اصفهان کجاست و اصفهانی کیست؟

اصفهان حاصل 600 سال آزمون‌وخطا درزمینه اداره شهر از دوران سلجوقی به بعد است. در حقیقت اصفهان رؤیای شهر ایرانی در دوران اسلامی بود که از دوره سلجوقی به بعد در شهرهای مختلف تمرین شد؛ چنانکه در دوره صفویه تجربیات اداره شهر در شهرهای تبریز، هرات و قزوین در اصفهان به فاخرترین صورت ممکن محقق شد.

تاریخ انتشار: 00:59 - سه شنبه 1400/04/29
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

 نتیجه چنیـن رویــکردی، ایجاد و احداث آثاری درخشان همچون میدان نقش‌جهان به‌عنوان یک میدان و عرصه شهری، مسجد جامع آل عباسی، مسجد شیخ لطف‌الله، بازار اصفهان و دیگر آثاری است که به‌ویژه در عصر صفویه در اصفهان به یادگار ماند؛ چنانکه تجربه خیابان‌سازی در شــهــر تـــبـــریــز نـــیــز در اصفهان مــنــجر بـــه احداث خیابان چهارباغ شد و به بهترین و زیباترین شکل ممکن این فضای شهری را ایجاد کرد.

توسعه اصفهان بر مبنای رشد جمعیت صورت گرفت

به‌رغم اینکه امروز عده‌ای «افزایش جمعیت» را عامل معضل‌های اصفهان می‌دانند و معتقدند اصفهان نمی‌تواند جمعیتی بیش‌ازحد انتظار را در خود جای دهد، مرور تاریخ اصفهان نشان می‌دهد که برنامه توسعه این شهر بر مبنای افزایش جمعیت تدوین‌شده است. اصفهان در دوره صفویه حدود 50 تا 65 هزار نفر جمعیت داشت و صفویان برنامه توسعه این شهر را برای جمعیتی بالغ‌بر 650هزار نفر تدوین کردند؛ چنانکه تا قبل از حمله محمود افغان به اصفهان، جمعیت این شهر به یک‌میلیون نفر رسید. درحالی‌که آن زمان در شهرهای مهم جهان همچون پاریس و لندن جمعیت به یک‌میلیون نفر نرسیده بود.
حال باید پرسید این رشد و توسعه چگونه در اصفهان رخ داد که نه‌تنها افزایش ده برابری جمعیت هیچ خدشه‌ای به ساختار شهر وارد نکرد، بلکه شهر با رشد و توسعه چشمگیری نیز مواجه شد.

استفاده از الگوی «پرستارانه» برای توسعه اصفهان

آنچه در این زمینه بر آن تأکید دارم این است که صفویان از الگویی که نام آن را الگوی «پرستارانه» گذاشته‌ام، برای اداره اصفهان استفاده کردند؛ به این معنا که آن‌ها هیچ دخل و تصرف سلطه‌گرانه‌ای بر طبیعت این شهر نداشتند؛ بلکه طبیعت را می‌شناختند و با هوشمندی و خردمندی هرچه‌
تمام‌تر معماهای زیستی اصفهان را حل می‌کردند. یکی از بهترین مصادیق این موضوع، رودخانه زاینده‌رود است که از دیرباز در اصفهان به‌عنوان یک منبع آبی شناخته‌شده است. این رودخانه همواره در فصول گرم سال با معضل کم‌آبی روبه‌رو بوده و در فصول سرد آب زیادی داشته است.
صفویان برای حل معضل کم‌آبی رودخانه زاینده‌رود در فصول گرم سال، تدبیر جالبی اندیشیدند. آن‌ها ســرچــشمــه‌هــای کارون در مــنطــقــه چهــارمــحــال و بــختیــاری را به ضلع شــرقــی کوه و بـــه زایــنــده‌رود منتقل کردند.
آن‌ها متوجه سفره‌های زیرزمینی در زیر شهر اصفهان شدند و فهمیدند اگر ترتیبی بدهند که آب با سرعت کمتری از رودخانه عبور کند، به سفره‌های زیرزمینی نفوذ خواهد کرد و این سفره‌ها نیز بدون اینکه خسارتی به طبیعت وارد کنند، مانند یک مخزن عظیم، آب را در خود ذخیره می‌کنند تا در فصول گرم و در مواقع کم‌آبی از آن استفاده شود. این رفتار پرستارانه با شهر اصفهان باعث شد تا افزایش ده برابری جمعیت اصفهان طی 150 سال، نه‌تنها منجر به تخریب چهره این شهر نشود، بلکه آن را زیباتر کند.همچنین صفویان به‌جز موضوع آب و رودخانه زاینده‌رود در سایر بخش‌های مدیریت شهر نیز از همین الگو استفاده کردند و نتیجه آن چیزی به‌جز زیباترشدن، رشد، توسعه و پیشرفت اصفهان نبود. چه‌بسا سایر شهرهای کشور نیز در آن زمان بر اساس همین الگو اداره شدند و گام‌های مؤثر و مفیدی در راستای رشد آن‌ها نیز برداشته شد.

