این فعال محیطزیست معتقد است: «با نورپردازی درختان در شب عمر آنها به یکسوم کاهش مییابد، لانههای پرندگان مورد دستبرد شکارچیان و بهویژه گربهها قرار میگیرد، فرایند خواب و بیداری و چرخه زیستی درختان، حشرات و شکارگرهای آنها به هم میریزد و درنتیجه موجب کاهش شدید پرندگان در شهر، افزایش انفجاری حشرات و آفات و خشکیدن تعدادقابل توجهی از درختان میشود.» به نظر میرسد در شهری که تعداد گونههای جانوری در مرزهای زیستی آن بیش از دویست و پنجاه گونه است، باید بگذاریم تا درختان بخوابند!
به گفته فعالان محیطزیست، نورپردازی درختان در اصفهان موجب آسیبهای جدی به اکوسیستم شهری میشود. لطفا این آسیبها را تشریح کنید.
نورپردازی شهری در شهرهای مختلف ایران از سالها پیش وجود داشته، اما به صورت محدود بوده و به طور معمول، برای مکانی خاص یا به صورت مناسبتی انجام میشده است، اما متاسفانه در چند سال اخیر، در چندین شهر کشور و به خصوص اصفهان، میبینیم که این کار به یک رویه تبدیل شده و روز بهروز نیز بیشتر و گستردهتر میشود. نورپردازی درختان از منظرهای مختلف میتواند آسیبهایی جدی به اکوسیستم شهری وارد کند. در نخستین منظر باید به این نکته مهم اشاره کنیم که نورپردازی درختان موجب میشود درخت متوجه اینکه روز به پایان رسیده و شب شده است، نشود. در نتیجه، فرایند خواب درختان در طول شب اتفاق نمیافتد و این منجر به کاهش شدید عمر درختان میشود. بعضا درختی که سی سال از عمرش باقی مانده، عمر آن با نورپردازی به یکسوم کاهش یافته و اینگونه بیست سال از عمر آن کم میشود. همه ما شنیدهایم و در مدارس آموختهایم شب که میشود، نباید زیردرختان نشست یا خوابید، به خاطر اینکه فرایند اکسیژنسازی آنها در شب معکوس میشود و دیاکسیدکربن موجود در وجودشان را بیرون میدهند. این فرایند، همان خواب درختان است و نورپردازی آنها باعث میشود خوابشان مختل شود. از منظر دوم، نورپردازی درختان موجب میشود پرندگان نتوانند روی آنها لانهسازی کنند یا اگر از قبل لانهای داشتهاند، این لانه دیگر ناکارآمد میشود. پرندهها اساسا در جایی لانهسازی انجام میدهند که بتوانند در شب که قادر به فعالیت نیستند و بینایی کامل ندارند، لانهشان جای امنی باشد که حیواناتِ شبفعال مثل همین گربههای شهری، نتوانند به لانههای آنها دست پیدا کنند، اما نور روی درختان موجب میشود حیوانات شبفعال، بهراحتی لانه پرندگان را پیدا کنند و از بین ببرند؛ بنابراین پرندهها دیگر اصلا روی این درختان لانه نمیسازند. وقتی ما سرتاسر درختان یک خیابان را نورپردازی میکنیم، به این معنی است که خواسته و ناخواسته موجب کاهش شدید جمعیت پرندههای شهر میشویم. منظر سوم، وارد آوردن آسیبهای جدی به زندگی حشرات است. حشرات از سویی به سمت نور جذب میشوند و از سوی دیگر، وابسته به گیاههای مختلف هستند، بنابراین، وقتی که درختان و گیاهها را نورپردازی میکنیم، به حشراتی که زندگیشان وابسته به درختان است میفهمانیم که روز شده و این هم گیاهِ میزبان توست؛ به همین خاطر، حشرات مانند روز فعال میشوند. فعالیت حشرات در شب اکوسیستم را مختل میکند؛ به این خاطر که شکارگرهای طبیعی آنها در روز فعال هستند، بنابراین وقتی آنها شب به فعالیت میپردازند، نتیجه این میشود که بعضی از این گونهها به خاطر اینکه شکارگرهای طبیعی آنها مشغول فعالیت نیستند، دچار افزایش جمعیت شدیدی میشوند. از سوی دیگر، برخی گونهها نیز دچار کاهش جمعیت میشوند، به این خاطر که فعالیتِ بیستوچهارساعته به آنها آسیب میزند و در مجموع، اکوسیستم را مختل کرده و فرایند آن را دستخوش تغییرات منفی بسیاری میکند. در نهایت، نورپردازی درختان میتواند انجام شود؛ اما به شکلها و روشهای دیگر و با رعایت مواردی که آسیبزنندگی آن به این شدت نباشد.
اگر این روند همچنان ادامه یابد باید شاهد چه اتفاقاتی باشیم؟
شهردار اصفهان در سخنرانیهای خود عبارت خوبی دارد که ما بابت به کاربردن آن، ایشان را بسیار تحسین میکنیم. ایشان بر این باورند که «اصفهان باید شهری زیستپذیر باشد.» شهر زیستپذیر به این معنی است که تمام گونههای زیستی میتوانند بدون هیچ مشکلی در کنار هم زندگی کنند. فراموش نکنیم که وقتی این سخن گفته میشود، منظور این نیست که شهر باید یک باغوحش یا پارکوحش باشد، نه، منظور این است که اکوسیستم شهری ما در تعادل کامل قرار داشته باشد و چرخه زیستی در حال انجام کار خود باشد. ما آدمها از این چرخه زیستی، بیشترین بهره را میبریم. به عنوان مثال، در چند سال گذشته در شهر اصفهان شاهد دورهای بودیم که در آن با کاهش چشمگیر جمعیت خفاشها در شهر مواجه شدیم. چرا؟ چون رودخانه زایندهرود خشکید. این مسئله موجب شد که جمعیت حشرات، از جمله پشهها و مگسهایی که در پارکهای شهری وجود دارند، به صورت فزایندهای افزایش یابد و در نتیجه موجب آزارِ شدید انسان شود. با بههمزدن اکوسیستم، دشمن طبیعی پشهها و مگسها و به ویژه گونههای شبفعال را که خفاشها هستند تضعیف کردیم. یا مثلا اگر به میدان نقش جهان بروید، متوجه میشوید که روزانه نزدیک به دو تا سه هزار پرستو و بادخورک بر فراز میدان پرواز میکنند. هر پرستو و بادخورک به طور میانگین در روز بیشتر از دویست حشره میخورد. حالا حساب کنید که دو هزار پرستو وبادخورک روزانه چند حشره میخورند و چه تأثیری بر کاهش جمعیت حشرات در شهر دارند. یا مثلا در تهران جمعیت کفشدوزکها کاهش پیدا کرد و نوعی از حشرات سپیدرنگ کوچک دچار انفجار جمعیتی شدند. میخواهم بگویم در نهایت آسیب به اکوسیستم شهری، منجر به آسیب به انسانها میشود. ما خیلی از اوقات متوجه نیستیم در محیطی که زندگی میکنیم، چه اتفاقی در حال رخدادن است. در پارکهای شهر اصفهان، درحالحاضر تعداد قابل توجهی دارکوب داریم، بهخصوص در منطقه ناژوان و پارکهای قدیمیتر شهر. دارکوبها روزانه بالای پنجاه تا شصت گونه آفت مختلف را از درختها بیرون میکشند و میخورند. بنابراین اگر ما به نورپردازی درختان ادامه دهیم، نتیجهاش مهاجرت پرندگان و افزایش انفجاری جمعیت آفات و حشرات میشود که علاوه بر اینکه این درختان به وسیله آفات از بین میروند، مجبور میشویم از سموم بیشتری استفاده کنیم. سمومی که در طول روز وارد سیستمهای تنفس، گردش خون و حتی خوراک ما میشود و آسیبهای جدی به سلامت انسان وارد میکند. بنابراین شهری که زیستپذیر است و گونههای مختلف جانوری در کنار انسان زندگی میکنند، معنیاش این است که ما صبحها با صدای پرندگان از خواب بیدار میشویم، شب که به خانه برمیگردیم حشرات مختلف برای ما آزار و اذیت و استرس ایجاد نمیکنند و میتوانیم با خیال آسوده استراحت کنیم یا بدون دغدغه در شب به پارکها برویم.
در این زمینه با مدیران شهری گفتوگو شده و آنها میگویند که نورپردازی درختان یک خواست مردمی است که روزبهروز بیشتر هم میشود. در برابر این خواسته چه کاری باید انجام شود و وظیفه نهادهای مسئول چیست؟
مدیران شهری به همان اندازه که وظیفه دارند به خواستههای همه مردم شهر اهمیت بدهند و آنها را اجابت کنند، به همان اندازه هم وظیفه دارند که مردم شهر را در مورد مسائل مختلف آگاه کرده و به آنها آموزشهای لازم را انتقال دهند. روشهای بسیار مختلفی حتی در زمینه همین موضوع وجود دارد. ما با اقدامات بسیار کوچکی میتوانیم مردم را نسبت به پیامد خواستههایی که دارند، آگاه کنیم. مثلا میتوانیم در یکی از همین خیابانهایی که درختهای آن نورپردازی شده تابلوی بزرگی در کنار درختها نصب کنیم و با خط بزرگی روی آن بنویسیم که این درخت به خاطر نورپردازی زیبا شده اما عمر آن به یکسوم کاهش مییابد. شهروندی که این تابلو را میخواند و سپس در اینترنت به جستوجو میپردازد، متوجه میشود که یک نورپردازی ساده میتواند منجر به آسیبهای جدی شود؛ بنابراین آیا باز هم فردا درخواست نورپردازی درختها را دارد؟ فکر میکنم که خیلی از اوقات استفاده از روشهای نوین آگاهیرسانی هم دشوار است و هم بههرحال ریسکهای خاص خودش را دارد. گاهی اوقات مدیران شهری ما آنگونه که باید به آگاهسازی شهروندان نمیپردازند.
نکته آخر!
روی سخنم با مردم شهر اصفهان است: فراموش نکنند ما در شهری زندگی میکنیم که تعداد گونههای جانوری که فقط در مرزهای زیستی شهر ما زندگی میکنند، بیش از دویستوپنجاه گونه مختلف است، جدای از انواع حشرات. ما در شهری زندگی میکنیم که صدوهشتادوشش گونه پرنده در آن زندگی میکند که اغلب این پرندهها مهاجر هستند و در همین موقع سال که در حال گفتوگو هستیم، آنها مهاجرت میکنند و به اصفهان بر میگردند. یادمان نرود هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم و به سمت محل کارمان میرویم، میتوانیم از تماشای گونههای مختلف جانوری لذت ببریم. اگر ما اینها را فراموش نکنیم و برای آنها ارزش قائل شویم، آن وقت نظارت ما بر شهر و مسئولان بسیار متفاوت خواهد بود و خواستههایمان از آنها نیز شکل متفاوتتری خواهد داشت.