اجرای طرح پیاده محوری در شهر یکی از راهکارهای مفید و موثر برای منع غیرمستقیم خودروها و میدان دادن به پیادهروی و دوچرخه سواری است. به خصوص در خیابانهایی که به دلیل بافت و ساختاری که دارند، از ازدحام و شلوغی زیادی برخوردارند. خیابانهایی مانند جلفا، خاقانی، نظر میانی، چهارباغ (که حالا دیگر یک گذر است نه یک خیابان)، سپه، باغ گلدسته، حکیم و… که هرچه آمد و شد خودرو و موتور سیکلت در آنها کمتر شود، جذابیت بیشتری برای پیاده محور شدن پیدا میکنند. تجارب موفقی در کشورهای مختلف دنیا برای اجرای پروژههای پیادهراهسازی وجود دارد که در مقالهای با عنوان «ارائة فرایند طراحی شهری بهینة پیادهراهها از طریق تحلیل تطبیقی تجارب داخلی و بین المللی» به آن پرداخته شده است.
نویسنده در معرفی نمونههای موفق پیادهراهسازی در کشورهای اروپایی از شهرهایی همچون کپنهاگ، استکهلم، روتردام هلند و… یاد کرده و به بررسی روشهای مختلف اجرای این پروژهها در این شهرها میپردازد. از جمله اهداف اجرای پروژه پیادهراهسازی در این شهرها عبارت است از حذف ترافیک سواره از مرکز تجاری شهر، جلوگیری از تداخل میان عابران پیاده و اتومبیلها، روان کردن ترافیک عبوری جهت بهبود تجارت خرده فروشی در مناطق تجاری و اداری شهر، تجدید حیات مرکز شهر، بهبود کیفیت زندگی و بازگرداندن اعتبار و ارزش به ساختمانهای تاریخی و تجدید حیات تاریخی هسته تاریخی که در هر شهر بسته به شرایط دنبال شده است.
نقش پیادهمداری بر بهبود هویت رفتاری شهروندان
یکی دیگر از اهداف مهم در اجرای طرح پیادهراهسازی، تأمین نشاط، شادی و سرزندگی شهری است که میتواند مردم را تشویق به حضور داوطلبانه در شهر کرده و بستر تعامل و ارتباط آنها با همدیگر را در گوشهای از شهر فراهم کند. مقالهای با عنوان «نقش پیادهمداری بر بهبود هویت رفتاری شهروندان در فضای شهر اسلامی» این موضوع را مورد تحلیل قرار داده است. نویسنده در اینباره مینویسد: «پیادهروی مهمترین امکان برای مشاهده مکانها و فعالیتها و احساس شور و تحرک زندگی و کشف ارزشها و جاذبههای نهفته در محیط شهر است. این پدیده از نظر ادراک هویت فضایی، احساس تعلق به محیط و دریافت زیبایی از اهمیت اساسی برخوردار است. اما غفلت از ساماندهی و برنامه ریزی برای حرکت پیاده یکی از نقایص شهرسازی معاصر است که موجب از دست دادن کیفیت فضاهای شهرهای امروز شده است. فضاهای پیاده مدار ترکیبی از فرمها، فضاها و عملکردهای پرتنوعی هستند که در پیوند بسیار نزدیک با یکدیگر در خدمت تامین دامنه وسیعی از نیازهای انسانی شهری، کل واحدی را در مرکز شهرها به وجود آورده و به آن هویت بخشیده اند. همچنین یکی از راههای تجدید حیات مدنی مراکز شهری، محورهای پیاده هستند که نقش موثری در کشف و ادراک محیط کالبدی و اجتماعی شهر دارند و مظهر تمدن، هویت و مدنیت شهر هستند.»
در بخش دیگری از این مقاله معیارهای ارائه شده از سوی برخی از صاحب نظران درباره کیفیت پیادهراهها و الگوی رفتاری حرکتی شهروندان چنین بیان شده است:
«جین جیکوبز» (روزنامه نگار و نویسنده حوزه مطالعات شهری): سرزندگی، مفهوم (معنا)، سازگاری – دسترسی، کنترل و نظارت، کارایی و عدالت
«کویین لینچ» (شهرساز و نویسنده آمریکایی): دسترسی، سخت فضا نرم فضا، فضاهای همگانی، ایمنی و امنیت، منظر شهری، اختلاط و تراکم همه شمول
«جهانشاه پاکزاد» (استاد طراحی شهری): امنیت، دلپذیری، مطبوعیت، انتخاب نوع سفر، انتخاب نوع حمل و نقل، دسترسی، جابجایی، آموزش، سلامت عمومی، پیوستگی، ارتباط بین کاربریها، حمل و نقل و عابر پیاده.
آنچه مسلم است پیادهروها ابتداییترین و مهمترین شاهراههای دسترسی مستقیم شهروندان به شهر هستند. نقاط اتصالی که فرصت برقراری ارتباط و تعامل با بدنه شهر را برای آنها فراهم کرده و آنچه در چنته شهر موجود است را به ساکنان آن عرضه میکنند. بنابراین افزایش مسیرهای پیاده راه طبق اصولی مشخص و استاندارد معنایی به جز آشتی دادن شهروندان با شهر ندارد. اگر قرار است شهر به جای اینکه پارکینگ خودروها و جولانگاه خودروسواران باشد، به سمت شهروندمحوری حرکت کرده و بستری برای نشان دادن هویت خود باشد، ضرورت دارد که پروژههای پیاده راه سازی یکی پس از دیگری در گوشههای مختلف شهر چهره عیان کرده و شهروندان را به ارتباط مستقیم با شهر دعوت کند.