نقاشی‌ها عینک‌اند ویدئوها آینه

نوشین نفیسی در نمایشگاه نقاشی‌ای که سال هزار و سیصد و هشتاد، در گالری کلاسیک با عنوان «نقاشی‌ها- ادويه‌ها  دانه‌ها- استخوان‌ها و تنظيف‌ها» برگزار می‌کند، کنار نقاشی‌هایی که از چوب‌های آب‌آورده می‌کشد، چوب‌ها را هم نشان می دهد. تکه چوب‌هایی که در ساحل رودخانه یا دریایی، پیدا کرده و انتخاب کرده و برداشته و پرتره شان را کشیده.

تاریخ انتشار: 09:51 - سه شنبه 1400/05/12
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

نقاشی‌های او از ابتدا وجوه اجرایی و یا وابسته به چیدمان دارد. بدون اینکه در آن زمان دقیقا بداند نام کاری که می‌کند چیست، می‌داند که گاهی تمام آنچه می خواهد بگوید در نقاشی جا نمی‌شود و برای بیرون‌زدن از آن منتظر کتاب‌هایی که ترجمه شوند و تصاویری که برسند و کسی که همراهی کند، نمی‌ماند. به همین دلیل می‌توانیم بگوییم کار نوشین از ابتدا محدود به یک رسانه نیست. او نگران جاگرفتنِ کارش در یک چهارچوب مشخص نیست، برای زمینه‌ کارهای دو بعدی‌اش عکس‌ها و آزمایش‌های پزشکی، برهم‌چسبانی پارچه‌ها و دوختن و بریدن را به کار می‌گیرد. و کنار قاب‌هایش، دانه‌ها و استخوان‌ها را می‌چیند.
نوشین نفیسی محصول تجربه و زیستِ خودش است و برایش مهم است که مخاطب بتواند دور ذهن و زندگی‌اش بچرخد تا او و آثارش را از زوایای مختلف ببیند. بیننده، مادر و دانه را با هم می‌فهمد و می‌داند استخوان‌ها به دنده‌های توی عکس‌های رادیولوژی ربط دارند و تنظیف‌ها برای زخم‌هاست که حضور دارند.
در ضمن، او در نقاشی‌هایش به طور خاص، زمان و مکان را به روش خودش استفاده می‌کند. گاهی مخاطب را از جهان باستان، اساطیر، آیین‌ها و نمادهای بدوی به زمان معاصر می‌کشاند؛ یا از مقبره‌ها و کبوترخانه‌ها استعاره‌ای می‌سازد که سمت مکملش چیزی معاصرِ ماست. یا برعکس مادربزرگش را تبدیل می‌کند به مادر زمین، او را از خودش بیرون می‌آورد و همه‌ ما که تماشا می‌کنیم را از او می‌زایاند. ما را می‌نشاند روی دست‌های مادربزرگ رو به احتضارمان، تا پس از مرگ را ببینیم. دست‌های نوشین که پرستار مادربزرگ بود، حالا او را برای ما خلق می‌کند. او بازی با زمان را در مجموعه‌ای از طراحی‌ها و نقاشی‌هایش بلد است و داستان‌گویی می‌داند. از نظر من این ویژگی‌ها به اینکه او به ویدئوآرت رو می‌آورد ربط دارد.
نوشین نفیسی در اولین ویدئویی که می سازد یک مجموعه از نقاشی‌هایش را دنبال هم می‌گذارد و رویشان موسیقی پخش می‌کند. نقاشی‌ها متعلق به مجموعه‌ی «قلب و جام استخوانی‌» اند. نوشین در آن‌ها تصاویری را که از قفسه‌ سینه‌، به قصد تشخیص بیماری گرفته شده‌اند با اضافه‌کردن چشم‌ها و لب‌ها زنده و به پرتره تبدیل کرده. در ویدئو، نقاشی‌ها به هم تبدیل می‌شوند و یاسمین لوی از زندگی می‌خواند. ما، چشم‌هایی که روی فتوکپی‌ها کشیده شدند و صورت‌های حبس شده لای دنده‌ها را طور دیگری می‌بینیم. آن‌ها که کنار هم بودند، حالا انگار همه یک صورت‌اند که می‌چرخد و چشم می‌چرخاند. عنوان ویدئو «هراس از بودن» است و کار دیگری است. او پیش از ساختن این ویدئو، شش تا از این پرتره‌ها را کنار هم روی مقوای صد در هفتاد ارائه داده بود. این روند، حرکت ذهن او از نقاشی‌ها به سمت ویدئو را توضیح می‌دهد.
نوشین، در ویدئوهایش معمولا حضور دارد و دیده می‌شود. این در حالی است که در نقاشی‌هایش کمتر پرتره‌اش را بازنمایی کرده. انگار که در نقاشی‌ها و چیدمان‌ها، خودش را از طریق اطرافش تعریف می‌کند اما در ویدئو به آئینه نگاه می‌کند و بلند بلند چیزی را که می‌بیند توصیف می‌کند! بسیاری از ویدئوهای نوشین نفیسی با اجراهایش و خلق آثارش در طبیعت در ارتباط‌‌ند.
 نوشین، کارش را می‌کند، اجرایی که مخاطبانی دارد یا گذاشتن ردی بر طبیعتی دور از جماعت که خودش و شاید چند نفری از نزدیکانش تجربه‌اش می‌کنند. او، حتی شاید سال‌ها بعد، تصاویر و فیلم هایی را که دارد مرور می‌کند، حال آن‌روز و حس امروزش را به هم می‌آمیزد، تدوینشان می‌کند، سکوت یا صدا برایشان در نظر می‌گیرد و از مشاهده‌ دوباره‌ خودش و چشم‌هایی که او را وقت خلق دیده‌اند، ویدئوآرت می سازد.
 اجراها و ویدئوهای نوشین در عین حال که از هم جدا نیستند، هر کدام دارند جداگانه و در جای خودشان، کار خودشان را می‌کنند. او در طبیعت، نتیجه و تاثیر کار را برای خودش قطعی نمی‌داند و خودش هم همراه با خلق اثر، غافلگیر می‌شود. در واقع نوشین نفیسی مشخصه‌ ماده‌ و رسانه‌ کارش را می‌شناسد و حواسش هست تا این ویژگی‌ها را نقض نکند.
 برای همین است که در هنر محیطی یا در اجرا، با «لحظه» و «اتفاق» همراهی می‌کند؛ اما در ویدئو، به مؤلفه‌های تولید اثر فکر می‌کند و با دقت مشخصشان می‌کند. هنرِ ویدئو برای او بازنگری است که با آن اتفاق اولیه مربوط و در عین حال، متفاوت از آن است. نوشین، در ویدئوهایش، لایه‌ دیگری از مفهومی که ذهنش را مشغول کرده نشان می‌دهد و شاید دقیق‌تر برای خودش و مای مخاطب معین می‌کند که چه چیزهایی را، از کدام زوایا و در چه مدت زمانی تماشا کنیم.
نکته‌ دیگری که در کار نوشین نفیسی توجه من را به خودش جلب می کند، این است که: من هرگز در یک نمایشگاه، با یک قطعه‌ منفرد از آثار نوشین نفیسی مواجه نشدم. او حتی اگر در یک نمایش گروهی شرکت کند، مجموعه‌ای از تصاویر و کارها را نشان می‌دهد. مگر آنجا که کارش ویدئوست! گمان می‌کنم دلیل خودآگاه یا ناخودآگاهِ نوشین برای این انتخاب، این است که کار او همیشه وجه‌های متفاوت و متنوعی دارد، از طرفی او از پرگویی در یک قطعه گریزان است، (مشخصه‌ای که یک اثر خوب باید داشته باشد). راه حل او این است که هر جزء برای او یک جمله است و از طریق کنار هم گذاشتنشان «می‌نویسد». درحالی‌که او ویدئوهایش را به تنهایی، با نظر به امکاناتی که ویدئو به او می‌دهد، یک مجموعه می داند. نوشین در ویدئوهایش نمی نویسد، آواز می‌خواند! و من چقدر این صدا را دوست دارم!

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط