شهر را باید «قدم زد»!

«شهر» را نمی‌شود از پشت شیشه پنجره یک اتاق یا اتومبیلِ در حال حرکت، در میان صفحات کتاب‌ها، در میان عکس‌ها و فیلم‌ها یا گفته‌ها و شنیده‌های این‌وآن شناخت. شهر مجموعه‌ای از مؤلفه‌های دیدنی، شنیدنی، لمس‌کردنی و حتی بوییدنی است که باید در تعامل مستقیم و بی‌واسطه با آن‌ها قرار گرفت و از نزدیک با هویت و ماهیت آن‌ها آشنا شد. شهر را باید «قدم زد». خیابان به خیابان، کوچه به کوچه، گذر به گذر و معبر به معبر قدم زد و آنچه را در شهر جریان دارد، به درک و دریافت شخصی رساند.

تاریخ انتشار: 00:56 - سه شنبه 1400/04/22
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

اگر قرار باشد شهر هویت و ماهیت اصلی خودش را در جایی و در لحظه‌ای به آدم‌ها نشان بدهد، شاید بشود گفت که آن لحظه همان لحظه‌ای است که آدمی پا روی سنگ‌فرش پیاده‌رویی در گوشه‌ای از شهر کوبیده و چشم و گوش و ذهن و دلش را در خدمت درک و شناسایی شهر قرار داده است. این موقعیت هم فراهم نمی‌شود مگر وقتی‌که با پای پیاده راهی شویم و خودمان را در معرض شهر قرار بدهیم.
چنین دیدگاهی به تدوین و اجرای طرح‌های متنوعی در شهرهای مختلف جهان درزمینه «پیاده‌مداری» و پیاده‌محوری منجر شده است. به این معنا که مدیران شهرهای مطرح جهان، ساخت‌وساز شهرها را به سمتی سوق داده‌اند که مسیرهای پیاده‌روی مناسبی در گوشه و کنار شهر برای شهروندان فراهم شود. به‌ویژه در نقاطی که شهر داشته‌های ارزشمندتری برای عرضه‌کردن دارد و قدم زدن در کنار آن‌ها می‌تواند بهره و نصیب صدچندانی برای شهروندان داشته باشد. گویی که باید از پشت حصار دیوارهای ساختمان‌ها بیرون آمد، غبارِ ازدحام و شلوغی را از چهره شهر پس زد و چشم در چشم آن برای شناختنش قدم برداشت.
بد نیست بدانید که در بسیاری از شهرهای معروف جهان همچون پاریس، هامبورگ، مادرید، دوبروونیک در کرواسی و… نیز پیاده‌روی یک فرهنگ رواج یافته عمومی است که در اثر محدودکردن رفت‌وآمد با خودروی شخصی و تأکید بر ارتباط شهروندان با المان‌ها و مؤلفه‌های بصری شهر ایجادشده است. تا آنجا که پیاده‌روها جایگاهی مهم و محوری در تشکیل ماهیت شهر دارند و از همه ظرفیت‌های زیباسازی و تسهیل رفت‌وآمد در آن‌ها برای شهروندان استفاده می‌شود.
در این میان، شهر اصفهان که یکی از لقب‌های مهمش «شهر موزه» است، از شهرهای پر قابلیت درزمینه ایجاد مسیرهای پیاده‌روی است. رودخانه زاینده‌رود و بوستان‌های سرسبز اطرافش، نهرها و مادی‌های جاری در خیابان‌ها و کوچه‌ها، آثار تاریخی متعددی که در گوشه و کنار شهر پراکنده‌اند و…، بهانه‌های خوبی برای اجرای طرح‌های پیاده‌مداری هستند که می‌توان نهایت استفاده را از آن‌ها برد. چنان‌که احداث خیابان تاریخی چهارباغ عباسی یا میدان‌های بزرگی همچون میدان عتیق و نقش‌جهان، نشان از آن دارد که اصفهان از دیرباز فرصت تعامل با خود را برای شهروندان و گردشگرانش فراهم کرده و این فرصت را ایجاد کرده تا گاهی آن‌ها بدون نیاز به وسایل نقلیه، با پای پیاده در متن شهر قرار بگیرند.

با  پای پیاده به همه جای اصفهان سرک بکشید!

مهرداد دانشجوی رشته معماری و یک هنرمند مجسمه‌ساز است. او از دو سال قبل ساکن اصفهان شده و بعید می‌داند که بتواند دو سال دیگر از اصفهان دل بکند و راهی شهرش در شمال کشور شود! او قدم‌زدن در بعضی از نقاط اصفهان را فرصتی ناب برای خودش و هر هنرمند دیگری توصیف می‌کند و می‌گوید: «محال است آدم بتواند ظرافت‌های اصفهان را در کتاب‌ها و عکس‌ها درک کند. بلکه حتما باید با پای پیاده در اصفهان بگردد تا بعد شاید کمی از شکوه این شهر برایش آشکار شود.» او اضافه می‌کند: «من قبلا بارها درباره شهر اصفهان شنیده بودم؛ اما در این دو سال و با پیاده‌روی‌های طولانی‌مدتم توانستم بفهمم چه روحی در کالبد این شهر جریان دارد و چه چیزهایی است که اصفهان را “اصفهان” کرده است. بنابراین اگر الان بخواهم به کسی که قصد شناخت اصفهان را دارد توصیه‌ای بکنم، می‌گویم باید با پای پیاده به همه جای این شهر سرک بکشد. وقتی به شهر خودم برگشتم هم شروع به شناختن شهر با پای پیاده می‌کنم و مطمئنم درک تازه‌ای از آن پیدا می‌کنم.»
او مـی‌گـویــد: «شرایـط رفت‌وآمد با اتومبیل شخصی باید روزبه‌روز در بافت قدیمی شهر دشوارتر شود تا مردم باارزش پیاده‌روی یا دوچرخه‌سواری در این محدوده بیشتر آشنا شوند. من با احداث پارکینگ در بافت قدیمی و به‌خصوص بافت تاریخی شهر هم مخالفم؛ چون باید هر بهانه‌ای برای آمدن خودروی شخصی به این محدوده از شهروندان گرفته شود تا با پای پیاده راهی شوند.»

مواجهه مستقیم با جزئیات در شهر

مهسا 23 ساله است و از پیاده‌روی‌ها هرروزه‌اش در شهر درک و دریافت‌های جالبی پیداکرده است. او می‌گوید: «همه جزئیات خیابان و محله‌ای را که در آن زندگی می‌کنیم، خیلی خوب می‌شناسم. مثلا می‌دانم که صاحب مغازه تعمیر مبل که سر خیابان است مادری دارد که در خانه‌اش تنها زندگی می‌کند. چون بارها وقتی از جلوی مغازه‌اش رد شده‌ام، شنیده‌ام که با مادرش تلفنی حرف می‌زند و مرتب سفارش می‌کند که در خانه تنها نماند یا مراقب باشد که زمین نخورد! یا می‌دانم که مغازه لوازم‌التحریرفروشی آن‌طرف خیابان یک دختر فلج دارد که گاهی او را با خودش به مغازه می‌آورد و ویلچرش را بیرون مغازه نزدیکِ در می‌گذارد.»

پیاده‌روی و استشمام بوی شهر!

مهسا معـتـقـد اسـت که هـر گـوشـه‌ای از شهر عطر مخصوص به خودش را دارد که فقط وقتی با پای پیاده در شهر بگردیم، می‌توانیم این عطرها را استشمام کنیم: «هرکدام از بازارهای شهر اصفهان بوی مخصوص به خودشان را دارند. در بازارهای قدیمی بوی ادویه و سـبزی‌های خشک می‌آید؛ اما بازارهای جدید و مدرن بوی عطر و ادکلن‌های خارجی می‌دهند. خیابان‌هایی که در آن‌ها مغازه کبابی یا شیرینی‌فروشی باشد همیشه بوی کباب و وانیل و شیرینی داغ می‌دهند. بوی نان تازه هم بوی ثابت خیلی از کوچه‌هاست و همیشه آدم را سر ذوق می‌آورد. هرکدام از این‌ها یک‌جور در ذهن آدم فضاسازی می‌کند و یک خاطره و حالتی از شهر در ذهن آدم به‌جا می‌گذارد. مثلا من هر وقت به یاد شهر رشت می‌افتم بلافاصله بوی سیر و ماهی تازه در ذهنم زنده می‌شود یا اسم شهر مشهد بوی عطرهایی را زنده می‌کند که در پیاده‌روهای منتهی به حرم امام رضا(ع) می‌پیچد. همه این‌ها به‌واسطه پیاده‌روی و قدم‌زدن در شهر برای آدم شکل می‌گیرد.»

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط