در فینال مسابقات یورو2020 در ورزشگاه ومبلی لندن، آتزوری در ضربات پنالتی قهرمان شد تا دومین قهرمانی یورو در تاریخ خود را جشن بگیرد. دیداری که در برابر انگلیس برگزار شد و با وجود تیم پرستاره انگلیس، این ایتالیا بود که فاتح این جام شد.
آنالیز دیدار فینال
ترکیبها:
تیم ایتالیا با همان 4-3-3 همیشگی و با اصول ثابتی که در دیدارهای گذشته خود داشت، پا به میدان گذاشت. در کل میتوان گفت تیم ایتالیا جز در بازی برابر اسپانیا که مجبور به انجام بازی تدافعی بود، در باقی بازیها یک اصل ثابت را در پرس، بازیسازی و دیگر فعالیتهایش به ثبت رساند.
در آن سوی میدان اما تیم انگلیس، دوباره به سیستم 3 دفاعه خود بازگشت. سیستمیکه در دیدار برابر آلمان به دلیل نفوذهای فراوان دو فولبک آنها مجبور به استفاده از آن شده بود، در این بازی نیز به دلیل اینکه دو دفاع کناری ایتالیا بسیار در نفوذ پرس از جلو فعال بودند؛ ساوتگیت ترجیح داد تا با استفاده از این سیستم و عرض دادن به بازی:
از فضای پشت دو دفاع کناری ایتالیا استفاده ببرد.
با نفوذهای استرلینگ و ماونت و حرکت آنها به داخل، بتواند از فضای ایجاد شده در فلنکها و نیم فضاها استفاده ببرد(این مورد را به وضوح در گل اول میتوان مشاهده کرد)
در برابر تیم خطرناک ایتالیا با بلوک 5 نفری و بازیکنان کناری روندهتر در دفاع بهتر عمل کند.
تا حد امکان از نبردهای یک در برابر یک به خصوص در خط هافبک پرهیز کند.
این دلایل، نکاتی است که باعث شد ساوتگیت بار دیگر به این سیستم باز گردد. حضور تریپیر نیز به دلیل این بود تا به همراه واکر، از سمت راست خودشان به شکل کامل تری محافظت کنند.
آمار
ایتالیا در این بازی جز در یک سوم ابتدایی بازی که مسابقه کمی حالت انتقالی داشت و تیمی آنچنان مالک نبود، در اکثر زمان بازی، تیم صاحب توپ و زمین بود. تعداد857 پاس ایتالیا در این بازی خود نمایانگر مالکیت آنها است، البته که نباید از نقش جورجینیو و مهم تر از آن بونوچی و کیلینی در این تعدد پاس گذشت.
در زمینه ایجاد موقعیت نیز ایتالیا به جز نیمه اول که انگلیس هوشمندانه بازی را کنترل کرد، با 21 ایجاد موقعیت بسیار خطرناک ظاهر شد که بسیاری از آنها با عملکرد خوب پیکفورد تبدیل به گل نشد.
همانطور که در هیت مپ بازی میبینیم، عمده حملات ایتالیا از سمت اینسینیه و امرسون بوده است. این اتفاق با توجه به حضور واکر و تریپیر کمیعجیب به نظر میآمد.
در مسابقه چه گذشت
برنامه انگلیس در این دیدار، گلزنی در ابتدای بازی و سپس دفاع از آن گل بود تا بتوانند با استفاده از موقعیتهای ضد حمله باز هم گلزنی کنند.
در صحنه گلزنی انگلیس شاهد سلسله اشتباهات از سوی مجموعه تیم ایتالیا بودیم. البته این اشتباهات به دلیل ضعف تاکتیکی ایتالیا نبود بلکه به دلیل غافلگیری و هیجانات ابتدایی مسابقه ایجاد شد.
همانطور که در عکس میبینید استفاده از 3-4-2-1 باعث شد که ماونت و استرلینگ متمرکز بر روی نیم فضاها باشند. در عکسی که شبیه سازی گل انگلیس است، شاهد هستیم دو بازیکن بر روی نیم فضاها حضور دارند، از آن سو پاس خیره کننده هری کین که خط هافبک ایتالیا را محو کرد و نیز فضای خالی پیشروی تریپیر را دید، از اصلی ترین دلایل این گل بود.
در ادامه با بی نظمیدفاع ایتالیا دو اتفاق رخ داد:
ایجاد سه شانس شوت در منطقه 14 که بسیار فاجعه است.
نفوذ استرلینگ که تمام ذهن دفاع ایتالیا به خصوص دی لورنزو را به خودش معطوف کرده بود و باعث شد از لوک شاو غافل شوند. مجموعه این اتفاقات باعث شد انگلیس گل اول را به ثمر برساند.
اما پس از این گل انگلیس به دفاع فرو رفت، دفاعی که به دو شکل در نیمه اول و دوم وجود داشت.
در نیمه اول مسابقه دفاع انگلیس با بازی پر فشار و فعال خود در دفاع سعی داشت ایتالیا را در فاز اول و دوم حمله نگهدارد و از رسیدن پاس مطمئن و ایجاد موقعیت خوب برای مهاجمان جلوگیری کند.
این روش عموما تداوم ندارد، به عبارتی با توجه به قدرت فیزیکی و استقامتی بالایی که این روش میخواهد مشخص بود که آنها نمیتوانند تمام بازی را بدین گونه پیش ببرند و در نهایت مجبور به عقب نشینی میشوند. در نیمه دوم اما با تدابیر مانچینی و تعویضهایش و عقب نشینی انگلیس ایتالیا کاملا مالک بازی بود.
اتفاقی که در نیمه اول افتاد، یعنی مهار پاسها و بازیسازی ایتالیا در نیمه دوم با تمایل کیلینی به سمت چپ و شرکت در حملات و شکل ارتباطی خوبی که ایجاد شده بود، باعث شد پاس کاری در تیم ایتالیا بسیار روان و عموما بدون مشکل انجام شود و با کارهای ترکیبی و موقعیت سازی برای مهاجمان، حملات متعددی به وقوع بپیوندد.
استفاده از اینسینیه در این بازی به عنوان مهاجم نوک کاذب بسیار تاثیر گذار بود و ما شاهد بودیم که در زمان حضور او در این پست چه تعداد حملات خطرناک مختلف بر روی دروازه ایتالیا انجام شد. در کل میتوان گفت انعطاف پذیری ایتالیا در حمله و استفاده از روشهای گوناگون یکی از دلایل قهرمانی آنها بود.
اما در ضربات پنالتی، تجربه و آمادگی ذهنی حرف اول را زد. بلوتی پنالتی بدی را زد و شاید دلیلش استرس و آماده نبودن زیاد ذهن او بود. از آرامش بونوچی در پناتیها نباید گذشت و همینطور ضربات بسیار خطرناک و ریسک پذیر برناردسکی در دو مسابقه ای که به پنالتی کشیده شد.
اما در تیم انگلیس دو بازیکن که با هدف پنالتی زدن وارد زمین شده بودن،د پنالتی خود را خراب کردند. در چنین دیدارهای حساسی، حتی بزرگترین بازیکنان باید زمان بیشتری در بازی حضور داشته باشند تا در جریان بازی قرار بگیرند و بتوانند پنالتی خوبی بزنند. راشفورد به شکل اتفاقی پنالتی خود را خراب کرد اما سانچو به بدترین شکل ممکن پنالتیاش را زد.
اما مورد اصلی بوکویو ساکا است. بازیکنی که اولین پنالتی خود چه در بازیهای ملی و چه باشگاهیاش را میزند آیا برای پنالتی پنجم مناسب است؟
درست است که بسیاری میگویند بزرگان ممکن است به دلیل فشار روانی پنالتی را خراب کنند و بهتر است به کم تجربهها سپرده شود اما نه در همه مواقع و نه چنین ریسک بزرگی، زمانی که جک گرلیش، واکر و بسیاری دیگر از بازیکنان پنالتیزن را دارید که در باشگاهشان سابقه زدن پنالتی را دارند آیا ساکا مناسب است؟!
انگلیس به دو عامل باخت:
قدرت ایتالیا و آمادگی ذهنی آنها چیزی که باعث اتحاد آنها شد. حضور سیریگو و دروسی که با تذکراتشان بسیار به بازیکنان دیگر کمک کردند؛ بازیکنانی مثل بونوچی و کیلینی و دیگر با تجربههای ایتالیا با وجود تصمیمات هوشمندانه ساوتگیت، اما او در بسیاری از مواقع با تصمیمات عجیبش تیم را به شکست کشاند. در نهایت تیم لایق ایتالیا قهرمان شد، اتفاقی که شاید سایتهای آمار نمیپذیرفتند اما هواداران فوتبال آن را میدانستند.