دکتر فریدون اللهیاری خود را جزء مکتب و گفتمانی میدانست که در دوران اصلاحات در سپهر فرهنگی و نه سیاسی جامعه، مجال شنیدهشدن یافت و راه رشد و بالندگی دانشجویان به طور اخص و عموم طبقه جوان را به طور اعم در هدفگذاری فرهنگی، تشکل سازی، رفع موانع و نیل به اهداف گفتمان مبتنی بر احترام متقابل میدانست و در این راه از هیچ کوششی دریغ نداشت. در سالهای 82 تا 84 با قبول مسئولیت مدیریت فرهنگی دانشگاه اصفهان و با مجموعه تشکلهایی که مدیر موفق قبلی از خود به یادگار گذاشته بود، فرصت افزایش مشارکت دانشجویان را در امور فرهنگی دانشگاه اصفهان ایجاد و تا روز آخر آن را دنبال کرد. به حرفهای از سر دغدغه دانشجویان گاه تا ساعتها گوش میداد به همه ما که از کمبودها و فشارهای مختلف به کانونهای فرهنگی دانشگاه اصفهان گاه تا مرز استعفا پیش میرفتیم دوستانه و نه از جایگاه استاد و مدیر روحیه مضاعف و راهحل میداد.
در اواخر دوران مسئولیتش به دعوت رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه همراه ایشان و جمعی از دوستان فعال فرهنگی دانشگاه اصفهان راهی سوریه و سپس لبنان شدیم. طی آن سفر خاطرهانگیز آنچه از ایشان آموختم اهتمامشان بر ترویج گفتگوی بین فرهنگها و ایجاد بستری برای تعامل سازنده با سایر نهادهای فرهنگی دانشگاههای خارج از ایران بود؛ و چه با افتخار دستاوردهای فرهنگی جامعه دانشگاهی اصفهان را برای مسئولین دانشگاه تشرین شهر لاذقیه سوریه بازگو میکرد و به آن میبالید.
آنچه دکتر الهیاری را از سایر مدیران دوره خود متمایز میکرد اهتمام ویژه ایشان در ارتباط گرفتن با نسلهای بعد از خود خصوصاً دانشجویان متولد دهه پنجاه و شصت بود. امری که در بسیاری از مدیران هم حوزه دکتر مغفول مانده است.
کارنامه درخشان دکتر فریدون اللهیاری زمانی که امور فرهنگی دانشگاه اصفهان را ترک کرد گویای همه زحمات ایشان طی دوران مسئولیتشان بود. افزایش چشمگیر کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاه اصفهان و درخشیدن این کانونها در همایشهای مختلف کشوری، تنوع به حوزههای فعالیتشان، افزایش قابلتوجه عضویت دانشجویان در این تشکلها همهوهمه مدیون فردی از تبار فرهیختگان این مرزوبوم بود.
درگذشت ایشان برای جامعه دانشگاهی و فرهنگی ایران و مخصوصاً اصفهان ضایعه ایست جبرانناپذیر، اما مسئولیت دانشجویان ایشان و همه علاقهمندان به حوزههای فرهنگی را در پاسداشت از میراثی که دکتر فریدون اللهیاری از خود به جا گذاشت دوچندان خواهد کرد؛ امید که روح بلند او در دیار باقی قرین آرامش باشد و یاد و نام او هماره بر تارک گنبدهای فیروزهای شهرمان بدرخشد.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما