کاری که بتواند سیصدهزار نفر سکنه شرق اصفهان را از بحرانی انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برهاند. بحران آب در حوضه آبریز زایندهرود، علاوه بر بحران طبیعی تأمین آب برای مصارف شرب، کشاورزی و صنعتی و تأمین آب شرب بخشی از استان یزد، تبعات سیاسی و اجتماعی مهمی را در این منطقه به دنبال داشته و رویدادهای تلخی را رقمزده است که در این گزارش به آن پرداختهایم. آنچه این گزارش به دنبال آن است؛ یکم، تورق تاریخی ماجراست؛ فارغ از جهتگیریهای مضر محلیگرایانه و ناسیونالیستی که باعث دامنزدن به مجادلههای آبی بین استانهای کشور میشود؛ دویم، آسیبشناسی روند تجمعهای کشاورزان و رخدادهای تجمع اخیر و هشداری دلسوزانه به مسئولان ذیربط. اجرای تدابیر بالادستی چون قانون و مصوبات شورای عالی آب میتواند کشاورزان اصفهان را به خواسته حقشان برساند و دیگر استان های کشور را نیز از این نعمت الهی بهره مند سازد.
پانصد سال پیش، شیخبهایی نزاع همیشگی بر سر زایندهرود را در طوماری پیچید و به آب انداخت؛ اما گردابها آن را بلعیدند و رودخانه خشکید! شیخ، با محاسبه دقیق آمار بارندگی مناطق مختلف اصفهان، حومه، کوهستانهای اطراف و سرچشمه زایندهرود، طرح دقیق نهرها، شیب و مقطع آنها و سهم استفاده آب هر باغ و محله و منزل را مشخص کرد و به اختلافهای قدیمی حقابهدارانِ در مسیر زایندهرود پایان داد؛ اما طبق طومار، اشارهای به سهمبری شهرهای دوردست نداشت. پانصد سال بعد، در پی بروز بحرانهای آبی که برخی آن را به سوءمدیریت منابع، مسائل قومی و سیاسی و برخی دیگر به کمبارشی نسبت دادهاند، رئیس دولت یازدهم در میتینگ انتخاباتی خود در سال نودوشش در میدان نقشجهان، فریاد برآورد: «آب را به زایندهرود برمیگردانیم!» اما چرا آب را برده بودند که برنگردانند!؟
بیستویک سال خشکسالی و وعده!
تورق اخبارِ سرخ بیآبی زنده رود گویای آن است که نخستین اقدامات برای بهرهبرداری استان های دیگر از زایندهرود «از دهه ۶۰ آغاز و در ۱۳۶۸ به مصوبه تبدیلشده بود. وزیر نیروی دولت پنجم و مدیران آب منطقهای یزد و اصفهان، برای تخصیص سهمیه آب و انتقال آن به استان یزد تصمیمهایی گرفته بودند.» 1 مدیران آبمنطقهای یزد مدعی بودند: «در این تصمیمگیریها، حقابه کشاورزان منطقه اصفهان، حقابه صنعت و حقابه شرب اصفهان در نظر گرفتهشده و با توجه به همه این موارد، تصمیمها اتخاذ و در قالب مصوبه اجرا شد.»2 شواهدِ بیستویک سال خشکسالی و وعده در اصفهان نشان میدهد که جز گردوغبار، چیزی نصیب حقابهداران اصفهانی نشد؛ درحالیکه طبق طومارِ شیخ، جریان آب زایندهرود به 33 سهم تقسیمشده و هر سهم، معادل پنج شبانهروز قسمتی از آب رودخانه بود که باید به هر محله سرازیر میشد؛ لذا حرفی از کیلومترها لولهکشی آب شرب به شهر یزد وجود نداشت! برهه انتقالی دولت دوازدهم به سیزدهم فرارسید. آب به زایندهرود برنگشت و قبض و بسط آبی در دو دهه گذشته نشان داد که طومار فقیهِ فقیدِ عدالتگستر بهرغم آنکه با چنین بندی شروعشده: «چون بعضی اختلاف در قرار و سهام رودخانه مبارکه زایندهرود اصفهان بههم رسیده بود، بنابراین امنای دولت قاهره چند نفر از معتمدین و معمرین را مشخص نموده به امضای عالیجاهان مستوفیان عظام و تصدیق حضرات… سهام و حصه هریک از قراء و مزارع را … تعیین نموده …» و بنا به شواهد تاریخی به منازعات پایان داده بود، با تصمیمهای غیرکارشناسانه، از حیز انتفاع افتاد!
جوانههای اعتراض، شعاردهندگان را بگیرید!
محمود هاشمی رفسنجانی، در مصاحبهای درباره طرحهای انتقال آب در کشور، گفته بود: «اخوی، اولین کسی بوده که ایده انتقال آب در ایران را مطرح و از سرشاخههای اصفهان برای یزد آب منتقل کرده است.» او در ادامه افزوده بود: «تا زمان رفتن اخوی چیزی از پروژه انتقال آب اصفهان به یزد نمانده بود. چند کیلومتر مانده بود که مسیر کامل شود. بعد دولت اصلاحات روی کار آمد و رئیس این دولت، برای افتتاح به یزد رفت. محمد ما (برادر کوچکم) معاون اجرائی رئیس دولت اصلاحات بود. نقل میکرد که وقتی در محل افتتاح پروژه حضور یافتم و قصد داشتیم مراسم افتتاح را برگزار کنیم، عده معدودی هم دست میزدند و میگفتند مخرب سازندگی اعدام باید شود. معلوم نبود اینها چه کسانی بودند.»3
دولتهای ششم و هفتم و هشتم و نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم نیز با همین فرمانبر تنور داغ بیآبی دمیدند تا کار به جاهای باریک و آغاز اعتراضهای مردمی، در نبود ارادهای برای بازگرداندن حقابه زایندهرود کشیده شد. در 1379 نخستین خشکی زایندهرود اتفاق افتاد؛ یعنی زمانی که راهِ آب، به سمت استانهای همسایه اصفهان کج شد و بعد هم سر از یزد درآورد! به همین خاطر، شاید بتوان حضور آن عده معدود دستزننده را که معلوم نبود چه کسانی هستند، نخستین جوانههای اعتراض به انتقال آب اصفهان به یزد به حساب آورد.
محمود هاشمی رفسنجانی در ادامه سخنانش افزوده بود که محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، دستور داده «شعاردهندگان را بگیرند.» بگیروببند آبی، از همین زمان آغاز شد و در ادامه، پدیدآمدن شورشها و ناآرامیهای اجتماعی در بخشهایی از اصفهان در مخالفت با تقسیم ناعادلانه آب شیرین در تابستان 1380، خشم کشاورزان منطقه خوراسگان در شرق اصفهان در اعتراض به قطع حقابه کشاورزی این مناطق از زایندهرود و انتقال آب به یزد در 1391 و تحصن نمایندگان استان چهارمحال و بختیاری در مجلس به دنبال اعلام خبر کلنگزنی طرح بهشتآباد به اصفهان را بهدنبال داشت.4 بهطورکلی، بحران تأمین آب در حوضه آبریز زایندهرود به شکلگیری اعتراضهای اجتماعی، بهویژه بین سالهای 1389 تا 1392 منجر شده است.
بهمنی که ریه اصفهانیها را سوزاند!
30بهمنماه 1387 طرح آبرسانی از زایندهرود به بافق با حضور رئیس دولت نهم به بهرهبرداری رسید. به گواهی رسانهها، جرقه اولین اعتراضهای مدنی در این زمان شکل گرفت و «کانون تشکلهای غیردولتی زیستمحیطی استان اصفهان» در بیانیهای، ضمن اعلان خطر برای زایندهرود، اعلام کرد: «در حال حاضر حیات این رودخانه و کل منطقه تحتتأثیر آن به خطر افتاده است… درصورتیکه در موارد مذکور چارهاندیشی به عمل نیاید، منطقه بهزودی درگیر بحرانهای اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی جدی خواهد شد که برونرفت از آن بسیار مشکل خواهد بود.»5 آنگونه که انتظار میرفت، مسئولان نشنیدند. زایندهرود همچنان خشک ماند و اعتراضها همچنان ادامه یافت. در 1388 در اقدامی نمادین، همایشی درباره علل خشکشدن زایندهرود در بستر رودخانه برگزار شد و در پایان آن، مردم اصفهان طوماری یکونیمکیلومتری برای ارسال به رئیس دولت دهم در اعتراض به خشکی زایندهرود امضا کردند؛ او اما ندید و نخواست و نخواند! یکیدو سال دیگر نیز گذشت. «در سال زراعی 1390- 1389 به دلیل حجم کم ذخیره آب در سد زایندهرود، آب برای کشت پاییزه در آبان ماه آن سال رها نشد. نمایندگان کشاورزان در جلسات پیدرپی با مسئولان استان، خواهان رهاسازی آب برای کشت بهاره بودند و عمده انتقادهای آنها بیتوجهی به نیازهای کشاورزان غرب و شرق اصفهان بود. در نوروز 1390 اولین حرکت اجتماعی گسترده در قالب حرکت تراکتورها از شرق اصفهان با هدف تعرض به فضای سبز اصفهان صورت گرفت. پس از درگیریهای پراکنده در ورودی اصفهان، با سخنرانی معاون سیاسی و امنیتی استاندار، جمعیت معترض پراکنده شدند؛ درنتیجه مصوبات ویژهای که هیئت دولت در 14 فروردین در جبران خسارتها داشت، بدون رهاسازی آب در بهار این مشکل رفع شد.» 6
تداوم خشکسالی در سال زراعی 1390 و 1391 که رها کردن پیدرپی آب را به دنبال نداشت، و اجتماعاتی که از دیماه 1391 و با دایر کردن خیمههای اعتراضی شکلگرفته بود، موجب به جوش آمدن خون کشاورزان شد. در 24بهمن1391 کشاورزان اصفهان در ادامه اعتراض به قطع حقابهشان با تجمع تراکتورها و ردیفکردن آنها در طول جاده، اعتراض خود را پی گرفتند. آنها معتقد بودند: «از سالهای گذشته آب زایندهرود که به زمینهای آنها اختصاص داشت، به استانهای یزد، قم، کاشان و کارخانههای بزرگی مانند فولاد مبارکه و ذوبآهن فروخته میشود.»7 کشاورزان در این تجمع اعتراضی، بر پارچهنوشتههای زردرنگ خود نوشته بودند: «حقابه سنتی تقسیمشده شیخبهایی را که ارث اجدادی ما کشاورزان شرق اصفهان است، برگردانید و زایندهرود را زنده کنید!» این ناآرامیها تا 9 اسفند ادامه یافت و ضمن ایجاد خسارتهای سنگین مادی برای خطوط انتقال آب، جیرهبندی آب در یزد را به دنبال داشت و عدهای از کشاورزان نیز از ناحیه چشم آسیب دیدند (مقاله مذکور) استاد محیطزیست دانشگاه تهران، یکی از دلایل عمده خشکی زایندهرود را ضعف مدیریتی عنوان کرده بود. اسماعیل کهرم، گفته بود: «مسئله اینجاست که سرمنشأ زایندهرود مانند سالهای گذشته آب تولید میکند؛ اما برخلاف تمام موازین، آن را به استان یزد منتقل میکنند و این امر موجب فاجعه میشود!.»8 بااینحال، مسئولی پاسخگو نشد و رسانهای مطالبه آنها را انعکاس نداد؛ جز معدودی عکس از محل تجمع!
اقدام غیرقانونی شکستن لوله آب یزد، حق قانونی و شرعی؟!
