دکتر سیروس شفقی را از دیدگاه تاریخی باید در همین خط و مسیر دید و ارزیابی کرد. او با بنیانگذاری رشته جغرافیا در دانشگاه اصفهان، سرسلسله تمام مردان و زنانی شد که با آموختن جغرافیا ارزش زیستن در بومی مانند اصفهان را شناختند و به دیگران هم آموختند.
اصفهان از آن روزی که به نقل از استرابو، جغرافیدان یونانی، در کنار دریاچه گاوخونی در چهره کوشکهای شاهان هخامنشی و با نام گابای جوانه زد تا بعدها که از پیوستن شهرستان و جویباره نامی برای خود در میان نامها یافت و آن روز که به نقل از طبری، اردوگاه سپاهیان ساسانی بود و سپاهان خوانده میشد و در کنار فارس و آذربایجان که بالهای ایرانشهر شمرده میشدند، سـر ایرانشهر خوانده میشد، زنان و مردان بزرگی را در دامن خود پرورده است. اصفهان کهن در کنار و به لطف دریاچه گاوخونی آغاز شد و در کرانهها و به لطف زایندهرود بالید و دکتر شفقی با مطالعه بازار اصفهان نشان داد که زندگی اصفهان از زمان سلجوقی و در ادامه آن در طی دوران صفوی تا چه اندازه بر بازار و دادوستد استوار بوده است. اصفهان میتواند همچنان به زندگی چند هزارساله خود در کنار زایندهرود ادامه دهد؛ اگر به محیطزیست اصفهان از سرچشمههای زایندهرود تا تالاب گاوخونی احترام بگذاریم؛ اگر هوا و خاک و آب این سرزمین را پاکیزه نگهداریم؛ اگر اصفهانیها مجال داشته باشند که زایندهرود را از سرچشمه تا مصب اداره کنند؛ در این صورت است که اصفهان شهری شایسته زیستن خواهد ماند.
اصفهان همچنان میتواند شهری توانمند و تاریخساز باشد؛ اگر به بــازار و دادوستد احترام بگذاریم؛ اگر اصفهانیها این مجال را داشته باشند که نه با تمام ایران، بلکه با تمام جهان دادوستد کنند؛ اگر اصفهانیها این مجال را داشته باشند که شهرشان را با کمترین هزینه اداره کنند؛ در این صورت است که اصفهان شهری ثروتمند خواهد شد. دکتر سیروس شفقی و شاگردان او میکوشند به اصفهانیها که مردمانی سختکوش و باهوشاند، یادآوری کنند که با پیروی از خرد و علم که سرچشمه آن دانشگاه است، اصفهان هنوز هزاران غنچه ناشکفته برای عرضه به بشریت دارد. اصفهان میتواند قدرتمندترین شهر ایران باشد. اصفهان میتواند شایسته این تمجید باشد که جهانآفرین را جهانی نبود اگر در جهان اصفهانی نبود.