«واقعگرایی قدیمی» ناشی از فضای بازی است که رئیسجمهور ریچارد نیکسون به چین داشت و بر این باور بود که دخیلکردن پکن در ساختار بینالمللی، این کشور را به «یک ذینفع مسئول» تبدیل خواهد کرد و «ظهور مسالمتآمیز» و مدرنیزاسیون تدریجی آن را به مثابه یک ساختار سیاسی بازتر (اگر نه کاملا دموکراتیک) تسهیل میکند. «واقعگرایی جدید» میبیند که چین به دنبال سلطه بر آسیاست؛ از جمله ازطریق بیرونراندن ایالاتمتحده آمریکا از منطقه هند و اقیانوس آرام، ایجاد پایگاههای نظامی در دریای چین جنوبی و کنترل آن و فرسایش اتحاد ایالات متحده آمریکا. از این منظر، مقابله با خواست چین برای سلطه منطقهای هم برای امنیت منطقهای و هم برای دفاع از دموکراسی ضروری است. نوسازی و گسترش ارتش چین به طور فزایندهای تایوانِ دموکراتیک را تهدید میکند. رئیسجمهور شیجین پینگ و دیگر رهبران ارشد چین با عباراتی جنگطلبانه از قصد خود برای «یکپارچگی دوباره» تایوان با سرزمین اصلی صحبت میکنند. مهار سیاست تسای اینگون، رئیسجمهور تایوان با جنگ روانی و دیگر اشکال ارعاب روبهرو میشود.
در آسیا، وزنه تعادلی ناگزیری که بر چین میچربد، هند است. هند طی یک دهه جمعیت بیشتری از چین خواهد داشت و از نظر اقتصادی و فنی در حال پیشرفت است. اگرچه هزینههای نظامی هند تنها یکچهارم هزینههای چین است، اما یکی از بزرگترین ارتشهای جهان را در اختیار دارد و با ایالات متحده، ژاپن و استرالیا شریک چهارگانه است. این چهارچوب راهبردی آزاد چهارگانه، فاقد تمرینات مشترک نظامی است اما در حال توسعه در جهت همکاری بیشتر نظامی و اشتراک اطلاعات برای جلوگیری از تجاوزات چین و حفظ یک منطقه آزاد در هند و اقیانوس آرام است. اما درست زمانی که هند برای آینده دموکراسی در آسیا مهم میشود، در مسیری اقتدارگرایانه پیش میرود. حزب بهاراتیا جاناتا و رهبر کاریزماتیک آن، نخستوزیر نارندرا مؤدی که در یک پیروزی چشمگیر در سال 2019 دوباره انتخاب شدند، استقلال نهادهای اصلی هند را از بین میبرند، حزبی راستگرا و پوپولیست در تعصبات مذهبی و عدم تحمل منتقدان و اقلیتها.
اگر دولت بایدن در برابر این روند سکوت کند، همکاری راهبردی با هند در دفاع از دموکراسی پوشالی خواهد بود. از طرف دیگر، چنانچه رفتارش بیش از حد ستیزهجویانه و تحمیلگر باشد (بهویژه هنگامی که دموکراسی آمریکا آشکارا روندی کاهشی داشته) روابط ایالات متحده و هند میتواند از ریل خارج شود. هیچ معضلی بیش از فرسایش دموکراسی در هند که در واشنگتن به خوبی درک نشده است، آرمان بایدن برای ترویج دموکراسی در آسیا را پیچیدهتر نمیکند. از این جهت میتوان گفت که زمانه دشوار برای دموکراسی در آسیاست. ارتش میانمار که در حال حاضر قدرت وتوی قانون اساسی و کنترل دولت میانمار را در اختیار دارند، در فوریه کودتا کرد و به آزمون شبه دموکراسی پنجساله کشور پایان داد. در تایلند، ارتش همچنان در کنار نهاد سلطنت مسئول است و مانع از هرگونه بازگشت به دموکراسی میشود. رودریگو دوترته که یک پوپولیست غیرلیبرال است، دموکراسی کارکردی را در فیلیپین تنزل داده است. هون سن، کامبوج را به سمت دیکتاتوری تکحزبی پیش برد. ویتنام بهشدت با فضای سرکوب مخالفان مدنی روبهروست.
به نظر میرسد احتمال گذار دموکراتیک در مالزی متوقف شده و با سنگاپور فاصله دارد. اندونزی و مغولستان همچنان دموکراسیهای اصیل به شمار میآیند، اما درگیر فشارهای داخلی هستند. حتی در ژاپن، قدیمیترین لیبرال دموکراسی در آسیا، هنجارها و عملکردهای دموکراتیک طی تقریبا هشت سال رهبری شینزو آبه ضعیف شد. دولت چپ میانه کره جنوبی نیز استقلال قضایی و آزادی بیان را نقض میکند.
در حالی که لیبرال دموکراسی در تایوان از بسیاری جهات رونق دارد، چین به طور چشمگیری آن را تهدید میکند. امید چندانی برای موفقیت در یک کارزار انتخاباتی که خواستار وفاداری کامل به هنجارهای دموکراتیک باشد، نیست. هر راهبردی برای بهبود دموکراسی در آسیا نیاز به ادغام ضروریات راهبردی و حقوق بشری، تقویت و دفاع از شرکای جامعه مدنی و نگاه میانمدت دارد. تعداد کمی از افراد در منطقه میخواهند که کشورهایشان به مثابه دستیار نظم منطقهای تحت کنترل چین تبدیل شوند. این منافع مشترک میتواند اهرم تعاملی پیرامون مسائل حقوق بشر و حاکمیت قانون باشد. برخی رهبــــــران، مانند دوترته، ممکن است تهدید به «بازی با کارت چین» کنند، اما بعید است که در داخل کشور با اقبال روبهرو شود؛ به ویژه با آشکارشدن هزینههای تعامل اقتصادی و راهبردی با چین. هنگامی که یک بازگشت دموکراتیک پیش بیاید، توسط نیروهای جامعه مدنی هدایت خواهد شد. در کوتاهمدت، ممکن است نیاز باشد که اولویت شامل عقبنشینی دموکراتیک و مقابله با ظهور چین اقتدارگرا باشد. در برخی کشورها، این به معنای تلاش برای زنده نگه داشتن دموکراتهاست. اما تقاضای روزافزون جوانان منطقه برای داشتن دولتهای بازتر و با پاسخگویی بیشتر این امیدواری را زنده نگه خواهد داشت که زمانه اقتدارگرایی تاریخ انقضا داشته باشد.
زمانه دشوار برای دموکراسی در آسیا
در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، در سیاستخارجی ایالات متحده، به دموکراسی و حقوق بشر آمریکا کمتر اهمیت داده شد، اما دولت جو بایدن بازسازی دموکراسی در داخل و خارج از کشور را در اولویت قرار داد. باوجوداین، دولت جدید آمریکا در تلاش برای مقابله با اقتدارگرایی و دفاع از آزادی در آسیا با دشواریها و تناقضهای جدی روبهروست. این هم به دلیل افزایش قدرت اقتدارگرایانه چین و هم به دلیل کاهش جایگاه ایالات متحده آمریکاست. کشمکش بر سر سیاست چین در دولت بایدن، احتمالا از دو دیدگاه رقابتی درباره موضعگیری«واقعگرایانه» نسبت به کشور چین ناشی خواهـــــد شد.
نوشته شده توسط: اصفهان زیبا در در سیاست | دیدگاه بسته شده