عدم پاسخگویی مسئولان به سه ماه تحصن مردم شرق اصفهان و تهدید آنها به ورود به شهر یا منهدمکردن لوله آب یزد، در سوم اسفندماه 1391 با شکستن لوله انتقال آب اصفهان به یزد پاسخ داده شد. محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، از تحصن مردم شرق اصفهان بازدید کرد؛ اما نتیجهای در پی نداشت. مردم روستاهای شاهتور، شریفآباد، فیضآباد و… در دور جدید اعتراضهای خود تصمیم گرفتند لولهای را که از میان شهر اژیه و روستای سیان میگذرد، از بین ببرند. پس از یک روز، به شمار معترضان افزوده شد و مردم شهر ورزنه با تراکتورهای خود به این جمع پیوسته و با اقدام به کندن زمین بهوسیله تراکتور، والو لوله آب را شکستند. مردم شهر زیار و روستاهای اطراف آن نیز با شکستن لولهای که از رحیمآباد میگذشت، همپیمانی خود را ثابت کردند. شاهدان محلی اذعان کرده بودند: «بهقدری آب زیاد بود که چندین متر به آسمان پاشید!» یک رسانه محلی از سکوت مسئولان و عدم برخورد قهری با معترضان خبر داده بود اما… فرماندار وقت اصفهان در واکنش به این اخبار، با اشاره به حقابه کشاورزان گفته بود: «این، حق شرعی و قانونی مردم شرق اصفهان است!» او راهکارهایی دمدستی نیز ارائه داده و از ارائه وام دهمیلیونتومانی خبرداده بود که بنا به گفته کشاورزان، محقق نشده بود!. 9
پیرزنی که زایندهرود را خشکاند!
آب را همچنان میبردند و میخوردند و زمین و زمان اصفهان تشنگی میکشید؛ بااینکه همه میدانستند کجا چه خبر است و چرا آب، هی آب میرود! بعضی از مدیران وقت استان اصفهان، علاوه بر ارائه نکات فنی جالبی مثل احداث سد زایندهرود و تونلهای کوهرنگ یک و دو، به نکته جالبتوجه دیگری هم اشارهکرده بودند که باعث خشکسالی در اصفهان شده بود. در مردادماه 92 و در پنجمین هماندیشی بحران آب، ادعایی جالب توسط معاون عمرانی سابق استاندار اصفهان مطرح شد. سید جمالالدین صمصامشریعت، دراینباره گفته بود: «مشکل کمبود آب در استان اصفهان از زمان سفر دوم ریاست جمهوری به استان چهارمحال و بختیاری آغاز شد. استاندار قبلی چهارمحال در این دور از سفرهای استانی دست یک پیرزن را گرفت تا از رئیسجمهور طلب آب کند و گفت که بیآبی چهارمحال حاصل تخصیص آب به اصفهان است و… .!»10
قضیه اما به همینجا محدود نشد؛ بلکه با تولد تونلهای «گلاب» و «بهشتآباد» پای اعتراض مردم چهارمحال و بختیاری هم به پرونده زایندهرود باز شد. تونل گلاب، برای تأمین آب شرب استان اصفهان که دیگر به حالت بحرانی رسیده بود، پیشبینیشده بود؛ اما مردم چهارمحال و بختیاری به احداث آن معترض شدند. در 1390، کارشناسان چهارمحال و بختیاری ضمن انتقاد از این طرح، گفته بودند که «طرحهای انتقال آب نظیر تونل گلاب، به خشکشدن زایندهرود میانجامد و تالاب گاوخونی را نیز میخشکاند.» کشاورزان چهارمحال و بختیاری نیز معتقد بودند که ارمغان تونل جهنمی بهشتآباد، مرگ زمینهای آنهاست! تغییر دولت، بهانهای بود تا آتش این اعتراضها شعلهور شود و سیاستهای جدید دولتِ نو درباره این تونل، اوضاع را وخیمتر کند. در این میان، استاندار چهارمحال و بختیاری هم وارد ماجرا شد و در بهمنماه 1392 گفت: «حفر تونل گلاب، مرگ زایندهرود و حفر تونل بهشتآباد، نابودی اقلیم چهارمحال و بختیاری را در پی دارد.» کمتر از دوماه بعد، گلایهها تبدیل به اعتراضهای گسترده شد. فروردینماه93 بازار شهرکرد محل تجمع مردمی شد که به انتقال آب از این استان به اصفهان معترض بودند. 11 بعد از بازدید سرزده و بدون اطلاع وزیر نیرو از پروژه تونل گلاب 2 مجمع نمایندگان استان اصفهان در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت زایندهرود، متوقفشدن طرح تونل گلاب دو و برکناری مدیرعامل منطقهای، چهار ساعت در مقابل نهاد ریاستجمهوری تحصن کردند؛ اما گویا حاصلی در بر نداشت و برنده، پیرزن بود!
سانسور خبری و گاو آویزان: زشت و زننده!
در ســالهـــای 1392 تــا 1394 نـــیــز اعتراضهایی به وقوع میپیوندد که به دلیل عدم پوشش رسانهها و سانسور خــبــری، اطلاعــات چــنــدانــی از ایـــن اعتراضها در دسترس نیست. این در حالی است که زایندهرود در زمستان 1393 دوباره بازگشایی و موجب فرونشاندن خشم کشاورزان و دامداران میشود. در خرداد1394 دامداران اصفهانی، در برابر استانداری اصفهان تجمعی اعتراضی برپا میکنند. سید موسی رهنمایی، رئیس نظام صنفی کشاورزی کشور، دراینباره به رسانهها گفته بود: «دامداران اصفهانی با کشتن یک گاو و آویزان کردن آن در برابر ساختمان استانداری نارضایتی خود به وضع موجود را نشان دادند.»12 حرکتی که در اعتراضهای بعدی در سال صفر نیز به نقطه اوج ماجرا مبدل شد.
تراکتورها، کشاورزان، مسئولان و خشکسالی!
در سوم آبانماه1395 کشاورزان که همچنان پاسخ درخوری از سوی مسئولان دریافت نکرده بودند، تراکتورهای خود را به نشانه اعتراض در ورودی شهر اصفهان مستقر کردند و این حرکت اعتراضی به مدت پانزده روز ادامه یافت. کشاورزان اهل ورزنه خواستار اجراییشدن مصوبات ۹مادهای آب از سوی وزارت نیرو شده و مهلتی 15روزه به مسئولان امر داده بودند. رئیس انجمن خبرگان کشاورزی اصفهان در این رابطه گفته بود: «ما دو تجربه تلخ را در سالهای 90 و 91 پشت سر گذاشتیم و کشاورزان به همین شیوه اعتراض خود را نشان دادند. زمانی که این اعتراض 40 روز به طول انجامید، کسی توجهی نکرد و متأسفانه اتفاقهای تلخی که نباید رخ میداد، صورت گرفت.»
او این دورِ اعتراضها را نسبت به دورههای پیشین متفاوت دانسته و بهصراحت اعلام کرده بود: «اعتراضها دوباره شروعشده، اما نکته مهم این است که شرایط امروز با گذشته تفاوت دارد. در آن زمان فقط شرق اصفهان درگیر موضوع بود؛ اما امروز هشت شهرستان معترض هستند. در گذشته، صحبت از 300، 400 نفر بود؛ امروز صحبت از پنجشش هزار نفر است. در گذشته آگاهی مردم از حقوقشان کمتر بود، شبکههای اجتماعی وجود نداشت و صحبتی از مصوبات شورای عالی آب، شورای امنیت ملی و شورای هماهنگی زایندهرود نبود.»13
درعینحال، امامجمعه ورزنه با وزیر نیروی وقت صحبتهایی کرده و سیدمحمدجواد ابطحی، نماینده وقت مردم خمینیشهر در مجلس نیز گفته بود: «موضعگیریهای علنی، ایجاد جو و بازی با عواطف و احساسات مردم کار صحیحی نیست و کمکی به برطرف کردن مشکل نخواهد کرد.» این اعتراضها به دنبال آن ایجادشده بود که معاونِ وقت وزیر نیرو در نخستین روزهای مهرماه، در نشستی خبری از نبود آب برای کشت پاییزه در اصفهان خبر داده بود. این بار نیز، بهرغم اعتراضهای گسترده، آبی به جوی کشاورزان جاری نشد.
روضه آب و گاز اشکآور!
بیآنکه خبر و اثری از همت مسئولان در اجراییکردن برنامهها و مصوباتِ مجلسیشان باشد، یک سال دیگر هم گذشت و بهمنماه 1396 فرارسید. افشانی، معاون وزیر کشور، در نشست مشترک مسئولان، شوراها و دهیاران شرق اصفهان، اعلام کرده بود: «حجم آب پشت سد زایندهرود به میزانی نیست که برای کشاورزان رها شود.» متعاقب آن، مدیرعامل وقت بانک کشاورزی نیز در بازدید از منطقه شرق اصفهان، گفته بود: «بانک مجبور به دریافت اصل و سود پول خود از کشاورزان است.» این مسئله، موجب تحریک کشاورزان و تجمع دوباره آنها شده بود. هزار کشاورز و پنجاه تراکتور، در پی این اظهارات گردهم آمده بودند. دبیرخانه کشاورزی شهرستان اصفهان دلیل اصلی تجمعهای کشاورزان حقابهدار را عدم اجرای مصوبات آبی عنوان کرده و گفته بود: «متأسفانه وزیر نیرو طی چند ماه اخیر بارها جلسات خود درباره زایندهرود را به امید بارش در پاییز و زمستان به تأخیر انداخت؛ همچنین چندی پیش نیز استاندار اصفهان گفت که دعا کنید بارندگی شود تا از خجالت کشاورزان دربیاییم!»14 این اعتراضها نیز به سبب تداخل با اعتراضهای آبان، به خواست مسئولان کشاورزی ختم به خیر شد. کشاورزان معترض ورزنهای 9 اسفند همین سال در مقابل بخشداری ورزنه دست به تظاهرات زدند و چیزی دستشان را نگرفت. در 18 اسفند1396 چند هزار نفر از کشاورزان به تنگ آمده، پس از 25 روز تحصنِ آرام، در حرکتی دیگر، ضمن سردادن شعارهایی تندوتیز علیه مسئولان،در اقدامی غیرقانونی، لوله انتقال آب اصفهان به یزد را تخریب کرده و به همراه گاز اشکآور گریستند. آنها البته، در روزهای آتی به تظاهرات خود ادامه دادند. اسفندیار امینی، مدیر کانون خبرگان کشاورزی استان اصفهان، با تأکید بر اینکه وزارت نیرو به قانون توزیع عادلانه آب عمل نمیکند، در گفتوگو با رسانهها گفته بود: «در سالهای 92 و 93 وضعیت تقسیم حقابهها مشخص شد؛ اما با گذشت پنج سال از تصویب قانون، دولت همچنان پاسخی برای کشاورزان ندارد.» او تنها راه خاتمه اعتراضها را «اجرای قانون و مصوبات شورای عالی آب» عنوان کرده بود؛ اما شواهد نشان داد که گویا مسئولان هیچ تمایلی به خاتمه این وضعیت ندارند. 15 این وضعیت تا 24 اسفند96 و تظاهرات بر پل خواجو ادامه یافت. 25 اسفند کشاورزان با حضور در نماز جمعه اصفهان در اقدامی غیرمعمول پشت به تریبون نماز نشستند و شعارهای تند سر دادند. بیشتر این شعارها، رؤسایجمهور پیشین و حاضر را موردعتاب قرار میداد. اعتراضهای کشاورزان شرق اصفهان به سال 1397 کشیده شد. کشاورزان قهدریجانی در 11 آبان این سال، برای بهدستآوردن حقابه کشت پاییزه، در مسجد دست به تحصن زده و مسئولان دولتی را نفرین کردند. در 4 آذرماه 1397 کشاورزان ورزنهای دوباره به خط لوله انتقال آب اصفهان به یزد هجوم برده و درگیریهایی میان آنها و نیروهای حافظ امنیت به وجود آمد. درنهایت، مسئولان تکانی به خود داده و برای کشت پاییزه، آب را رها کردند.16 این اما، همچنان پاسخ مناسبی برای زندگی مدام و مداوم سیصدهزار کشاورز اصفهان در منطقه شرق نبود. به همین خاطر مجمع نمایندگان اصفهان بهجز یک نماینده در اعتراض به ردیف بودجه آب تهدید به استعفا کردند و چون نتیجهای نگرفتند، استعفای خود را بازپس گرفتند! اعتراضها تا سال 1398 نیز ادامه داشت و به نتیجه مطلوبی نرسید. در 1399 شورای هماهنگی زایندهرود منحل و کشت تابستان لغو شد!.17
سالِ صفر؛ شیر و خون در خیابان!
در بیستمفروردینماه1400 کشاورزان اصفهانی در بستر خشک زایندهرود تجمع کرده و این کار را راهکار جدید اعتراضهای خود عنوان کردند. در چهارم اردیبهشتماه این سال، به دنبال خاموش نشدن شعله مطالبات کشاورزان در تحصنها و اعتراضهای پیدرپی، دادستان اصفهان به کشاورزان تأکید کرد: «مواظب باشند مطالباتشان در سالهای اخیر موضوع سوءاستفاده جریانهای معاند قرارگرفته و عوامل نفوذی مترصدِ جهتدهی اعتراضها در راستای نیل به اهداف سیاسی و خرابکارانه خویش برآمدهاند.»
ادامه از صفحه 6 : در همان روز، ایرناخبر داد برخی از کشاورزان شرق و غرب اصفهان با «هدف جلوگیری از برداشتهای غیرقانونی» از رودخانه زایندهرود به سمت سد زایندهرود حرکت کردند. این حرکت اعتراضی که با همراهی نیروهای امنیتی انجام میشد، بیش از هر چیز مانوری آرام ومسالمتآمیز بود که آن نیز، منجر به نتیجه خاصی نشد. حجتالاسلام حسین میرزایی، نماینده اصفهان در مجلس، در گفتوگویی عنوان کرد که «طرح جامعی در این زمینه در دولت بعدی مطرح میشود.» این اعتراضها تا تیرماه جاری نیز ادامه یافت؛ تا آنکه در شانزدهم این ماه، شکل دیگری به خود گرفت و نوید نوع جدیدی از اعتراضها را به مسئولان داد. کشاورزان و دامداران عاصی در اعتراض به ندادن خسارت و عدم تأمین حقابه و همچنین در اعتراض به ستاد تنظیم بازار و اداره جهاد کشاورزی به دلیل قطعشدن برق، گرانبودن قیمت، عدم تحویل و نبودن خوراک و نهاده دامداران و کشاورزان استان، در برابر درب استانداری گاو آبستن را سر بریدند و شیرهای خام را بر آسفالت سیاه خیابان ریختند.
پانوشت
1. خبرگزاری مهر، یزد: «بررسی تاریخچه تخصیص آب انتقالی به یزد/انتقالی که هرگز مشروط نبود»، 31 فروردین 1397.
2. همان.
3. «اولین طرح انتقال آب ایده هاشمی رفسنجانی بود»، خبرگزاری میدان به نقل از شرق، 5 آذر 1396.
4. همان.
5. خبرگزاری مهر، اصفهان: «پیرزنی که طومار 500ساله زایندهرود را درهم پیچید»، 4 شهریور 1393.
6. «بحران تأمین آب در حوزه زایندهرود؛ مطالعه موردی اعتراضهای سالهای 1389 تا 1392»، محمدمهدی اسماعیلی، مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران دوره نهم، پاییز 1399 ، شماره 3.
7. خبرگزاری مهر، اصفهان: «تجمع تراکتورها در اعتراض به قطع آب»، 24 بهمن 1391.
8. خبرگزاری مهر، اصفهان: «پیرزنی که طومار 500ساله زایندهرود را درهم پیچید»، 4شهریور1393.
9. سایت خبری یزد فردا: «واکنش فرماندار اصفهان به قطعشدن لوله آب یزد توسط کشاورزان»، 5 اسفند 1391.
10. خبرگزاری مهر، اصفهان: «پیرزنی که طومار 500ساله زایندهرود را درهم پیچید»، 4 شهریور 1393.
11. همان.
12. خبرگزاری ایسنا، اصفهان: «اعتراض دامداران اصفهانی به قیمت خرید شیر خام»، 12 خرداد 1394.
13. خبرگزاری تسنیم، اصفهان: «”تراکتورها” نماد اعتراض کشاورزان به جدال ادامهدار آب در اصفهان»، 5 آبان 1395.
14. خبرگزاری ایمنا: « ۱۰۰۰ کشاورز و ۵۰ تراکتور کنار جاده چه میخواهند؟!»، 7 بهمن 1396.
15. خبرگزاری ایمنا: «قانون توزیع عادلانه آب زیر پای وزارت نیرو»، 18 اسفند 1396.
16. خبرگزاری ایرنا: «تداوم جریان زایندهرود منوط به تصمیم شورای هماهنگی است»، 13 شهریور 1398.
17. خبرگزاری ایمنا: «شورای هماهنگی حوضه آبریز زایندهرود لغو شد»، 6 اردیبهشت 1399.