رفتار «شکارگرانه» با اصفهان در دوران معاصر…

اما آنچه در دوران معاصر در خصوص اصفهان رخ داد، تغییر الگوی پرستارانه با الگوی دیگری بود که نام آن را «شکارگرانه» می‌گذارم. بر اساس این الگو، توسعه شهر کاملا به ‌دور از زمینه، پیشینه و ویژگی‌های شهری اصفهان اتفاق افتاد و ثمره آن چیزی به‌جز معضل‌هایی که امروز اصفهان اسیر آن است، نبود.
بر اساس الگوی شکارگرانه ویژگی‌های بی‌مثال اصفهان در توسعه لحاظ نشد و ما دچار معضلی به نام امتناع از زمینه شدیم! یعنی دیگر شناخت اصفهان برای ما موضوعیت نداشت. ما دیگر نپرسیدیم که «اصفهان کجاست و اصفهانی کیست؟» در حالی ‌که واقعیت این بود که توسعه اصفهان باید بر مبنای این دو پرسش صورت می‌گرفت.

درباره اصفهان اشتباه کردیم

یکی دیگر از مصادیق بارز غفلت ما از اصفهان این بود که خیال کردیم اگر صنعت به اصفهان بیاید به اقتصاد شهر کمک می‌کند؛ بنابراین با هزار ترفند نادرست صنعت را از منطقه‌ای که مختص آن بود، یعنی از سواحل خلیج‌فارس به اصفهان آوردیم و در پاسخ به این پرسش که برای تأمین آب موردنیاز صنعت چه فکری داریم، گفتیم: «آب زاینده‌رود!» درحالی‌که ارزش زاینده‌رود بسیار بیشتر از صنعت بود و ما این دو را باهم معاوضه کردیم!
لازم به ذکر است که فولاد اصفهان از دیرباز شهره بوده است. در گذشته ما جواهر فولاد تولید می‌کردیم و از فولاد اصفهان برای ساخت بهترین نوع وسایل فولادی استفاده می‌شد؛ اما امروز چه؟ امروز در اصفهان خرمهره فولاد تولید می‌شود و فولاد اصفهان دیگر فولاد جوهری نیست که در جهان اشتهار داشته باشد؛ بنابراین ما اصفهان را اشتباه گرفتیم و با غفلت از زمینه و حقیقت اصفهان، آن را به‌سویی سوق دادیم که امروز آینده آن را به خطر انداخته است!

برای نجات اصفهان باید آن را بشناسیم

حال پرسش این است که امروز برای نجات اصفهان چه کنیم؟ در پاسخ باید بگویم که ما باید قبل از هر چیز اصفهان را بشناسیم. تـوسـعـه اصــفهان بــایـــد منبعث از اصفهانی بـــودن و دانایی اصفهانی بــاشـــد؛ درحالــی‌که امروز دانایی و خردمندی اصفهانی مغفول مانده و از آن هیچ استفاده‌ای نشده است. به همین دلیل نیز امروز اصفهان یک ساز ناکوک است!
امروز مشکلات اصفهان را به هجوم جمعیت نسبت می‌دهیم؛ درحالی‌که علت معضل‌های فعلی این شهر را باید در جای دیگری جست‌وجو کرد.

*رئیس گروه معماری فرهنگستان هنر و عضو شورای عالی میراث فرهنگی
برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط