پس از اتمام تحصیل چند سالی در خوزستان در مؤسسات شرکت خدمت کنند، می‌پرداخت. هیئت مبلغان کلیسای انگلیس مدارسی هم در یزد و شیراز و کرمان برای دختران و پسران تأسیس کرده بود. علاوه بر مدارس، مبلغان کلیسای انگلیس بیمارستانی در شهرهای اصفهان، شیراز، یزد و کرمان داشتند و در آن روزگارانی که هیچ‌گونه وسیله تحصیل و مداوا در ایران فراهم نبود، مؤسسات انگلیسی در مرکز و جنوب ایران از این راه کمک بزرگی به مردم می‌کردند» (سیف‌پور فاطمی، 1378، 375) درباره کادر علمی و معلمان این مؤسسه می‌خوانیم: «معلمان کالج هنگام تحصیل من پانزده نفر انگلیسی و حدود ده نفر ایرانی بودند. ناظم کالج مرحوم میرزا داوود خان آرین، یکی از فارغ‌التحصیل‌های کالج بود. بعدها که کالج توسعه پیدا کرد، برای کلاس‌های عربی و ادبیات فارسی و فلسفه چند نفر از قضات عدلیه و روحانیون نظیر محمود عرفان، قاضی عسکر، سید ابرقویی و صدرالاسلام هفته‌ای یکی دو ساعت در کالج تدریس می‌کردند. معلمان انگلیسی عموما جوانان دانشگاهی انگلستان بودند. چند نفر آن‌ها دارای درجه فوق لیسانس از آکسفورد و دانشگاه لندن و کمبریج و مابقی تازه‌کار و فقط دارای لیسانس بودند. در طول مدت تحصیل در شبانه‌روزی زندگی می‌کردم. هزینه زندگانی در آن روزها خیلی ارزان بود. تمام هزینه شبانه روزی و مدرسه و کتاب در سال یکصدوپنجاه تومان و این مبلغ را پدرم اول سال به کالج می‌پرداخت» (سیف‌پور فاطمی، 1378،ص 375). نصرالله در قسمت شبانه‌روزی مدرسه که شبیه به خوابگاه‌های امروزی دانشجویی است، سکونت اختیار کرد. از میان 300 دانش آموز حدود 60 نفر آن‌ها چنین وضعی داشتند. اما همین «خوابگاه» هم قوانین و قواعد خاص خود را داشت؛ «شب‌ها از ساعت شش تا هشت موقع مطالعه و حاضر کردن دروس روز بود. ساعت هشت تمام ما در اتاق شام و ناهار خوری حاضر می‌شدیم و از ساعت نه تا ده، ساعت آزادی بود و پنج دقیقه به ساعت ده صدای شیپور خواب همه را به خوابگاه می‌فرستاد و نیم ساعت بعد رئیس شبانه روزی به تمام خوابگاه‌ها سرکشی می‌کرد. صبح‌ها ساعت هفت شیپور بیداری همه را بیدار و در تمام سال با آب سرد شست‌وشو می‌کردیم. بعد از کلاس مدت دو ساعت وقت ما صرف بازی فوتبال یا دو یا تنیس می‌شد. روز یکشنبه رفتن به کلیسای مدرسه اختیاری بود و بیشتر شاگردها از صبح از کالج خارج شده و ساعت شش بعدازظهر برمی‌گشتند. در تعطیل تابستان برای مدت دو هفته محصلان شبانه روزی را به ییلاق‌های اطراف اصفهان می‌بردند. این تعطیلات در کوهپایه‌های بسیار خوش آب‌و‌هوا، مفرح و دلنشین بود. و آن روزها جزو قسمتی از بهترین دوران زندگانی من است» (سیف‌پور فاطمی، 1378، ص 375).

 بنیان‌گذار کفش ملی از شیراز به کالج اصفهان آمد

نفر بعدی که فارغ‌التحصیل دبیرستان ادب است، محمد رحیم ایروانی است. این شخص یکی از بنیان‌گذاران کفش ملی ایران بود. او در دهه سی و چهل یکی از کارآفرینان بزرگ ایران محسوب می‌شد. آوازه کالج اصفهان باعث شد در سال 1313 ش از شیراز به اصفهان آمده و در این دبیرستان ثبت نام کند.  در متن زندگی‌نامه می‌خوانیم: «یکی از مهم‌ترین مقاطع در زندگی رحیم تحصیل در کالج اصفهان بین سال‌های 1313تا   1315 هجری شمسی است. رحیم به توصیه پدر برای یادگیری زبان انگلیسی به این کالج رفت… این کالج در آن سال‌ها حدود 300 نفر دانش آموز داشت. شصت نفر آن‌ها در بخش شبانه‌روزی زندگی می‌کردند. اکثر دانش آموزان از خانواده‌های ثروتمند و تاجرپیشه‌ای بودندکه توسط والدینشان از شهرستان‌های مختلف ایران فرستاده شده بودند تا از تعلیم و تربیت انگلیسی برخوردار شوند. تامپسون برای موفقیت این کالج از همان شیوه کالج‌های انگلیسی در هندوستان که مانند مدارس عمومی انگلستان اداره می‌شدند، پیروی کرد…. این مدارس جهت پرورش دانش‌آموزان برای اداره جامعه برنامه منظمی را در دستور خود داشتند؛ این برنامه بر انضباط، احترام به بزرگ‌ترها، آموزش و پرورش بر اساس کار گروهی و اجرای دقیق مقررات استوار بود. اگرچه انضباط کالج به‌ویژه برای تازه‌واردان دشوار بود، اما به سختی رعایت می‌شد… .  وجود این کالج و مقررات آن برخی اوقات موجب اعتراض روحانیان شهر اصفهان نیز می‌شد. برای جلوگیری از واکنش‌های شدید نسبت به کالج، در زمان اعیاد مذهبی، سربازان از کالج محافظت می‌کردند؛ چون بیم آن می‌رفت که مردم در اعتراض به تعالیم مسیحی کالج به آن وارد شوند. اما هیچ‌گاه چنین امری رخ نداد.  برنامه‌های ورزشی جزئی از برنامه پرورشی کالج محسوب می‌شد. در آن سال‌ها برنامه‌های مشابهی در مدارس عمومی انگلستان معمول بود. مسئولان مدرسه تلاش می‌کردند که از طریق این برنامه‌ها به ویژه برگزاری مسابقات مختلف روحیه رعایت قواعد بازی و ادای تعهدات را در شخصیت دانش آموزان نهادینه کنند. در کالج چهار زمین فوتبال وجود داشت که مسابقات مختلف داخلی و خارجی درآن‌ها برگزار می‌شد» (سعیدی و شیرین‌کام، 1388،  ص 70). مدیران کالج تلاش داشتند شاگردانی که از آنجا فارغ التحصیل می‌شوند، «جهانی» بیندیشند: «جهت تقویت روحیه حسن‌تفاهم، از دانش‌آموزان خواسته می‌شد با هم‌سالان خود در خارج از کشور نامه نگاری کنند. چنین نامه‌نگاری‌هایی نه‌تنها در یادگیری زبان انگلیسی به آن‌ها کمک می‌کرد، بلکه دریچه‌هایی به سوی فرهنگ‌های ناآشنا می‌گشود و راه‌های فهم آن را هموار می‌کرد. بدین ترتیب سال‌های تحصیل در کالج اصفهان فرصتی بود تا رحیم، زبان انگلیسی، تساهل، انضباط، دیگر خواهی، نوع‌دوستی و راستگویی را به خوبی بیاموزد. در ضمن این سال‌ها دریچه‌ای در برابر چشمان او گشود تا جهان را بهتر بشناسد و برنامه‌های اقتصادی خود را با وسعت دید بهتری پیش ببرد» (سعیدی و شیرین‌کام، 1388، ص 70).

درباره ظرفیت‌های فوق‌برنامه این دبیرستان گفته شده است: «دبیرستان ادب با برخورداری از کتابخانه‌ای با حدود 2580 جلد کتاب، یکی از مجهزترین کتابخانه‌های مدارس را داشت و دانش‌آموزان طبق مقرراتی از منابع آن که بیشترشان به زبان انگلیسی بودند استفاده می‌کردند. همچنین در دبیرستان یک آزمایشگاه شیمی کامل و یک آزمایشگاه فیزیک وجود داشت که به امر تحصیل دانش‌آموزان بسیار کمک می‌کرد» (عسکرانی، 1389، ص 162).

در مورد انتشارات و نمایشگاه‌های دبیرستان می‌خوانیم «از اقداماتی که در زمان ریاست عریضی صورت گرفت، انتشار مجله‌هایی به نام سالنامه دبیرستان ادب بود که افزون بر اخبار مربوط به دبیرستان، حاوی مقالات ارزنده‌ای به قلم دبیران برجسته و نویسندگان معروف دبیرستان ادب بود. همچنین در سال 1340 انجمنی به نام «جهان دانش» در دبیرستان تشکیل شد که افزون بر انتشار نشریه‌ای به نام «پیام ادب» آموزش‌های هنری هم به اعضای انجمن می‌داد  و مسابقات مختلفی را برگزار می‌کرد. در زمینه فعالیت‌های فرهنگی انتشار «شکوفه‌های ادب» را باید یکی از افتخارات دبیرستان دانست… . برپایی نمایشگاه‌های علمی و هنری از چشمگیرترین فعالیت‌های دانش آموزان این دبیرستان بود که طی سال‌های متمادی در محل دبیرستان برگزار می‌شد و مورد توجه قرار می‌گرفت» (عسکرانی، 1389، ص 164).

یادنامه ادب

 تصویر ما از دبیرستان ادب کامل نمی‌شود اگر که سری به «یادنامه ادب» نزنیم. در سال 1383 به کوشش بهمن عطایی، از دبیران باسابقه همان دبیرستان و حمایت اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان، مجموعه مطالبی گرد آمدند که در واقع تاریخ دبیرستان را بعد از انتقال مالکیت به دولت ایران دنبال می‌کند. این یادنامه در پی نشست یادبود این دبیرستان در اردیبهشت 1379 بود. در این کتاب 378 صفحه‌ای، ما با مدیران، معاونان، دبیران و برخی چهره‌های این دبیرستان نام‌آشنا، آشنا می‌شویم. همچنین تصاویری از روزگار قدیم و جدید دبیرستان در کنار هم قرار گرفته‌اند. تقدیر نامه‌ها و دانش آموزان برتر این دبیرستان نیز در انتهای کتاب درج شده اند. «دبیرستان ادب از دیرپاترین مراکز آموزشی اصفهان است که همواره از وجود برجسته‌ترین و محبوب‌ترین دبیران بهره برده و به داشتن شاگردان موفق، ممتاز گشته است. قرار گرفتن این دبیرستان در مرکز شهر با وسعت و امکاناتی که در اختیار داشت، در کنار پیشینه درخشان و کارنامه پر افتخار موجب می‌شد که پیوسته در ردیف معروف‌ترین دبیرستان‌های اصفهان نام برده شود»(عسکرانی، 1389، ص165).  امیدوارم چاپ عکسی سالنامه‌های دبیرستان ادب که در مقاطع گوناگون به چاپ رسیده‌اند و انتشار آن‌ها، خلائی را که در اثر فقدان و در دسترس نبودن منابع مذکور نزد محققان بود، جبران کند.

 

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط